از زمان به سلطنت رسیدن ملکه الیزابت در سال ۱۹۵۲ سالهای زیادی گذشته است. بریتانیا و کشورهای مشترکالمنافع امروزی با زمانی که او زنی جوان بود و برای اولین بار به نقش جدید خود در مقام ملکه دست یافت، بسیار متفاوت شدهاند. با وجود تغییرات گستردهای که در دوران سلطنت او رخ داده است، یک چیز پایدار مانده: ملکه بهطور کلی، چهرهای بسیار محبوب باقی مانده است.
حتی با اینکه احساسات جمهوریخواهانه در کشورهای مشترک المنافع رو به رشد است، او فردی محبوب است و احترام بینالمللی دارد. نظرسنجیهای اخیر در استرالیا و کانادا نشان میدهد که افراد بیشتری نسبت به گذشته به برکناری پادشاه بریتانیا از ریاست دولت تمایل نشان میدهند. در کانادا، حمایت از ابقای سلطنت مشروطه به تنها ۲۶ درصد در میان شرکتکنندگان در نظرسنجی کاهش یافته است. با این حال، محبوبیت شخصی ملکه الیزابت با میزان مقبولیت ۶۳ درصد بسیار بالاتر است.
به عینه میتوان گفت ملکه در طول هفت دهه سلطنت خود به غیر از آنکه خود را وقف انجام وظایفش کند کار دیگری نکرده است. عموم مردم شاهد بودند که حتی در سال گذشته، به هر صورت - چه مجازی و چه حضوری – به تعهدات خود عمل کرده است. او به اجبار بیشتر مسئولیتهایش را به اعضای خانواده سپرده، زیرا اکنون به مشکلات حرکتی مبتلا شده است. هنوز هیچ نشانهای مبنی بر کنارهگیری رسمیاش وجود ندارد، اما به نظر میرسد عزم به ادامه خدمت به روشهایی که هنوز میتواند، موجب افزایش محبوبیتش شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تعداد افرادی که معتقدند او باید بازنشسته شود نسبت به گذشته بیشتر شده است. جدیتی که در پیروی از محدودیت فاصلهگذاری اجتماعی در مراسم تشییع جنازه شاهزاده فیلیپ نشان داد نشانه اخیر دیگری از تعهد او به وظیفهاش بود. گزارش شده است که داونینگ استریت [دفتر نخست وزیری] کاهش این محدودیتها را پیشنهاد داده است، اما ملکه این رفتار ویژه را – که در تضاد کامل با رسوایی پارتی گیت است که خبر آن در گزارش اخیر سو گرِی منتشر شد، رد کرده است. شاید این نه تنها به منزله تعهد به خدمتی باشد که ملکه بهطور مداوم آن را نشان داده و چنین احترام گستردهای برانگیخته بلکه باعث طول عمر او نیز شده است. شاید نه تنها تعهد به خدمتی که ملکه همواره از خود نشان داده بلکه طول عمر او نیز چنین احترام گستردهای را برانگیخته باشد.. او با رسیدن به تاج و تخت در سن ۲۵ سالگی، یک عمر فرصت داشت تا خودش را ثابت کند. کاریزما و جذابیت این پادشاه جدید جوان، یکی از مشخصههایی بود که شاید دوست داشتنش را آسان میکرد.
از همان ابتدا، چنین زندگی پر مشغلهای تقدیرش نبود. در مقام دختر دوک یورک، هیچ نشانهای نداشت که تاج و تخت - و مسئولیتهایش - به او برسد. عمویش ادوارد هشتم که از سلطنت کنار رفت، شاهدخت الیزابت فقط ۱۰ سال داشت. پدرش جورج ششم که به پادشاهی رسید، باعث شد او در مسیری کاملا پیشبینینشده گام بگذارد. درحالی که وقایع کنارهگیری به سالیان پیش برمیگردد، اما موجی از شوک به بریتانیا وارد کرد که هنوز هم [اثرات آن] تا به امروز حس میشود.
نه تنها درباره وقایع مربوط به کنارهگیری ادوارد هشتم همچنان بهطور منظم داستانسرایی میکنند، بلکه تصمیم مگان و هری برای کنارهگیری از اعضای خانواده سلطنتی نشان داد که این رویدادها هنوز در اذهان عمومی زنده است. قیاسهای ناپسند و مبالغهآمیزی انجام شد و مگان را در نقش والیس سیمپسون قرار دادند. یکی دیگر از آمریکاییهایی که طلاق گرفته بود متهم شد یکی از مردان خانواده سلطنتی را اغوا کرد و وظایفی را که از بدو تولد بهصورت اتفاقی به عهدهاش گذاشته شده بود، از او سلب کرد. همانقدر که بهراحتی میتوان گناه انتخاب مگان – و والیس – را به گردن مردانی انداخت که عاشق آنها شدهاند، به همان راحتی هم چیزی را عیان میکند که شاید یکی از کلیدهای محبوبیت تزلزلناپذیر ملکه باشد.
او بار تاج و تخت را بدون گلایه به دوش کشید، مثل پدرش که پیش از او این کار را کرده بود، و به نظر نمیرسید که هرگز از زیر مسئولیتهای خود شانه خالی کرده باشد. انتظار نمیرفت در سن جوانی نقش حاکم را بپذیرد، همانطور که غیرمنتظره بود دوک یورک وظایفی را که برادرش از آنها کنارهگیری کرد قبول کند. در جریان کنارهگیری [ادوارد هشتم] از سلطنت، مردم بریتانیا حس میکردند به آنها خیانت شده است، احساسی که ملکه عمری با ثبات و استمرار برای اصلاح آن صرف کرد. شاهزاده ولز با وجود تمام تلاشهایش هنوز از محبوبیتی که مادرش دارد برخوردار نیست. آخرین سفر خارجی او به کانادا بسیار موفقتر از سفرهای برادرش ادوارد و پسرش ویلیام به کارائیب بود. همچنین به نظر میرسد که چارلز وظایفی را که بهخاطر ملکه به عهده میگیرد با مهارت انجام میدهد. با این حال، آخرین نظرسنجیهای یوگو (YouGov) نشان میدهد که میزان مقبولیتش صرفا ۵۰ درصد است. ویژگی در او هست که باعث میشود عموم مردم بریتانیا او را مثل ملکه دوست نداشته باشند.
در سالهای اخیر مشخص شد که حق با او است: زمانی محیط زیستگرایی تند او رفتاری عجیبوغریب تلقی میشد، اما واقعیتهای بحران اقلیمی ثابت کرد هشدارهای اولیه او درست بوده است. این امر توجه تازهای را به او معطوف میکند، او را فردی متعهد و ژرفاندیش نشان میدهد که قطعا در برابر نقش خود به مثابه یک چهره اجتماعی جدی است.
شاید او هنوز هم از گزند رسواییهای هولناک دهه ۱۹۹۰ و به اصطلاح سال سیاه رها نشده باشد. شاید مردم هنوز او را بهدلیل کل آن اتفاق نبخشیده باشند. خود ملکه با وجود رسواییهای فراوانی که دامنگیر خانوادهاش شده است، در غالب اوقات توانسته است بهنوعی از حاشیهها دور بماند. این نمونهای است که به نظر میرسد نوهاش ویلیام با علاقه به آن توجه کرده و مشتاق است از آن پیروی کند. برای آنکه بتواند مثل ملکه یک عمر آن را ادامه بدهد، باید به یاد بسپارد که ملکه فقط با اولویت دادن به انجام وظایفش در برابر هرچیز دیگری توانسته از عهدهاش برآید.
© The Independent