برای میلیونها نفری که به اعتصاب گرتا تونبرگ در اعتراض به بیتوجهی به تغییرات اقلیمی پیوستهاند، او یک نوجوان ۱۶ ساله الهامبخش است که بهدرستی از فاجعهای جهانی که به نسل او به ارث رسیده، خشمگین است. با این حال، برای برخی از مردان صاحبنام، او «یک بچه لوس و مزاحم»، «مترسکی که روبانهایش را خل و چلهای محیط زیستی گرفتهاند و اطرافش میرقصند»، و «دخترک عجیب غریب ... خدا خیرش بدهد» است.
حتی ارون بنکس، حامی مالی برای خروج از اتحادیه اروپا، اشاره میکند که دوست دارد او(گرتا) قربانی یک «تصادف عجیب قایقرانی» شود، در حالی که دونالد ترامپ، طعنهآمیز او را «یک دخترِ جوان بسیار خوشحال در انتظار آیندهای روشن و شگفتانگیز» میداند.
شاید تعجب کنید که مگر او چه کرده است که موجب تحریک برای بیان چنین اظهارنظرهای پرخاشگرانهای، عمدتاً از طرف مردان، شده است. از این گذشته، دیوید آتنبورو، لئوناردو دی کاپریو و مارک رافالو هم در این خصوص پیامهای مشابهی دادهاند و وضعیت آخرالزمانی محیط زیست را نکوهش کردهاند، اما با این وجود، چنین نفرتی که نصیب گرتا شده، دریافت نکردهاند. شاید مشکل از پیام نیست، بلکه از پیامرسان است.
جامعه ما برای دختران ۱۶ ساله اشتهای بیپایانی دارد، اما فقط در صورتی که آنها آن طور که انتظار میرود، ظاهر شوند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دهههاست که ستارگان موسیقی پاپ، بازیگران و مدلها، از دوران بلوغ طوری آراسته میشوند تا اجرایی شهوتانگیز برای مخاطبان بزرگسال داشته باشند. آنها یا نقش بیگناهانی را بازی میکنند که آمادگی فریب خوردن و شرور شدن دارند (بریتنی اسپیرز را در لباس دانشآموزان مدرسه به خاطر بیاورید)، یا زنانی بیپروا هستند (به خاطر داشته باشید که ریحانا یک کودک- ستاره بود). در هر صورت، شهوتانگیز بودن گریزناپذیر است.
بیلی ایلیش، ستاره پاپ را درنظر بگیرید که حالا ۱۷ سال دارد، و لباسهای گشاد می پوشد تا در مورد بدنش اظهارنظری نشنود. او گفته است: «افرادی هستند كه میگویند، «یك بارهم مثل دخترها لباس بپوش. لباسهای تنگ بپوش، بسیار زیباتر خواهی بود و برای حرفهات هم بهتر خواهد بود». نه. این طور نیست. به معنای واقعی کلمه، این طور نبود. خواستههایش نادیده گرفته شد؛ بهتازگی یک مجله طرحی مسخره از او را روی جلد خود قرار داده است که بالاتنهاش برهنه است.
چرا این اتفاق میافتد؟ برای این که صحنه عمومی فقط در صورتی در اختیار زنان جوان گذارده میشود که به اندازه کافی شهوتانگیز باشند.
از منظر عمومی، زنان جوانی که نمیخواهند شهوتانگیز جلوه کنند، آنهایی که حاضر نیستند بدون پوزخند و غنچه کردن لبها جلو عموم ظاهر شوند، مورد تمسخر قرار میگیرند؛ دقیقاً همان گونه که گرتای جوان مورد تمسخر قرار گرفته است.
اِما گونزالز، بازماندهای از تیراندازی در مدرسه پاركلند، پس از فراخوانی برای كنترل اسلحه، توسط لابیهای طرفدار اسلحه به نحو توهینآمیزی «لزبین کله تاس» خوانده شد.
همین اتفاق در مورد دیگرانی نیز که با تونبرگ برای تغییر وضعیت آب و هوا کار میکنند، رخ داده است. ایزرا هرسی، یکی از دو بنیانگذار اعتصاب برای تغییرات آب و هوایی در ایالات متحده و خانم سناتور مینه سوتا، ایلهان عمر، کنار گذاشته شدهاند، زیرا به عنوان یک زن جوان مسلمان سیاهپوست، او برای هرگونه توجهی «غیر جذاب» به نظر میرسد.
همان طور که این هفته وقتی به این دوگانگی در توییتر اشاره کردم، به من گفته شد، به نظر میرسد که ملاله یوسف زی از این قاعده مستثنا است، زیرا جامعه غربی کودکی او را پذیرفته بود و وقتی که او حرف میزد، سعی نمیکرد او را سوژه جنسی ببیند.
هدف ملاله ـ آموزش دختران و زنان ـ در غرب نسبتاً بحث برانگیز نبود، اما به یاد داشته باشید که چرا او به عنوان یک چهره عمومی در صدر قرار گرفت. سربازان طالبان از این که این دختر که آن زمان ۱۴ سال داشت، میخواست دختران در سن پریود (که جنسیسازی و شیء سازی زنان، از آن سن آغاز میشود) به مدرسه بروند، چنان عصبانی بودند که واقعا به سر او شلیک کردند. تلاش برای ترور، دست پایین گرفتن سطح مقایسه است، و بدان معنا نیست که ما خیلی بهتر عمل میکنیم. زنان جوانی که جرات میکنند در مقابل وضع موجود حرف بزنند، سزاوار جهنمی بسیار بیشتر از تبعیض جنسیتی هستند که نصیبشان میشود.
تغییرات اقلیمی به درستی نقطه کانونی تونبرگ خواهد بود، اما نحوه برخورد با او و سایر زنان جوانی که برای رسیدن به صحنه عمومی خود تلاش میکنند، میبایست موضوع اولویت دیگری برای بقیه ما باشد. دختران ما قصد ندارند سخنان جالب یا مبارزات اساسی را متوقف کنند.
بنابراین این وظیفه ماست، بهویژه مردان بزرگسال، که به اندازه کافی بزرگسال هستند که بهتر بدانند، تا ارزشگذاریهایی را بر اساس انتظارات منسوخ و فرومایهای که برای منکوب کردن زنان جوان ما طراحی شده است، متوقف کنیم.
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent