روز شنبه در چلیابینسک، شهر صنعتی فراموش شدهای به فاصله سه ساعت پرواز در شرق مسکو، در سالن عظیمی که به افتخار نماد غلتک پرولتاریا (یعنی تراکتور) ساخته شده، بزرگترین قهرمان مشتزنی روسیه به خانه برمیگردد تا از عنوان قهرمانی جهان خود در برابر بوکسوری از محله «بُو» در شرق لندن دفاع کند.
سرگی کوالف در خانوادهای فقیر در کوهپایههای اورال بزرگ شد. نظام بوکس آماتور روسیه هرگز به او امکان ترقی نداد و کوالف مایوس و طرد شده – ولی همچنان بلندپرواز – به آمریکا رفت تا از راه مشتزنی امرار معاش کند. بر خلاف بسیاری از بوکسورهای اتحاد شوروی سابق، او چه پیش و چه پس از مهاجرت به آمریکا، هرگز مدال طلای بوکس آماتور را نبرد و از پشتیبانی مالی قابل توجهی برخوردار نبود.
کوالف که صد مبارزه آماتوری در کارنامهاش دارد گفت: «من ایمان داشتم. نه پول اضافی داشتم، نه تجملات. ولی به حرفهای مربیها گوش دادم و توی باشگاه خیلی سخت تمرین کردم. هیچوقت ایمانم را از دست ندادم». این امکان وجود داشت که کوالف بیاید و بعد ناپدید بشود، مبارزههای مناسب را از دست بدهد، مبارزههای نامناسب را بپذیرد و به سرنوشت سرگی کوبوزف، مشتزن سنگینوزن اوایل دهه ۱۹۹۰ دچار شود.
کوبوزف از پشت گلوله خورد، گردنش شکست و اعضای «بریگاد» -- مافیای روسی نیویورک -- او را در گوری کمعمق دفن کردند. کوبوزف، با لقب «خرس روس» پیش از کشته شدنش در سال ۱۹۹۵، یک مقام قهرمانی به دست آورد، و دلیل قتلش سوءتفاهمی بود در میخانه پردایز در برایتون بیچ، که آنجا به عنوان گارد کار میکرد. دیگرانی هم مثل کوبوزف از پیشگامان انقلاب بوکس روسیه بودند که هرگز در آمریکا به موفقیت چندانی نرسیدند و بخشی از جامعه مهاجر روس شدند، نه قهرمانانی که شایستگیاش را داشتند.
آنچه که کوالف را از این ناکامی احتمالی نجات داد، مردی اهل لیتوانی به نام اگیس کیلماس بود که در سال ۱۹۸۹ با ۴۲ دلار در جیب و سری پر از ایدههای جنون آمیز وارد آمریکا شد. کلیماس در آغاز در رستوران پیتزاهات جعبه پیتزا تا میکرد، مدتی راننده کامیون بود، در آلاسکا خرچنگ صید میکرد، تا آن که بوکس را کشف کرد. کوالف به حرفهای کلیماس و سالهای سخت زندگی او گوش داد، حکایتهای وحشتناک زندگی در خانههای دولتی و گرسنگی کشیدن. کوالف راه سختی را که در پیش داشت درک کرد. کلیماس حالا یک شرکت بستهبندی راه انداخته بود و پول خوبی در میآورد، اما کوالف و دیگر تبعیدیهای بوکس روسیه میدانستند چه مسیر دشواری را پیمودهاست.
کوالف در سه سال اول بوکس حرفهای خود، نه مدیر برنامه داشت، نه قراردادی با تلویزیون، و نه پاداشی برای ۱۸ مبارزه اولش. فقط دستمزد بخور و نمیری میگرفت. کلیماس، که مدیر واسیلی لوماچنکو و بیشتر بهترین مشتزنهای اتحاد شوروی سابق بوده، گفت: «من برایش سقف بالای سر تهیه کردم، پول غذا و سفر و لباس و همه چیزش را میدادم. به او ایمان داشتم».
او افزود: «کوالف رویای هر مدیری بود. تنها چیزی که میخواست مبارزه بود».
زمانی در سال ۲۰۱۲ کوالف و کلیماس قراردادی تبلیغاتی با کیتی دووا و شرکت او، مین ایونتز بستند. کوالف در نوزدهمین مبارزهاش، یعنی اولین مبارزه بعد از بستن قرارداد با دووا، پنجهزار دلار دستمزد گرفت. در سال ۲۰۱۳ در کاردیف برنده عنوان قهرمانی وزن نیمه سنگین شد. کوالف دو بار این عنوان را از دست داد، دوبار آن را پس گرفت، و طی بیش از شش سال مبارزه برای عناوین قهرمانی جهان، به یکی از بهترین بوکسورهای روسیه، و یکی از ترسناکترین مشتزنهای دنیا بدل شده است.
روز شنبه، کوالف که دووا لقب «خردکننده» به او داده، از مقام قهرمانی دبلیوبیاو (سازمان جهانی مشتزنی) در برابر آنتونی یارد اهل لندن دفاع میکند. یارد در ۱۸ مسابقه بیشکست بوده، ۱۷ مسابقه را خیلی سریع برده، و حریفانش را بیش از ۳۰ بار ناکداون کرده است. شکی نیست که مشتزن قدرتمندی است، ولی هرگز مردی مثل کوالف را به زمین نینداخته است.
یارد که عزم و ارادهاش به مرز جنون میرسد گفت: «میروم روسیه تا کوالف را ناک اوت کنم». یارد هرگز رودرروی مردی مثل کوالف نبوده، ولی نامشخص بودن آینده و وعدههای بیشمار، پیشبینی نتیجه این مبارزه را بسیار دشوار کردهاست. نتیجه عاقلانه این است که کوالف باتجربهتر است، قدرتمندتر است و یارد باید زود نجات پیدا کند. ولی این بت روس هم ممکن است ضربه بخورد، تمرکزش را از دست بدهد، و چشم از جایزه بردارد. قدرت یارد در همین است.
کوالف ۳۶ ساله اولین بوکسور اتحاد شوروی پیشین نیست که عنوان قهرمانی جهان را برده است. اما او در کنار کوستیا تژیو و برادران کلیسچکو، ولادیمیر و ویتالی، شایسته جایگاهی ویژه در انقلاب بوکس روسیه است. از یک نظر، مبارزه روز شنبه در کاخ ورزشی تراکتور، بازگشت به خانه نیست. کوالف سه سال پیش در روسیه از عنوان قهرمانیاش دفاع کرد. ولی وقتی ۱۵ هزار تماشاگر با صدای سرود ملی روسیه خبردار بایستند، حس بازگشت به خانه احیا میشود. چند ثانیه بعد از زنگ شروع، خواهیم فهمید که تماشاگر یک مبارزه خواهیم بود یا یک قتل عام.
یارد گفت: «من برای یاد گرفتن تاریخ روسیه اینجا نیامدهام». ولی کوالف قطعا برای همین به اینجا آمده است.
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent