۱ – تپلی (۱۳۵۱)
بسیاری از منتقدها فیلم تپلی، ساخته رضا میرلوحی، را نخستین فیلم کارگری سینمای ایران میدانند. میرلوحی فیلمنامه تپلی را با اقتباس از رمان «موشها و آدمها»، اثر جان استانبک، نوشت. این فیلم قصه دوستی و مصائب دو کارگر تنها را روایت میکند به نامهای تپلی و اسی. محمدعلی تبریزیان، که سالها با نام هنری همایون در فیلمهای سینمای ایران ایفای نقش میکرد، و مرتضی عقیلی بازیگرهای اصلی این فیلم هستند.
فیلم تپلی به واسطه روایت زندگی پرمشقت دو کارگر و همچنین بازنمایی نسبتا دقیق محیط کار و زندگی کارگرهای ایران در سالهای پایانی دهه ۱۳۴۰، که ایران به شکل چشمگیری به سمت صنعتی شدن پیش میرفت، در زمره فیلمهایی قرار میگیرد که میتوان آنها را فیلمهای کارگری خواند.
۲- مردی که گیلاسهایش را خورد (۱۳۸۷)
فیلم سینمایی مردی که گیلاسهایش را خورد، ساخته پیمان حقانی، نیز یکی دیگر از فیلمهای کارگری سینمای ایران است که تصویری از وضعیت کارگرهای ایرانی در دهه ۱۳۸۰ ارائه میدهد. این فیلم روزگار کارگری را روایت میکند به نام رضا که به تازگی از همسرش جدا شده و برای پرداخت مهریه تحت فشار است.
تغییرات بنیادی سیاستهای کلان اقتصادی در دهه ۱۳۸۰ ایران، خاصه از سال ۱۳۸۴ به اینسو، زندگی شمار بزرگی از طبقه کارگر در ایران را در هم کوبید و فقر عمومی در میان این طبقه اجتماعی بهشکل بیسابقهای گسترش پیدا کرد. از این منظر داستان واقعگرایانه فیلم مردی که گیلاسهایش را خورد، تصاویری واضح از زندگی روزمره کارگرهای ایرانی در آن دوران مشقتبار به مخاطب نشان میدهد.
۳ – تومان (۱۳۹۷)
فیلم سینمایی تومان، ساخته مرتضی فرشباف، از جمله فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران است که زندگی کارگرهای ایرانی در دهه ۱۳۹۰ را به تصویر میکشد. داستان این فیلم، که در شهر گنبدکاووس میگذرد، یکسال از زندگی یک کارگر مرد و همکارهایش را روایت میکند: داوود و دوستهایش در یک شرکت لبنیاتی بزرگ کار میکنند اما در پی آنند تا از طریق شرطبندی و قمار، خیلی سریع، طبقه اجتماعیشان را عوض کنند؛ آرزویی که باعث میشود شخصیت اصلی داستان بخشهایی حیاتی از وجود خویش را در این راه قربانی کند.
مرتضی فرشباف در این فیلم به واسطه مطالعه سلولی یک بخش از جامعه ایران بر یک مسئله اجتماعی وسیع انگشت میگذارد. برخی مشاهدات نشان میدهد، لایههایی از جامعه ایران، بهخصوص طبقات فرودست، درگیر تب قماراند. تصویر روشن این تب را میتوان در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ دید که شمار زیادی از مردم، بر خلاف توصیه غالب ناظران مستقل اقتصادی، سرمایههای خود را به بازار بورس بردند و ضررهای هنگفتی متحمل شدند. از این منظر آخرین ساخته مرتضی فرشباف را میتوان یک فیلم به تمام معنا اجتماعی به حساب آورد.
۴ – دشت خاموش (۱۳۹۹)
فیلم سینمایی دشت خاموش، ساخته احمد بهرامی، زندگی روزمره گروهی از کارگرها را نشان میدهد که در یک کورهپزخانه کار میکنند. این کارگرها، که از شهرهای مختلف ایران آمدهاند، در مرز میان زندگی و مرگ قرار گرفتهاند. مصائب اقتصادی، زندگی یکنواخت، بیآیندگی و نداشتن حمایت قانونی حیات آنها را به برزخی تمام و کمال تبدیل کرده که باعث شده تا شخصیتهای این فیلم جایی میان مرگ و زندگی قرار بگیرند؛ از این منظر شاید بتوان وضعیت برزخی شخصیتهای فیلم دشت خاموش را استعارهای از وضعیت فقرا و طبقه کارگر ایران در نظر گرفت.
فیلم دشت خاموش به لحاظ بصری نیز زیباییهای غیر قابل انکاری دارد. فیلمبرداری، میزانسن و بازیهای این فیلم اقتباسی نسبتا کم ایراد از فرم سینمای بلا تار، فیلمساز بنام و مولف مجارستانی، است. بهرامی حتی در فیلمنامه دشت خاموش نیز به برخی خرده روایتهای فیلمهای بلا تار، بهویژه فیلم تانگوی شیطان، ارجاع میدهد.
سینمای جهان
۱- خوشههای خشم (The Grapes of Wrath) – ۱۹۴۰
فیلم سینمایی خوشههای خشم، ساخته جان فورد، جزو مشهورترین و نخستین فیلمهای تاریخ سینمای جهان است که به موضوع حق تشکلیابی کارگرها میپردازد. فیلمنامه این فیلم اقتباسی است از اثر سترگ جان استانبک به همین نام. داستان فیلم در سالهای فقر و فلاکت «رکود بزرگ» میگذرد که، به لحاظ تاریخی، یکی از دورانهای سیاه زندگی آمریکاییها به حساب میآید.
فیلم خوشههای خشم قصه مهاجرت خانوادهای کارگری را به تصویر میکشد، که پس از مصادره زمینشان به وسیله یک شرکت خصوصی، به نیت پیدا کردن کار از ایالت اوکلاهما به کالیفرنیا مهاجرت میکنند. تام، شخصیت اصلی خوشههای خشم، در مسیر این سفر با فعالیت اتحادیههای کارگری در آمریکا آشنا میشود و تاثیر مثبت اصلاحات فرانکلین روزولت، سی و دومین رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، را در التیام بخشیدن به آلام مردم فقیر و کارگران آمریکا میبیند و به قول خودش به آرمان «عدالت اجتماعی» دل میبندد.
۲- نمک زمین (Salt of the Earth) – ۱۹۵۴
فیلم نمک زمین، ساخته هربرت بیبِرمن، را نخستین فیلم تولید شده در ایالات متحده آمریکا میدانند که «برای کارگران و به وسیله کارگران» ساخته شده است. نمک زمین مرارتهای گروهی از کارگرهای مکزیکیتبار معادن ایالت نیومکزیکو را به تصویر میکشد که در مسیر احقاق حقوقشان به مبارزه مدنی جانکاهی دست میزنند.
با اینحال از منظر شماری از منتقدها، فیلم نمک زمین در دسته فیلمهای فمنیستی نیز قرار میگیرد: بخشی از داستان این فیلم، که بازیگرانش در زندگی واقعی نیز در معدن کار میکنند، به مبارزه زنها برای به دست آوردن حق رای در داخل اتحادیه مربوط میشود.
فیلم نمک زمین، تحت تاثیر جو سیاسی آمریکا در نخستین دهه جنگ سرد، چند دهه در «فهرست سیاه» هالیوود قرار داشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
۳ – جمعیتساز (The Organizer) – ۱۹۶۳
فیلم سینمایی جمعیتساز، ساخته ماریو مانچلی، محصول مشترک ایتالیا، فرانسه و یوگسلاوی است. داستان این فیلم در آخرین سالهای قرن نوزدهم و در شهر تورین میگذرد و زندگی کارگرهای یک کارخانه نساجی را روایت میکند که روزانه بیش از پانزده ساعت کار میکنند. فیلم از جایی آغاز میشود که یک روشنفکر دانشگاهی، با بازی مارچلو ماسترویانی، پس از فرار از دست پلیس سیاسی ایتالیا در خوابگاه کارگرهای کارخانه نساجی تورین مخفی میشود و در دوران زندگی با این کارگرها آنها را با حقوقشان، از جمله حق تشکیل اتحادیه و کاهش ساعت کار، آشنا میکند.
۴ – نورما رِی (Norma Rae ) – ۱۹۷۹
نورما رِی، ساخته مارتین ریت، یکی از مشهورترین فیلمهای کارگری در تاریخ سینمای ایالات متحده آمریکا است. نورما، شخصیت اصلی داستان که سالی فیلد نقش وی را ایفا میکند، کارگر کارخانه تولید پنبه در یکی از ایالتهای جنوبی آمریکا است. زندگی نورما اما با آمدن یک مرد یهودی نیویورکی به شهر کوچک محل زندگی او به شکلی اساسی تغییر میکند. این مرد یهودی تازه وارد مارموریت دارد کارگرهای کارخانه پنبهسازی را سازمان دهد تا به اتحادیه سراسری کارگران آمریکا بپیوندند. به این ترتیب نورما نخستین کسی است که دعوت تازه وارد را قبول میکند و تمام زندگیاش را وقف تشکیل اتحادیه محلی کارگرها میکند.
۵ – میتوان (Matewan) – ۱۹۸۶
میتوان، ساخته جان سِیلِر، داستان یکی از رویدادهای تاریخی ایالت ویرجینیای غربی را روایت میکند که به «تراژدی میتوان» یا «کشتار میتوان» نیز شهرت دارد. داستان فیلم درباره یکی دیگر از جمعیتسازهای اتحادیه کارگران معادن آمریکا است که به منظور متشکل کردن کارگرهای معدنِ شهر میتوان و همچنین تقویت اعتصابی که کارگرهای سفیدپوست معدن، پیش از ورود وی، به راه انداختهاند به ویرجینیای غربی میآید. جو، با بازی کریس کوپر، به کارگرهای معدن میآموزد که به منظور تداوم اعتصابشان باید چشم بر تفاوتهای نژادی موجود میان کارگرها ببندند. به این ترتیب، او اتحادی میان کارگرهای سفیدپوست، سیاهپوست و مهاجرهای ایتالیایی ایجاد میکند و در این راه جانش را از دست میدهد.
۶ – ببخشید مزاحمتان میشوم (Sorry To Bother You) – ۲۰۱۸
فیلم سینمایی ببخشید مزاحمتان میشوم، ساخته بوتس رایلی، را در ژانر علمی – تخیلی ساختهاند. این فیلم که داستانش در شهر اوکلند و در آیندهای نه چندان دور میگذرد، آینده مربوط به نقض حقوق کار را تصور میکند. در آیندهای که این فیلم به تصویر میکشد، سرمایهدارها توانستهاند دستاوردهای علمی و تکنولوژیک را به خدمت بگیرند تا بهرهوری نیروی کار به شکل چشمگیری بالاتر برود در عینحال که نیروی کار به سمت رایگان شدن حرکت کند. در چنین وضعیت آخرالزمانیای گروهی از کارگرهای یک شرکت بازاریابی، تصمیم میگیرند تا با کمک یک جمعیتساز حرفهای، اتحادیه تشکیل دهند و، در اعتراض به نقض حقوقشان، اعتصاب کنند.