زورآزمایی قدرت نرم غرب در برابر خشونت روسیه

هنوز بسیار زود است که بتوان تخمین زد اروپا پس از آرامش و شکوفایی دوران پس از جنگ جهانی دوم با چه چالش‌هایی روبه‌رو خواهد شد

آنچه روسیه در ازای حمله به اوکراین از دست می‌دهد، جبران‌ناپذیر خواهد بود - Robert ATANASOVSKI / AFP

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، در بلندپروازی ژئوپلیتیکی‌اش برای برگرداندن عقربه زمان به عقب، مرتکب اشتباه محاسباتی بزرگی شد. او ادعا کرد که «در تاریخ هرگز چیزی به نام اوکراین وجود نداشته» و همه مناطقی که روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از دست داد، درواقع «بخشی از قلمرو تاریخی روسیه است که از پیکر آن جدا شده و غصب شده است». زمانی که مسکو نیروهایش را در مرزهای اوکراین بسیج کرد، خود را پیروز میدان می‌دانست و از همه سو در مرکز توجه قرار گرفت.

امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه و اولاف شولتس، صدراعظم آلمان نزد پوتین رفتند، جو بایدن، رئیس‌جمهوری ایالات متحده چند بار با او تلفنی صحبت کرد، بوریس جانسون، نخست‌وزیر بریتانیا وزیر امور خارجه خود را به مسکو فرستاد و آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد از پوتین خواست برای دستیابی به راه‌حل سیاسی و رعایت منشور بین‌المللی تلاش کند. ناتو، گفت‌وگوی امنیتی را به او پیشنهاد کرد و ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین خواستار دیدار و گفت‌وگو با رئیس‌جمهوری روسیه شد تا نگرانی مسکو برطرف شود؛ اما پوتین از ترفند سیاسی استفاده کرد و چنین وانمود کرد که قبل از حمله به اوکراین آماده است در مسیر دیپلماسی و گفت‌وگو گام بردارد.

با این حال، او برخلاف توقع همه به اوکراین لشکرکشی کرد، اما آنچه روسیه در ازای حمله به اوکراین از دست می‌دهد، جبران‌ناپذیر خواهد بود. رهبران غربی که تلاش می‌کردند با پوتین گفت‌وگو کنند با شنیدن خبر حمله روسیه به اوکراین شوکه شدند و بلافاصله شروع به اعمال تحریم‌ها علیه روسیه کردند. درنتیجه به سیاست سنتی مسکو برای تضعیف اتحادیه اروپا، تفرقه‌افکنی بین کشورهای اروپایی و ایجاد شکاف بین ایالات متحده آمریکا و اروپا، ضربه سختی وارد شد. اروپا در برابر تهاجم روسیه به اوکراین از گذشته متحدتر شد و با واشینگتن موضع مشترکی اتخاذ کرد، افزون بر آن، کانادا و ژاپن نیز به این جمع پیوستند. در مقابل مسکو منزوی و اقتصادش از بازار جهانی قطع شد، اما اوکراین به کانون توجه جامعه جهانی تبدیل شد و این درست همان چیزی است که هفته‌نامه بریتانیایی «اکونومیست» آن را به‌طور خلاصه معادله «سود تاکتیکی و زیان راهبردی» عنوان کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

درواقع، نقشه جغرافیایی که با استفاده از زور تغییر داده شود هرگز پایدار نمی‌ماند. نقشه لهستان بارها در طول تاریخ تغییر داده شد، در قرن بیستم هیتلر و استالین به خاطر اشغال آن به‌شدت مجازات شدند، اما سرانجام، لهستان موقعیت خود را با عنوان یک کشور مستقل به‌دست آورد. در جریان تسلط شوروی بر لهستان نکته‌ای بین مردم آن کشور رواج یافت که خلاصه‌اش این است «روزی خداوند از یک شهروند لهستانی پرسید که چه آرزویی داری؟ او گفت آرزویم این است که چین به لهستان حمله کند، سپس خداوند گفت دیگر چه آرزویی داری؟ گفت لهستان از اشغال چین آزاد شود. وقتی خداوند علت این آرزوهای عجیب را از او پرسید، شهروند لهستانی گفت چین هنگامی‌که برای حمله به لهستان اقدام کند، در مسیر‌ش روسیه را اشغال می‌کند و در راه بازگشت آن را نابود می‌کند.»

این بار اوکراین نمی‌تواند منتظر حمله چین باشد، زیرا چین از پوتین حمایت کرد و آنچه را که او انجام داد «تهاجم» تلقی نکرد. چین در حالی از مسکو حمایت کرد که خود به تایوان چشم دوخته است و برای بازپس‌گرفتن آن لحظه‌شماری می‌کند.

اکنون پس از مداخله نظامی در گرجستان، نابودی آبخازیا، اوستیا و الحاق کریمه به قلمرو روسیه، پوتین در دو راهی یک جنگ چریکی سخت در اوکراین قرار خواهد گرفت. هرچند او مطمئن است که غرب در مواجهه با روسیه از قدرت سخت استفاده نخواهد کرد، اما «قدرت نرم» غرب در مقابله با روسیه که درآمد ناخالص ملی آن حدود ۴۰ درصد درآمد ملی آلمان است و به‌سختی می‌تواند با درآمد ملی ایتالیا برابری کند، برای روسیه از قدرت سخت نیز سنگین‌تر تمام خواهد شد.

درواقع، بین آنچه پوتین در راهبرد جدید امنیت ملی مطرح کرد و آنچه در اوکراین انجام داد، تفاوت بسیاری وجود دارد. در این راهبرد آمده است که «تهدید اساسی برای امنیت ملی ناشی از تلاش دولت‌های غیر دوست به‌منظور استفاده از چالش‌های اجتماعی و اقتصادی در فدراسیون روسیه؛ از بین بردن وحدت ملی، الهام بخشیدن و رادیکال کردن جنبش‌های اعتراضی و ایجاد تفرقه در جامعه روسیه است.»

از سوی دیگر، پوتین در محاسبه لشکرکشی به اوکراین، ملاحظات و بلندپروازی‌های ژئوپلیتیکی را بر نگرانی‌های اقتصادی، الزامات سیاسی و قانونی در اولویت قرار داد. به‌ندرت پیش می‌آید که دبیر کل سازمان ملل در مورد یک کشور بزرگ، همان‌گونه که گوترش در مورد روسیه و «نقض قوانین بین‌المللی و منشور سازمان ملل متحد» گفت، چیزی بگوید. بایدن نیز که پوتین را «قاتل» خطاب کرد و با او ملاقات داشت، اکنون می‌گوید که پوتین در وضعیت «دیوانگی کامل» به‌سر می‌برد و این تنها روان گسیختگی پارانویا نیست، بلکه دیوانگی به معنای کاملا عادی آن است.

البته تحولات به‌سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و هنوز بسیار زود است که بتوان تخمین زد که اروپا پس از آرامش و شکوفایی دوران پس از جنگ جهانی دوم با چه چالش‌هایی روبه‌رو خواهد شد؛ اما مسلم است که آنچه از نظم جهانی باقی مانده بود در سایه تهاجم روسیه به اوکراین و واکنش‌های آن، ضربه سختی خواهد خورد و دشوار است که بتوان پیش‌بینی کرد که آیا جهان در مرحله‌ای از ابهام قرار گرفته یا این‌که در افق دوردست پرتوی از امید در حال نمایان شدن است.

 
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه