از زمانی که قاسم سلیمانی در عراق کشته شد، اصولگرایان و اصلاحطلبان برای انتشار خاطرات خود از این فرمانده سابق نیروی قدس و شرح بینقص و قدیس بودن او از یکدیگر سبقت گرفتند. علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی هم بر تکریم «مکتب سلیمانی» تاکید کرد و به همین دلیل برای اشاعه آن بنیادی در ایران به نام او تاسیس شد.
اما بسیاری قاسم سلیمانی را با خنده معروفش در نماز عید فطر و هنگام خوانده شدن شعری علیه حسن روحانی و مذاکرات برجام بهخاطر دارند. همچنان که یک سال پس از مرگ او انتشار گفتگوی محرمانه «محمدجواد ظریف» در مورد دخالت نیروی سپاه قدس و فرمانده آن در سیاست خارجی و ایجاد مانع «میدان» برای دیپلماسی واکنشها را برانگیخت.
اخیرا هم فعالیت سیاسی یکی از دختران سردار در شورای شهر تهران و بذل و بخشش دو میلیون دلاری دختر دیگرش برای ازدواج دائم و موقت دختران لبنانی خبرساز شده است. البته حزبالله لبنان و خانواده سلیمانی این خبر را رد کردهاند. اما دو سال پس از کشتهشدن قاسم سلیمانی آنچه بیش از همه حاشیهساز است، ناگفتههای است که از زندگی سیاسی، نظامی و حضور معنوی او نقل میشوند.
مواردی مانند تلاش سلیمانی برای رفع حصر و اثر معنوی او بر جنگهای منطقهای، علاقهاش به محمد خاتمی و توافقش در خصوص مذاکره با آمریکا.
اسحاق جهانگیری معاون اول دولت حسن روحانی در همان روزهای نخست با ذکر خاطراتی از او اعلام کرد، بنا بود «سردار» بعد از بازگشت از عراق با علی خامنهای در مورد رفع حصر سران جنبش سبز گفتگو کند. از ناگفتههای خبرسازی که جهانگیری در مورد سلیمانی بازگو کرد علاقه او به محمد خاتمی و قرار آنها برای رفع حصر از تو بود. او مدعی شد: «ایشان (قاسم سلیمانی) با خاتمی هیچ اختلافی نداشت و اتفاقا آقای خاتمی را دوست داشت.»
البته باید در خاطر داشت یک سال پیش از کشتهشدن قاسم سلیمانی، محمود احمدینژاد با انتشار نامهای فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را متهم کرده بود با «پادرمیانی» و «توصیه به مقامات»، باعث آزادی برادر اسحاق جهانگیری شده است.
۲۷ اسفند ۱۳۹۶ هم حمید بقایی از نزدیکان به احمدینژاد در دفاعیات خود مدعی شد سه میلیون و ۷۶۶ هزار یورو که تحویل وی شده، «هدیه» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران به محمود احمدینژاد برای فعالیتهای «اجتماعی و فرهنگی بوده» و قاسم سلیمانی در زمان تحویل این پول این موضوع را اعلام کرده است.
علیاکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران نیز از جمله افرادی است که سلیمانی را موافق رفع بحرانهای منطقهای و کمکحال وزارت امور خارجه خواند. تاحدیکه او را موافق مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا در عمان دانست و ادعا کرد: «آن زمان که وزارت خارجه بودم و مذاکرات محرمانه را با آمریکا در عمان پیش میبردیم با مشکلاتی در داخل روبرو بودم. یکبار رفتم پیش سردار سلیمانی و مکتوبات و گزارشاتی را که داشتیم ارائه کردم و گفتم شما بیایید در میدان و کمک کنید که دوستان اینقدر اذیت نکنند. گفت من تلاش میکنم البته اواخر کار ما بود و نرسید، ولی موافق و همراه بود که مسائل حل شود.»
اما مهمترین ناگفته خبرساز از سلیمانی را محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق جمهوری اسلامی ایران مطرح کرده که تلویحا اختلافنظر با سلیمانی در موضوع مذاکرات برجام را تایید میکند. او در یک فایل صوتی توضیح داد: «من و سردار سلیمانی الزاما هم نظر نبودیم. اما احساس میکردیم باید هماهنگ باشیم و این کار را میکردیم و بهجرئت میگویم من دیپلماسی را بیشتر برای میدان هزینه کردم تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد. تقریبا در طول کار من هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان بگویم این کار را بکن که به آن نیاز دارم.»
ظریف در مصاحبه چندساعته که خشم رهبر جمهوری اسلامی را نیز برانگیخت بهصورت ضمنی سلیمانی و سپاه را به کارشکنی در مذاکرات متهم کرده و در یک مورد به خاطرهای اشاره داشت که طی آن از سلیمانی بهخاطر حملونقل سلاح با هواپیمایی مسافربری ماهان گلایه میکند و این تصمیم سلیمانی را به جهت برهم زدن مذاکرات میداند. سردار احمد غلامپور از جمله افرادی است بارها با ذکر خاطرات دوره جنگ ناگفتههایی جنجالی را طرح کرده است. او در یکی از سخنرانیهایش مدعی شده: «حاج قاسم دو سه سال قبل در حاشیه یکی از جلسات دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی به من گفت یادت است در عملیات بیتالمقدس لشکر ۵ عراق در جوار مرز چه فشاری به ما وارد کرد؟ به ایشان گفتم بله بهخاطر دارم حالا چه شد که یاد آن زمان افتادی؟ گفت هفته گذشته فرمانده لشکر پنج عراق البته نه همان فرمانده یک فرمانده جدید دو زانو روبه روی من نشسته بود و به من میگفت شما بگویید من چهکار کنم؟ مأموریت من چیست؟»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در روزهای نخست کشته شدن سلیمانی بارها مقامهای جمهوری اسلامی از علاقه و اعتماد ویژه علی خامنهای به سلیمانی سخن گفتند. این در حالی است که امیر عبدالهیان وزیر امور خارجه دولت ابراهیم رئیسی میگوید: «سردار آنقدر ترکش در بدنش داشت که وقت ملاقات با رهبری دستگاههای اکس ری تفتیش بدنی به مشکل میخوردند.»
اینکه چرا باید مورد اعتمادترین فرد نظام با سختگیری از گیتهای بازرسی بدنی عبور کند؛ مسئلهای است که مورد توجه افکارعمومی قرار گرفت.
همچنین گفته شده سلیمانی بهعنوان فرمانده نیرویی با قدرتهای ویژه در امور نظامی و ابرقهرمان حکومت اسلامی همواره از پذیرش محافظ برای خود امتناع کرده است. اما همزمان یکی از کارگردانان سینمای ایران مدعی شده در حال ساخت مستندی در مورد محافظان سلیمانی است. موضوعی که نشان میدهد قهرمان افسانهای نظام آنقدر هم ساده و نترس در کشور و خارج از آن تردد نداشته است.
خاطره گویی در خصوص سلیمانی تنها به داخل ایران محدود نیست. روزنامهای لبنانی به روایت خانواده عماد مغنیه از رهبران امنیتی حزبالله لبنان که رابطه نزدیکی با سلیمانی داشتند نقل میکند: «سلیمانی شب قبل از ترورش به خانه آنها آمده بود و با وجود اصرار خانواده مغنیه برای نرفتن به عراق، او گفته بود ناچار به این سفر است.»
خانواده مغنیه در این گفتگو میگویند حال و احوال و شیوه رفتار سردار نظام در آخرین دیدار بهگونهای بود که گویی میدانست این سفر آخرین است. در این گزارش آمده است: «سلیمانی بعد از خروج از منزل برای دیدار با سید حسن نصرالله راهی شد؛ اما قبل از رفتنش، یکبار دیگر از ماشین پیاده شد و با خانواده مغنیه خداحافظی کرد؛ کاری که برای این خانواده عجیب بود. فاطمه دختر عماد بعد از دیدار سلیمانی و نصرالله، با سلیمانی تماس گرفته و مجدداً از او خواسته عراق نرود اما سلیمانی در پاسخ گفت: هوا خوب است و شب، مهتابی؛ گویی به سمت قتلگاهم میروم.»
برنامههای تبلیغی جمهوری اسلامی در خصوص قاسم سلیمانی اما در حوزه سیاست خارجه بیش از آنکه منعکس کننده هزینه سنگین سپاه قدس به لحاظ منطقهای برای دستگاه دیپلماسی و شرایط ایران باشد بیشتر بر انحراف افکار عمومی از این اثرات متمرکز شده است و داستانسازیهایی است که پایان ندارد. برای مثال محمدرضا اسدبیگی معروف به حاج اسد از فرماندهان سپاه در جنگ قرهباغ نیز در خاطرهای مدعی شده جایگاه سلیمانی نزد روسها و شخص پوتین بهگونهای بود که در دیدار میان این دو، سلیمانی در وقت استراحت در کاخ کرملین اذان گفته و نماز میخواند.این در حالی است که روسیه با وجود داشتن اشراف اطلاعاتی در منطقه در مورد احتمال ترور سلیمانی هیچ کمکی به طرف ایرانی نکرده و پس از آن نیز واکنش خاصی از سوی این کشور در خصوص ترور سلیمانی انجام نشد.
اما خاطرات از سلیمانی تنها به شرح «کرامات» او ختم نمیشود و تلاش برای اثبات معجزه برای سلیمانی نیز در این مدت بازار داغی داشته است. برخی از نزدیکان سلیمانی مدعی شدهاند وقتی او در منطقهای به حلقه محاصره میافتاد «دشمن توان دیدنش را از دست میداد.»
دختر حسین محرابی از کشتهشدگان نبرد سوریه نیز در روایتی که از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش شد، ادعا کرد قاسم سلیمانی در منزل آنها ضمن شرح نحوه کشتهشدن عماد و جهاد مغنیه پیشبینی کرده مشابه آنها در خودرو و در اثر شلیک خمپاره کشته شود.اما مهمترین خاطره در باب این نوع کرامات را امیرعبدالهیان شرح داده، او میگوید: «در سفری که به سوریه داشتیم برخی از دوستان سردار سلیمانی گفتند که در برخی از عملیاتی که بر علیه نیروهای صهیونیستی در منطقه انجام میدهند، بعضی شبها سردار به خواب دوستان میآید و نقشه راه اجرای عملیات را به ما نشان میدهد.» انتشار این نوع خاطرات نیز بیش از آن که حاصل واقعیت زندگی سلیمانی باشد و نقش او در سرکوب مردم در بخشهای از ایران و نقش سپاه قدس و نیروهای شبه نظامی تحت حمایت این سپاه در سرکوب اعتراضهای مردمی را روشن کند و یا به سرکوب مردم سوریه و اوضاع نابسامان سیاسی لبنان در نتیجه سیاستهای ایران اشاره کند بیشتر بر تحریف حقیقت و خرافه استوار است.
سرتیپ احمدرضا پوردستان از فرماندهان ارتش نیز میگوید: «در عالم رویا دیدم که در سوریه هستم و سردار سلیمانی از یک منزل بیرون آمدند و دارند برای انجام ماموریتی آماده میشوند؛ هنگامی که متوجه بنده شدند از ایشان درخواست کردم که اجازه بدهند که همراهشان باشم؛ سردار سلیمانی گفتند اشکالی ندارد و ما دونفری پشت یک وانت دوکابینه نشستیم؛ وانت وقتی شروع به حرکت کرد، وارد منطقه درگیری شد و من درگیری را از داخل ماشین میدیدم که ناگهان یک موشک ضد زره با ماشین ما برخورد کرد و در همان عالم رویا احساس کردم که شهید شدم و از اینجا به بعد دیگر من صحنه درگیری و آتش گرفتن خودرو را از بالا مشاهده میکردم و حتی در خواب متوجه شدم که پای راستم قطع شده و به طرفی افتاده است. بهخاطر دارم در سیزدهم دیماه سال ۱۳۹۸ ساعت ۴ صبح بود که فرزندم من را از خواب بیدار کرد و گفت حاج قاسم سلیمانی را دیشب در سوریه به شهادت رساندند و بعد از آنکه من از نحوه شهادت ایشان مطلع شدم، ناخودآگاه آن رویای صادقه برایم تداعی شد با این تفاوت که ۵۰ درصد آن محقق شد و ۵۰ درصد دیگر آن متاسفانه محقق نشد و من توفیق همراهی ایشان را نداشتم.»
فردی که وصیتنامه سلیمانی را در اختیار داشته و دفن او را نیز انجام داده است هم ادعا کرده است: «بعد از شهادت ایشان را در خواب دیدم و پرسیدم که لحظه اصابت موشک چه حسی داشتید؟ سردار سلیمانی در جواب فرمودند: چند دقیقه قبل از اصابت موشک حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام مرا بغل کرد و از ماشین بیرون آورد و در بغل امام علی علیهالسلام لحظه اصابت موشک را دیدم و اصلا دردی تحمل نکردم.»
خاطرات از این دست نشان میدهد که کارکرد امنیتی سلیمانی پس از مرگ او بر تحریک افکار عامه با توجه به سابقه تمایل به دیدن چهره رهبران جمهوری اسلامی در ماه و ساختن معجزات برای ایشان جهت تحت تاثیر قرار دادن مردم است. مسئلهای که با نگاه به روشن شدن زوایای عملکرد سپاه قدس در این مدت و هزینه سنگینی که به مردم ایران تحمیل کرده به جهت اثر بر انحراف افکار عمومی قابل درک است.
سلیمانی بر مبنای آنچه بعد از مرگش از او روایت میشود عارفی دارای کرامات، نظامی با قدرتهای ماورایی، اصولگرایی مقید به علی خامنهای و شیفته هاشمی و خاتمی و اصلاحطلبان است که شکل و زمان مرگ خود را میدانسته، شخصیتی که قدیسان همه گروهای سیاسی درون جمهوری اسلامی در آن تقریبا مشترک هستند. اما همه در پنهان کردن نقش او مثلاً در سرکوب شدید و جنایات رهبر فعلی سوریه علیه مردم این کشور و نقش سپاه تحت فرمان وی در ترور مخالفان جمهوری اسلامی و سرکوب مردم معترض سکوت میکنند.
به این ترتیب سلیمانی فردی است که هم موافق برجام است هم مخالف آن. هم به مذاکرات مخفیانه با آمریکا کمک میکند و سخت مخالف مذاکره با آمریکاست. هم مورد اعتمادترین فرد است و هم سخت تفتیش میشود. هم حامی خاتمی و هاشمی و به دنبال رفع حصر است و هم مخالف اصلوفرع «فتنه» است. اگر سلیمانی را بر اساس خاطراتی که از او منتشر شود قضاوت کنیم، باید بگوییم او «قدیس نظام و جمع اضداد» در خاطرات دیگران است.