در پنج ماهی که از سلطه طالبان بر افغانستان میگذرد، کشتار مردم عادی در شهرها به حادثهای عادی و روزمره در زندگی مردم افغانستان تبدیل شده است.
صبح دوشنبه ۲۷ دی در فیضآباد، مرکز بدخشان، دو کودک در تیراندازی افراد طالبان کشته شدند. یک شاهد عینی به ایندیپندنت فارسی گفت که طالبان قصد داشتند مردی را که در دولت پیشین افغانستان، در فرماندهی پلیس بدخشان راننده بود بکشند و به سمت او تیراندازی کردند اما گلولهها به فرزندان او اصابت کردند. این مرد سوار بر خودرو شخصی همراه دو کودک که یکی از آنها دو ساله و دیگری حدودا ۱۰ ساله بود، در مرکز فیضآباد با دستور توقف چند تن از طالبان مواجه شد. او به دستور ایست توجهی نکرد و تلاش کرد بگریزد، اما طالبان به پشت خودرو او تیراندازی کردند که گلولهها به کودکان او اصابت کرد. این شاهد میافزاید که این پدر در حالی که کودکان تیرخوردهاش را در آغوش داشت و فریاد میزد، هدف ضربوشتم افراد طالبان قرار گرفت و بازداشت شد.
شب دوشنبه هم یک پزشک و یک راننده در شهرک جبرئیل هرات در تیراندازی افراد طالبان کشته شدند. رجبعلی جلالی، پزشک و صاحب داروخانه، که در محل کارش حضور داشت، بهاشتباه هدف گلوله طالبان قرار گرفت و جان باخت. طالبان در جریان تیراندازی به سمت یک راننده، جان رجبعلی را نیز گرفتند.
شب پنجشنبه ۲۳ دی، زینب عبداللهی هم در ایست بازرسی طالبان در غرب کابل، هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. او و خانوادهاش از یک جشن عروسی بازمیگشتند که در ایست بازرسی، گلولهباران شدند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
صبح یکشنبه ۲۶ دی، جسد تیربارانشده یک زن در حومه مزارشریف پیدا شد. یکی از اهالی مزارشریف گفت که طالبان این زن را چندی قبل در ناحیه نورخدای شهر بازداشت کرده بودند و مشخص نیست که او در زندان طالبان کشته شده یا پس از آزادی از زندان، افراد دیگری او را کشتهاند. همان روز صبح، محمد حنیف، کارمند اداره مواد نفتی بلخ، در ایست بازرسی طالبان در چهارراه ذبیحالله مرکز مزارشریف، در تیراندازی افراد طالبان کشته شد.
فرماندهان و مسئولان طالبان هیچیک از این اتفاقها را پیگیری نکردند. در بیشتر موارد، خانوادههای قربانیان تهدید شدهاند که سکوت کنند و در این مورد با رسانهها و مردم صحبت نکنند.
اینها فقط تعدادی از موارد تیراندازی به افراد غیرنظامیاند که در کمتر از یک هفته رخ داده و به رسانهها درز کرده است؛ کسی از آمار کشتارهای مخفی و اعدامها در زندانهای طالبان خبر ندارد. بازرسی تلفنهای همراه، زندانی کردن و کشتن افراد بهدلیل انتشار یک مطلب انتقادی در فیسبوک و دشمنانگاری رسانههای منتقد سکوت مرگباری را بر جامعه افغانستان حاکم کرده است. تیراندازی به مردم عادی و کشتن آدمها بیهیچ بهانهای، در حالی که خانوادههایشان نیز با تهدید، به سکوت وادار میشوند، شاید آخرین مرحله از جنون طالبان برای تثبیت جایگاهشان بهعنوان یک نیروی ویرانگر و خونریز باشد.
بخش عمدهای از لشکر جنگجویان طالبان افرادیاند که در روستاها زاده و بزرگ شدهاند و درباره شهرها و زندگی روزمره مردم آنجا هیچ دانش و بینشی ندارند. اینها اکنون مناصب مهم نظامی و امنیتی را به عهده گرفتهاند؛ این افراد که زندگی برای آنان در جنگ و کشتار تعریف شده، اکنون ممکن است در شهرها احساس دلتنگی کنند.
روزنامه واشنگتنپست در ۱۹ سپتامبر، گفتوگو با شماری از جنگجویان گروه طالبان از جمله فرماندهان و سربازان گردان بدری متشکل از نیروهای انتحاری و نیروهای زبده طالبان را که در بخشهای مختلف کابل کار میکردند، منتشر کرد. شماری از افراد طالبان شاغل در ایست بازرسی در کابل به واشنگتنپست گفته بودند که دلتنگ جنگاند چون این تنها کاری است که بلدند.
خالد عبدالله، یک جنگجوی گردان بدری، به واشنگتنپست گفت که در کابل شغل مهمی به او واگذار شده است، اما این چیزی نبود که او میخواست، چون او با هدف شهید شدن به طالبان پیوسته بود. جنگجوی دیگری، که از استان میدان وردک به کابل آمده است، به واشنگتنپست گفت که او فقط زندگی در روستا را بلد است و کارش جنگیدن و شهیدن شدن است؛ اما اکنون مجبور است تمام وقتش را در کابل برای بازرسی خودروها و آدمها صرف کند. او گفت که دلش برای جنگیدن تنگ شده و نگران است که مبادا فرصت شهید شدن را از دست داده باشد.
ممکن است تیراندازی به مردم عادی در شهرها را که بیشتر در ایست بازرسی اتفاق میافتد، همین افراد انجام داده باشند که دلتنگ جنگ و نگران از دست رفتن فرصت شهادتاند.
کشتار نیروهای امنیتی دولت پیشین افغانستان و تیراندازی به غیرنظامیان در افغانستان همچنان ادامه دارد اما طالبان نه در قبال این حوادث احساس مسئولیت میکنند و نه اصولا روحیه پاسخدهی به این جنایات را دارند. آنان با اتکا بر این شعار که غرب و قدرتهای حامی دولت پیشین افغانستان را زمینگیر کردهاند، خود را به هیچ فرد و سازمانی پاسخگو نمیدانند.
اگرچه ممکن است قربانیان جنایتهای طالبان نتوانند بهتنهایی عاملان این جنایتها را به دادگاه بکشانند، این موج کشتار به مرور زمان صف مخالفان طالبان را طولانیتر میکند، چنان که اشتباههای نیروهای خارجی در قبال فساد دولت پیشین افغانستان صفوف طالبان را تقویت کرد.