سوختن تنها تمام شدن نیست؛ نمایشی دردناک است که حتی اگر به تماشا هم ننشسته باشی و فقط بشنوی که «یک نفر خودش را آتش زد» کافیست تا اندوه مثل همان آتش بیرحم و ناغافل بپیچد به جانت. خبر خودسوزی «سحر خدایاری» هوادار تیم فوتبال استقلال، که حالا همه دنیا او را به نام «دخترآبی» میشناسند، همهجای جهان پیچید. دختری که میخواست برای تماشای فوتبال به استادیوم برود و نه تنها نتوانست بازی تیم محبوبش را از نزدیک ببیند که حتی دو شب را در بازداشتگاه گذراند. تجربهای که به گفته خواهر سحر تاثیر ناخوشایندی در او گذاشت و گویی زخمهای کهنه ناشی از تفکرات مذهبی خانوادگیاش را نیز دوباره تازه کرد.
هرچند که «دخترآبی» موفق به دیدن بازی تیم محبوبش نشد اما همه دنیا تماشا کردند که تبعیض چطور میتواند تن یک هوادار فوتبال را به طعمه آتش تسلیم کند. حالا همه دنیا میدانند که سحر، قربانی تبعیضیست که چهلسال است بر زنان و دختران تحمیل میشود. هرچند پس از گفتوگوی خواهر سحر با رسانهها و توضیح درباره ابتلای سحر به «بیماری دوقطبی» واکنشها و نظراتی از منظر تخصصی به ماجرا شد اما بهنظر میرسد این زاویه نیاز به بحثهای بسیار تخصصیتری دارد و نباید تاثیری در دیدن بسیاری از واقعیتها داشته باشد. میتوان از خلال گفتوگو با خواهر سحر متوجه شد که فضای غالب در محیط خانوادگی آنها یک فضای کاملا مذهبی بوده و میتوان تصور کرد که چطور خواستهای سحر مغایر با ارزشهای خانوادگی او بوده است.
تصور دردناک خودسوزی سحر آنقدر سهمگین و تکاندهنده بود که واکنشهای بسیاری را باعث شد؛ از نماینده مجلس گرفته تا فوتبالیستهای بزرگ ایران و دنیا. خبرگزاریهای دنیا این خبر تلخ را در مخابره کردند و در تمامی این اخبار به تبعیض غیرانسانی که بر زنان ایران تحمیل میشود اشاره کردند. بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی خواستار تحریم استادیوم رفتن شدند.
علی کریمی، جادوگر فوتبال آسیا، در اینستاگرام خود نوشت: «زنان سرزمین ما، خیلى وقتها، خیلى مَردَن، تا اطلاع ثانوى استادیوم ( ممنوع)».
فرهاد مجیدی بازیکن محبوب استقلالیها و مربی فعلی تیم امید نوشت: «سحر جان، سکوهای آزادی حسرت دیدنت را تا ابد با خود خواهد داشت».
آندرانیک تیموریان نیز به این حادثه تلخ واکنش نشان دادند. تیموریان، کاپیتان اسبق تیم ملی فرتبال، نیز توئیت کرده که در آینده روزی میرسد که یکی از ورزشگاههای بزرگ تهران به نام «سحر» خواهد شد. مهرداد میناوند نیز با منتشر کردن پستی خواستار تحریم رفتن به استادیوم شد. علی دایی، بهترین گلزن دنیا نیز با انتشار پستی به این ماجرای تلخ واکنش نشان داد. باشگاه استقلال تهران و فدراسیون فوتبال هم با انتشار متنی در صفحه مجازی به خانواده سحر خدایاری تسلیت گفتند.
واکنش «گری لینکر» بازیکن سابق تیم ملی فوتبال انگلیس به ماجرای «دخترآبی» ابعاد واکنشها را بینالمللی کرد. گری لینکر نوشت: «وحشتناک غمانگیز و چقدر بد که زنان نمیتوانند وارد ورزشگاه شوند». باشگاه «رم» ایتالیا نیز با تغییر رنگ لوگوی باشگاه به رنگ آبی به این ماجرا واکنش نشان داد. دروازهبان تیم ملی فوتبال زنان سوئد هم در اینستاگرامش نوشت: «همدردی دروازهبان تیم ملی #زنان سوئد با #دختر_آبی. هدویگ لیندال: این عکس بازی دوستانه مقابل ایران در اولین بازی دوستانه آنها در اروپا است... این عکس را برای خاطرات عزیز سحر خدایاری که میخواست بازی تیم محبوبش #استقلال را ببیند، همرسانی میکنم».
اما بیشک مهمترین واکنش به این ماجرا از سوی فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) بود که در پاسخ به شبکه خبری «یورونیوز» طی نامهای نوشت: «فیفا ضمن اعلام مراتب تسلیت خود به خانواده و دوستان سحر، بار دیگر مقامهای ایران را به تامین آزادی و امنیت زنانی که در کارزار مشروع پایان دادن به ممنوعیت ورود به ورزشگاهها شرکت دارند، فرا میخواند». واکنشی که با توجه به مسایل چندماه اخیر فوتبال و خواست مکرر فیفا از مقامات ایرانی برای پایان بخشیدن به این تبعیض، میتواند دردسرهای جدیدی برای فوتبال ایران و مهمتر مقامات ورزشی جمهوری اسلامی بهوجود آورد.
از سوی دیگر واکنشهای سیاسیون و بیشتر نمایندگان مجلس نیز به این ماجرا کم نبود. پروانه سلحشوری نماینده مجلس شورای اسلامی در توییترش نوشت: «او تنها #دختر_آبی نبود. سحر #دختر_ایران بود. در جایی که مردانش برای زنان تکلیف تعیین میکنند و ابتداییترین حقوق انسانی را از آنها سلب میکنند، و زنانی که علیه زنان در این ظلم آشکار مردان را همراهی میکنند، همه ما در حبس و سوختن سحرهای این سرزمین مسئولیم».
ناهید خداکرمی، عضو شورای شهر تهران، هم در اینستاگرام نوشت: «خبر فوت این قربانى، صداى نسلى است که دوست دارد شنیده شود، دیده شود و مستقل باشد. او آینده اش را به گور برد تا شاید دوستانش به آرزوى هاى کوچکشان که موانع بزرگى دارد برسند. #دختران و #پسران #جوان این سرزمین را تا دیرتر نشده است دریابیم».
علی مطهری نیز نوشت:
مرگ سحر دختری که به خاطر ورود پسرانه به استادیوم آزادی بازداشت و در اثر شنیدن محکومیتاش به 6 ماه زندان خودسوزی کرد، حاکی از بی تدبیری مسئول مربوط است. فرضا کار او غیر قانونی بوده، کافی بود چند کلمه نصیحت شود نه محکوم به زندان. حفظ نظام به این کارها نیست.
— Ali Motahari (@alimotahari_ir) September 10, 2019
روایت قوهقضاییه از کل ماجرا بسیار ناراحتکننده است. نه از آن جهت که ماجرا را بازگو میکند، بلکه از آن جهت که فقط سعی در برداشتن بار مسئولیت از دوش خود دارد. آنها تکذیب میکنند هرآنچه را رسانهها میگویند؛ وارونه سازی میکنند تا همهچیز عادی جلوه داده شود.
همچنین شنیده میشود که شورای عالی امنیت ملی به روزنامهها و رسانهها بخشنامه داده حق انتشار مطلب و گزارش درباره #دختر_آبی ندارند و نباید از اسم دختر آبی در رسانهها استفاده شود. این در حالیست که توفان توییتری و شبکه های اجتماعی #دختر_آبی به راه افتاده است.
روایت قوهقضاییه درباره این فاجعه، روایتی مغرضانهست و در عینحال نشان میدهد که چه فاصله عمیقی میان درک و ابراز همدردی یک جامعه برابر چنین فاجعهای و درک و روایت مقامات قضایی و امنیتی وجود دارد. اگر مصوبه شورای عالی امنیت ملی درباره عدم حق نوشتن گزارش و حرف زدن درباره این فاجعه از سوی رسانهها صحت داشته باشد، نشان میدهد که تبدیل کردن یک فاجعه انسانی برای یک جامعه چطور با قساوت قلب بدل به یک روایت امنیتی میشود.
خودسوزی «سحر خدایاری» هوادار فوتبال، میتواند تا ابد به خاطرهای تلخ و فراموشنشدنی برای جامعه ایران بدل شود اما انگار بعید است تا درسی فراموشنشدنی و مهم برای مقامات حکومت شود.