دو دهه است که بسکتبال ایران با نسلی طلایی، به حضور در المپیک و جام جهانی دل بسته میشود. این نسل به بازنشستگی از بسکتبال حرفهای رسید اما سقف آرزوهای تیم ملی بسکتبال بالاتر نرفت.
تیم ملی بسکتبال ایران کارش را با ۳ شکست در المپیک توکیو به پایان رساند. نتایج را مرور کنیم: ایران ۷۸ - چک ۸۴، ایران ۶۶ - آمریکا ۱۲۰، ایران ۶۲ - فرانسه ۷۹. با شناخت از فاصله فنی بین بسکتبال ایران و رقیبان، شکستها غیرمنتظره نبودند اما در ورزش با این پیشفرض، برای باختن به میدان نمیروند، بلکه رقابت با قویترین حریفان دستکم باید کوششی برای کاستن فاصلهها باشد.
تیم ملی بسکتبال ایران نهتنها در بازی با آمریکا بلکه در هر ۳ بازی هیچ شانسی برای به دست آوردن پیروزی در المپیک برای خود قائل نبود و این تصویر شکستخورده از سبک بازی تیم مهران شاهینطبع بیرون میزد.
نکته مهمتر اما گم شدن هدف تیم ملی بسکتبال ایران در المپیک توکیو بود. در این المپیک جمعی از شاخصترین بازیکنان نسل طلایی تاریخ بسکتبال ایران حاضر بودند، بازیکنانی در قواره صمد نیکخواه بهرامی یا حامد حدادی که به پایان مسیر خود در بسکتبال رسیدهاند. اگر هدف بسکتبال ایران فقط تجربهای در المپیک بود و هیچ خیال و رویایی برای پیروزی نداشت، چرا نسلی جوانتر به المپیک نرفتند؟ این پرسش اما هرگز به مفهوم مخالفت با حضور ستارههایی مثل حدادی و نیکخواه بهرامی در المپیک توکیو نیست و چه بسا بدون حضور باتجربهترین بازیکنان تیم ملی در توکیو، ایران با نتایجی ناامیدکنندهتر باید شکستها را تحمل میکرد. اما آشفتگی تیم ملی در شناخت و تعیین اهداف حضور در المپیک بیش از آشفتگی تیم هنگام بازیها بود. تیم ملی نمیدانست تصمیمش در انتخاب هدفش چیست.
برای رامین طباطبایی، رئیس فدراسیون بسکتبال ایران، حضور در المپیک پایان خواستههایش از تیم ملی بسکتبال بود: «از بچهها توقع برد نداشتیم هرچند که آنها میتوانستند بهتر بازی کنند و با اختلاف کمتری بازنده باشند. باید بگویم که سطح ما همین است. هدفگذاری ما ورود به المپیک بود. قرار نبود کار خارقالعادهای انجام بدهیم. این با ظرفیتهای ما همخوانی ندارد. المپیک و حضور در این بازیها یکی از اهداف اصلی فدراسیون بسکتبال در ۳ سال اخیر و از زمان تصدی بنده بر ریاست این فدراسیون بود. این هدفگذاری درست و منطقی بود و خوشبختانه با صعود به المپیک به این هدف مهم رسیدیم.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مهران شاهینطبع، سرمربی تیم ملی بسکتبال هم با نظرات رئیس فدراسیون موافق است و با پایان بازیها میگوید: «سعی کردیم در المپیک، بازیهای باکیفیتی انجام دهیم و عملکردمان قابل قبول بود.»
با این میزان از رضایت و پذیرش شکست، حرفی درباره بلندپروازی در بسکتبال باقی نمیماند. اما بسکتبال بدون بلندپروازی، شباهتی به بسکتبال ندارد.
مهران شاهینطبع پیش از آغاز المپیک قراردادش را با باشگاه شیمیدر قم امضا کرد و اگر کارش را در تیم ملی ایران ادامه دهد، همچنان سرمربی دوشغله خواهد بود. او در چند سال اخیر نیز همزمان با تیم ملی، سرمربی شهرداری گرگان بود. این تصمیم پروژه تیم ملی بسکتبال را کوچک جلوه میدهد که حتی سرمربیگری تیم ملی در فدراسیون بسکتبال یک حرفه تماموقت نیست.
تیم ملی بسکتبال ایران پیش از المپیک در دو اردویی که در ژاپن و اسپانیا برگزار کرد، گرفتار شکستهای پیدرپی در بازیهای تدارکاتی بود. آن شکستها نه شکست برای رسیدن به دستکم میل به پیروزی در المپیک، بلکه تمرین عادیسازی شکست در المپیک بود.
صمد نیکخواه بهرامی و حامد حدادی بعد از المپیک توکیو درباره اینکه قصد خداحافظی از تیم ملی دارند، مورد پرسش خبرنگاران قرار گرفتهاند اما پاسخهای آنها نشان میدهد که تصمیمی قاطع درباره آینده ندارند. صمد درباره این موضوع اگرچه از خداحافظی حرف میزند اما راهی برای بازگشت خود به تیم ملی باز میگذارد: «١٧ سالم بود که به تیم ملی دعوت شدم، مدت زیادی است که برای تیم بازی میکنم و در رویدادهای مختلفی شرکت کردهام. همیشه سعی کردم که در همه تورنمنتها با تیم باشم، خوب تمرین کنم و خوب هم بازی کنم. بیش از ٢۳-٢۴ سال برای تیم ملی بسکتبال بازی کردم، حالا گاهی خوب بودم و گاهی هم بد، برای خداحافظی هم از کارهای رسانهای خوشم نمیآید. اگر ٧٠ سالم باشد و احساس کنم میتوانم با دادن آب و حوله به ملیپوشان کمک کنم، در کنار تیم خواهم بود. اما احتمال خیلی زیاد، بازی آخری بود که برای تیم انجام دادم. قبلا هم گفته بودم اگر تیم ملی بسکتبال به المپیک صعود کند بعد از بازیها خداحافظی خواهم کرد. مبنای برنامه و تصمیم من تابستان به تابستان است، باید ببینم چه میشود، با تورنمنت بعدی تیم ملی هم فاصله زیادی داریم.»
حامد حدادی قصد خداحافظی ندارد اما میخواهد فقط در بازیهای مهم در کنار تیم ملی باشد: «فعلا قصد خداحافظی از تیم ملی ندارم، اما سعی میکنم کمتر باشم و فقط برای بازیهای مهم حضور پیدا کنم. دوست دارم تا وقتی که میتوانم امتیازآور باشم، به تیم ملی کمک کنم. همه میگویند که سن من بالا رفته اما بازیکنانی هستند در کشورهای مختلف که تا ۴۰ سالگی بازی میکنند. به دلیل آسیبی که دارم باید بیشتر به بدنم برسم تا بتوانم بیشتر بازی کنم. من بیش از اندازه از بدنم استفاده کردم به همین خاطر این آسیبها وجود دارد.»
بعید است تیم ملی در آینده نزدیک بتواند از این دو نام مهم بگذرد و جانشینی برای آنها پیدا کند. شاید صمد را متقاعد کنند که در تیم ملی ادامه دهد و حامد هم که خود از اشتیاق برای ادامه کار در تیم ملی حرف میزند.
اما فقط حامد و صمد نیستند که باید درباره خداحافظی یا ادامه بازی در تیم ملی تصمیم بگیرند. آنها میتوانند تصمیم شخصی خود را اعلام کنند اما این سرمربی تیم ملی و چشمانداز و اهداف و برنامههای تیم ملی است که فارغ از تصمیم شخصی بازیکنان، باید تعیینکننده باشد. تیم ملی البته اهداف و چشمانداز خود را نمیشناسد و این در المپیک هم پیدا بود. هدف نهایی شرکت در المپیک بود و کاش هدف برای بسکتبال ایران با این نسل طلایی که حامد و صمد سرآمد آنند، با بلندپروازی تعریف میشد.