بازگشت دارودسته دنیای خوش‌پوشی

حس خوب برگزاری دوباره نمایش لباس «دیور»

 - STEPHANE DE SAKUTIN / AFP

روز دوشنبه، کِرین رویت‌فیلد، یک سردبیر خوش‌پوشی فرانسوی، موها را از روی چشمان خط چشم مشکی‌ کشیده‌اش کنار زد، نگاهی به محوطه نمایش دیور انداخت و گفت: «مثل دیدار مجدد هم‌کلاسی‌های قدیمی است، نه؟» دار و دسته دیور بازگشته‌اند. حضار که بیشتر از یک‌ سال است یکدیگر را ندیده‌اند، مثل همیشه در باغ‌های موزه رودن، در محوطه‌ای که فقط به این منظور ساخته‌ شده، با شادی یکدیگر را در آغوش می‌کشند و می‌بوسند اما رویت‌فیلد انگار خسته و پریشان است و چندان راضی به نظر نمی‌رسد.

همین طور هم هست. بعد از ۱۶ ماه توقف زندگی، شیرجه وسط آنچه زمانی خیلی عادی و آشنا بود، می‌تواند سردرگم‌کننده باشد. پاپاراتزی‌ها قبل از شروع نمایش دیور در تلاش برای عکاسی از جسیکا چَستِین‌اند، هرشب جشن و مهمانی‌های طولانی شام نشان‌های تجاری سرشناس، ترافیک پاریس و کفش‌های پاشنه میخی. (بله! این کفش‌ها هم بازگشته‌اند)

حالا حضار مثل قبل چسبیده به هم ننشسته‌اند؛ طوری که انگار نیم‌تنه هرکس روی زانوی بغل دستی‌اش قرار دارد و ماسک زدن داخل چادرها اجباری‌ است. با این حال عزم بازگشت به شرایط عادی یا آنچه زمانی عادی بود، انکارناپذیر است. پس نشانه‌‌های اتفاقاتی که سال گذشته افتاد، کجا رفتند؟ چرا اصلا معلوم نیست دنیای خوش‌پوشی چگونه ضربه‌های وارده را هضم کرده و در این مدت چه بلایی بر سرش آمده است؟

خب، شاید «هضم» واژه مناسبی نباشد، اما کم‌کم نظریه‌ها از دنیای خوش‌پوشی به بیرون درز می‌کند.

علل و اثرات همه‌گیری مثلا در ویدیوی آیریس وَن هِرپِن نمایان است که از بالا به زمین نگاه کرده و بدین ترتیب نمای خاصی را نمایش داده است؛ چشم‌اندازی بزرگ‌تر و گسترده‌تر از جزیره‌های کوچکی که هریک از ما در دوران قرنطینه داشتیم. پس بیشتر روی جنس لباس و حسی که از لمس آن دست می‌داد، کار کرد و پارچه فاستونی را با کشمیر و پر را با بافتنی چندرنگ مخلوط کرد تا کت و ژاکت و دامن را مانند قنداق به تن بزرگسالان بپیچد.

بخشی از این تصاویر به لطف دومیتیل کیگر، چترباز فرانسوی و قهرمان جهان ساخته شد که با پیراهنی فوق‌العاده از مجموعه وَن هِرپِن، که طرح خودش هم انگار وسط زمین و هوا معلق بود، سینه آسمان را می‌شکافت. تصاویر درست مثل کار این طراح است که انگار به قلمرویی ورای خوش‌پوشی تعلق دارد؛ قلمرویی که در آن لباس می‌تواند فرایندهای زندگی را به بیانی جهش‌یافته نشان دهد و ترکیبی از فناوری و هنر و تخیل و ... را بازآفرینی کند. (بنا بر اعلام این نشان تجاری، کیگِر با سرعتی معادل ۲۹۸ کیلومتر در ساعت در حال حرکت به سمت زمین بوده است. ببینید پیراهن چه پارچه‌ای داشته كه توانسته است این میزان فشار و سرعت باد را تحمل كند)

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این علل و اثرات را در طراحی‌های لاقیدانه و سرخوشانه دانیل رُزبِری در چیاپارِلی هم که با دقتی زیاد حاضر شده بودند هم می‌بینیم؛ آنجا که از تصاویر برجسته قطعات طلایی بدن انسان از کهربا برای تزیین کت جین گاوبازی استفاده شد (کتی که خود از ۱۱ شلوار جین کهنه دوخته شده است). تزیینات به خودی خود معنایی دوپهلو دارد (کفش‌های انگشتی‌دار با انگشت واقعی پا)، گل‌های رز بزرگی که روی پیراهن‌های مشکی کوچک پخش شده‌اند و شنلی با دوردوزی ظریف که اگر دقت کنی معلوم می‌شود از کیسه زباله درست شده است.

این مفهوم را در طرح‌های واقعیت‌گریزِ پیراهن‌های شب و کت و شلوارهای بی‌جنسیت خاص جیامباتیستا والی و در دیسکورامای اولیوِر تایسکینز در آزارو نیز می‌توان دید. پیراهن‌های تایسکینز با بالاتنه باز عملا فریاد می‌زدند: «تینا تِرنِر کجایی؟»

والی حین قدم زدن در میان لباس‌های این مجموعه کنار دامن پرچین قرمزی که از ۴۵۰ متر تور دوخته شده است می‌ایستد و می‌گوید: «آدم‌ها می‌خواهند در لحظه باشند. گذشته بر دوش آدم سنگینی می‌کند و آینده مبهم است.»

اما زندگی شبانه همیشه هست! (و البته رایان مورفی که همواره در نمایش‌های والی شرکت دارد و در برنامه‌های تلویزیونی‌اش نظیر «امیلی در پاریس» نیز قطعا این ایده واقعیت‌گریز را پیاده کرده است.)

به هر حال اینطور هم می‌توان نگاه کرد اما در نمایش دیور، گراتزیا چیوری درست برعکس این ایده را کار کرده بود. او که سخنگوی بخش پوشاک روزمره است، در نمایش تمرینی روز پیش از اجرای اصلی می‌گوید: «ایده اصلی ما طراحی کمد لباس بود.»

بدین ترتیب بیشتر روی جنس لباس و حسی که لمس آن به دست می‌داد کار کرد و پارچه فاستونی را با کشمیر و پر را با بافتنی چندرنگ مخلوط کرد تا کت و ژاکت و دامن را مانند قنداق به تن بزرگسالان بپیچد و برای تعدیل این مجموعه از پیراهن‌های مدل یونانی استفاده کرد؛ پیراهن‌هایی به ظاهر آنقدر سبک که انگار آدم هوا بر تن کرده است. یکی از جنبه‌های جالب کار چیوری این است تاکید را به جای تزیینات بر کار دست گذاشته است؛ مثلا ۱۲ روز در حال زدن کوک‌های نامریی برای دوختن پیراهنی ابرمانند بوده است.

پس‌زمینه نمایش دیور منظره‌ای رویایی متشکل از بیش از ۳۵۰ مترمربع سطح گلدوزی‌شده است که ایوا جاسپین، هنرمند فرانسوی، آن را طراحی و در مدرسه صنایع دستی چاناکیای هند به مدت سه ماه آماده کرده است. چیوری می‌گوید بدین ترتیب می‌خواستیم به هنرمندان هندی که در این همه‌گیری به شدت لطمه دیدند ادای احترام کرده باشیم و از آن‌ها حمایت کنیم. به علاوه، این کار ما -در صورت لزوم- به دیگران یادآوری می‌کند که حتی در صنعت خوش‌پوشی نیز که حمایت‌شده‌ترین و سنتی‌ترین بخش صنعت پوشاک است، نخبه‌گرایی باعث شد عده کمی تحت حمایت باشند (همان‌ها که برای در امان ماندن از این همه‌گیری به ایالت‌های دورتر گریختند) پس «زیبایی» خالی کافی نیست.

باید بدانیم که صنعت خوش‌پوشی در شبکه پیچیده‌ای از زنجیره تامین و تصویرسازی قرار دارد؛ شبکه‌ای بسیار عمیق‌تر از تنها یک پیراهن بسیار جالب و زیبا. بله، حالا که بالاخره دور هم جمع می‌شویم، می‌توانیم از خوشحالی دست‌ها را در هوا رها کنیم و درون استخر شیرجه بزنیم و این بسیار وسوسه‌انگیز است (واقعا وسوسه‌انگیز است) اما نمی‌تواند همه ماجرا باشد.

باید بدانیم وقتی به سر کلاس بازمی‌گردیم باید چیزی از این ماجراها یاد گرفته باشیم.

این مقاله ابتدا در نیویورک تایمز منتشر شده است.

بیشتر از مُد و زیبایی