در شامگاه بیستودوم بهمن، گروهی از طالبان مسلح با خودروهای زرهی نظامی به ساختمانی در منطقه شیرپور کابل یورش بردند و ۴۰ زن، کودک و مرد را بازداشت کردند. بازداشتشدگان ۲۶ زن از جمله دو دختر نوجوان، هفت کودک و ۹ مرد بودند و ۲۵ تن از این زنان، معترضانی بودند که از آغاز رژیم طالبان اعتراضهای عدالتطلبانهای را در کابل و مزار شریف به راه انداختند.
نایره کوهستانی عضو گروه زنان معترضی است که با شعار «نان، کار، آزادی» اعتراضهایی را برنامهریزی کرند. هیپاتیا (نام مستعار) هم زن معترض دیگری از همین گروه است که هر دو ۱۷ شبانهروز را در زندان طالبان سپری کردند. نایره کوهستانی که با دو کودک و همسرش در بند طالبان بود، یک آموزگار است که در مدرسهای خصوصی، تاریخ و جغرافیا درس میداد. وقتی طالبان به قدرت بازگشت، او بیکار شد و برای بازستاندن حق خود، علیه طالبان فریاد اعتراض سر داد.
نایره از مشکلات و آوارگیهایی روایت میکند که در رژیم گذشته طالبان بر سر خانوادهاش آمد؛ با این حال او در این ۲۰ سال گذشته به مدرسه رفت و تحصیل کرد و برای خود زندگی ساخت. نایره در رشته فرهنگ اسلامی تحصیل کرده، قرآن را کامل خوانده و از حقی که اسلام به او داده بهخوبی اگاه است؛ برای همین اینکه طالبان حق کار و تحصیل را از او بگیرد و تعیین تکلیف کند که چه بپوشد و کجا برود، برایش پذیرفتنی نیست. از همین رو تصمیم گرفت ترس از طالبان را کنار بگذارد و با آنان روبهرو شود و باید برای گرفتن حق اساسی و انسانی خود به خیابان برود. نخستین بار که علیه طالبان اعتراض کرد، شعارش «نان، کار، آزادی» بود.
زنان معترض میگویند تمامی کسانی که در خیابانهای کابل راهپیماییهای اعتراضی علیه طالبان به راه انداختند، به نوعی قربانی جنگ و قدرتطلبیاند. برخی از این زنان همسرانشان را از دست داده و شماری دیگر فرزندانشان کشته شدهاند. برخی هم حق کار و تحصیل را از دست دادهاند.
نایره در مورد تجربهاش از حضور در تجمعهای اعتراضی علیه طالبان میگوید: « خانوادهها و نزدیکانم با حضورم در اعتراضهای خیابانی مخالف بودند. هنگامی که طالبان دنبال زنان معترض میگشتند تا آنها را بازداشت میکردند، به خانه یکی از نزدیکانم پناه بردم، اما مرا کتک زدند و مجبور شدم آنجا را ترک کنم.»
او که بیسرپناه مانده و در خیابانهای کابل سرگردان شده بود، ناگزیر به کمک یکی از دوستانش به یک خانه امن که زنان و مردان معترض آنجا بودند، پناه برد. نایره افزود: «هیچ چارهای جز رفتن به خانه امن نداشتم، پول نداشتم و همسر و دخترم نیز گذرنامه نداشتند. ۱۷ روز در این خانه امن ماندیم، بعد کسانی با ما تماس گرفتند و گفتند در یک برنامه تخلیه قرار است به خارج از افغانستان منتقل شویم، اما برای طی مراحل روند انتقال باید به یک خانه امن دیگر برویم. خانهای که دو روز بعد، ما را از آنجا به بازداشتگاه طالبان بردند.»
هیپاتیا یکی دیگر از زنانی است که نخستین اعتراضها را علیه طالبان در کابل راهاندازی کرد. او یک کتابدار است و میگوید تحصیل کرده است و بهخوبی میداند که زنان چه حقوقی دارند. او با آگاهی کامل و با پژوهش درباره چگونگی راهاندازی تظاهرات به خیابان رفت و در برابر طالبان اعتراض کرد. او تا هنگامی که دختران معترض در کابل بازداشت نشده بودند، در تمامی اعتراضهای زنان شرکت میکرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
خواستههای زنان در اعتراضهای کابل روشن بود. حق آموزش، حق کار، حق تحصیل، توقف بازداشتها و قتل غیرنظامیان، نان، کار و آزادی از مهمترین شعارهای این اعتراضها بودند. معترضان همچنین از خاموشی جهان در برابر آنچه در افغانستان میگذرد، انتقاد میکردند.
اواسط ژانویه، گروهی از زنان معترض در اعتراض به چادری (برقع)، به شکل نمادین یک برقع را آتش زدند. شماری از زنانی که زندانی شدند میگویند آتش زدن برقع یکی از عواملی بود که طالبان را برای سرکوب زنان معترض تهییج کرد و آنها بازداشت معترضان را آغاز کردند. بازداشت زنان معترض با دستگیری پروانه ابراهیمخیل و تمنا زریاب پریانی در نوزدهم ژانویه آغاز شد.
هیپاتیا در مورد روند ربودن و تهدید زنان معترض گفت: «تهدید زنان معترض از مدتها پیش آغاز شده بود و من بسیار ترسیده بودم. خانه را ترک کردم و مخفیانه در خانه یکی از نزدیکانم زندگی میکردم. تا اینکه افرادی با من تماس گرفتند و گفتند زنان معترض هم مشمول برنامه تخلیه از افغانستان میشوند اما برای طی روال کار باید به یک خانه امن بروم.»
هیپاتیا با یک خواهرزادهاش که در اعتراضهای خیابانی همراه او بود و خواهرزاده دیگرش به عنوان محرم به ساختمانی چندطبقه در شیرپور رفت. جایی که برخی دیگر از زنان معترض نیز آنجا بودند. اما دو روز بعد از همین ساختمان بازداشت شدند.
هیپاتیا و نایرا می گویند اتاقهای ساختمان چندان تمیز نبودند و هیچگونه تدابیر امنیتی نیز در آنجا وجود نداشت. چیزی که هماهنگکنندگان این روند آن را رد میکنند و دلیل بازداشت این گروه زنان را بیپرواییها و بیاحتیاطیهای شماری از این زنان معترض میدانند.
چند تن از زنان که در روند تخلیه زنان معترض دخیل بودند، به شرط فاش نشدن نامشان میگویند، فقط برای خارج کردن زنان معترض بلخ و کابل که در خطر بودند با گروهی از کمککنندگان همکاری میکردند تا این زنان از افغانستان خارج شوند. این زنان میگویند حوالی ساعت ۲۰ جمعه، بیستودوم بهمن، هنگامی که تازه با سه جوان از استان بلخ به این خانه امن رسیده بودند، در ساختمان بهشدت کوبیده شد و پس از آن گروهی از طالبان از جمله پنج زن به داخل ساختمان هجوم بردند. نیروهای طالبان نخست موبایلهای همه را گرفتند تا این مسئله به رسانهها درز نکند.
به نقل از یکی از زنان معترض، یک فرمانده طالبان به زنان و مردانی که در این خانه دستگیر شدند گفته بود: «شما اینجا در خطرید؛ چون شما را به قاچاقچیان اعضای بدن انسان تسلیم میکردند. ما آمدهایم تا شما را نجات دهیم. در گروههای پنج نفری و بسیار آرام بیرون بروید و در خودروها سوار میشوید. هیچ مشکلی پیش نمیآید.»
افراد طالبان وقتی به داخل ساختمان وارد شدند، با مردان با خشونت برخورد کردند و شماری از آنان را کتک زدند. سپس همه را سوار خودرو کردند و نخستین خودرو به سمت چهارراه عبدالحق حرکت کرد. یکی از سربازان طالبان که پشت یک خودرو نظامی ایستاده بود، در زمانی که خودرو با سرعت بالا در حرکت بود، سرش با مانع جاده برخورد کرد و کشته شد. پس از آن، خودروها بازگشتند و به سمت ساختمان وزارت امور داخله (کشور) حرکت کردند و زنان و کودکان را به کودکستان (مهد کودک) این وزارت بردند.
به گفته زنان معترض، پس از آنکه زنان و کودکان به کودکستان وزارت داخله طالبان منتقل شدند، طالبان برای همه آنان کباب و چای سبز آوردند، اما همه در وحشت بودند و هیچ کس چیزی نخورد. این زن معترض افزود: «افراد طالبان از اینکه کسی چیزی نخورد، خشمگین شدند. یکی از آنان با صدای بلند داد زد و گفت ما برای اسلام قربانی دادهایم تا شما در امنیت زندگی کنید.»
فردای روز بازداشت، افراد طالبان بازجویی را شروع کردند و در جریان بازجوییها، چند سوال مشخص میپرسیدند: نام سازمانی که شما را حمایت میکند چیست؟ چقدر پول گرفتهاید؟ چه کسی شما را حمایت میکند؟ چرا امارت اسلامی را تخریب میکنید و چه کسی به شما گفت نظام را بدنام کنید؟ آیا با جبهه مقاومت ملی کار میکنید؟
یک زن معترض که مانند بقیه زنان تحت بازجویی قرار گرفت، میگوید: «پاسخ همه فقط همین بود که ما برای حق تحصیل و کار اعتراض کردهایم؛ ما فقط نان، کار و آزادی خواستیم.»
به گفته این زن معترض، بازجویان طالبان وقتی پاسخ زنان را میشنیدند، گاهی توهین و گاهی هم بحث میکردند.
در ۱۷ روزی که زنان معترض در اسارت طالبان بودند، بارها بازجویی شدند. این زنان میترسیدند مبادا برخوردی که با معترضان بلخی شد با آنان هم انجام شود و با وجودی که در این مدت گاهی دو زن عضو طالبان و گاهی چهار زن حضور داشتند، همچنان وحشتی وصفناپذیر به جان همه چنگ انداخته بود.
نایره کوهستانی میگوید پرسش مهمی که هنوز فکرش را درگیر کرده این است که چرا طالبان با آنان برخوردی متفاوت داشتند. در حالی که گزارشهایی از شکنجه تمنا زریاب پروانی و پروانه ابراهیمخیل و حتی تجاوز به دختران معترض بلخی وجود داشت، طالبان این بار کوشش میکرد با این گروه زنان معترض برخوردی خوب داشته باشد و به جای شکنجه با آنان بحث کند؛ حتی برخی روزها برایشان میوه میآوردند و به کودکانشان بیسکویت میدادند.
طالبان روز ۲۱ فوریه، ویدیویی از اعتراف اجباری این زنان پخش کرد. این اعتراف در آخرین روز بازجوییها از این زنان گرفته شده بود. یکی از این زنان گفت وقتی به همه پرسشهای طالبان پاسخ دادیم، به ما گفتند که مقابل دوربین چه چیزهایی بگوییم. به گفته زنان معترض، طالبان قول داده بودند که اعترافهای اجباری آنان را پخش نکنند و فقط در بایگانی وزارت کشور نگه دارند؛ اما بر خلاف تعهدشان، ویدیو اعتراف اجباری را پخش کردند.
این گروه ۴۰ نفری بازداشتشدگان یکباره آزاد نشدند. طالبان سه تن از زنان معترض را که وضعیت سلامتی آنان بسیار نامساعد بود، در همان هفته نخست و یکی پس از دیگری آزاد کردند و بقیه نیز در هفته سوم یکی یکی آزاد شدند. طالبان از این زنان ضمانت گرفته است که پس از آزادی، در هیچ تظاهراتی شرکت نکنند و هیچگاه علیه طالبان کلامی بر زبان نیاورند.