تاکید بر ایدئولوژی مذهبی، سرکوب و انحصار؛ ابزارهای ملا هبت‌الله و خامنه‌ای

یکی از ویژگی‌های مشترک ملا هبت‌الله و علی خامنه‌ای استفاده از مذهب برای مشروعیت‌بخشی به حکومت است

علی خامنه‌ای سمت راست و ملا هبت‌الله آخوندزاده سمت چپ/ تدوین عکس: ایندیپندنت فارسی

حکومت ملا هبت‌الله آخندزاده، رهبر طالبان در افغانستان، و علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، نمونه‌هایی از قدرت‌های انحصاری به شمار می‌آیند. با اینکه این دو رهبر در چارچوب‌های سیاسی، مذهبی و فرهنگی متفاوت به قدرت دست یافته‌اند، در سبک حکمرانی آن‌ها شباهت‌هایی وجود دارد. در این مطلب بررسی می‌کنیم که چگونه هر یک از آن‌ها به قدرت‌گیری، انحصارگرایی و روش‌های سرکوب متوسل شده‌اند.  

مسیر قدرت‌گیری 

پس از کشته شدن ملا اختر محمد منصور، دومین رهبر طالبان در ماه مه ۲۰۱۶ در حمله هوایی نیروهای آمریکایی، ملا هبت‌الله آخندزاده، معاون اول ملا اختر، به رهبری طالبان برگزیده شد. پیش از رسیدن به این مقام، او هیچ تجربه نظامی یا سیاسی نداشت و بیشتر چهره‌ای مذهبی بود. اما با تسلط دوباره طالبان در اوت ۲۰۲۱، گام به گام قدرتش را در ساختارهای سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی افزایش داد. او شبکه‌ای از افراد وفادار را بر مسندهای کلیدی رژیم طالبان گماشت و با گذشت زمان قدرت بیشتری را به دست آورد.  

علی خامنه‌ای مسیری متفاوت با ملا هبت‌الله طی کرد. پس از درگذشت آیت‌الله خمینی در سال ۱۳۶۸ (۱۹۸۹) خامنه‌ای به رهبری ایران رسید. در ابتدا او جایگاه مذهبی و کاریزماتیک مشابه خمینی نداشت، اما به‌سرعت با تکیه بر نظریه «ولایت مطلقه فقیه» و استفاده از سرکوب، حکومت‌داری انحصاری را در ایران برقرار کرد. سپاه پاسداران، بسیج و سایر نهادهای نظامی و قضایی بازوهای اجرایی علی خامنه‌ای در انحصار قدرت‌اند.  

مشروعیت‌بخشی به قدرت از طریق مذهب  

یکی از ویژگی‌های مشترک و برجسته ملا هبت‌الله و علی خامنه‌ای استفاده از مذهب برای مشروعیت‌بخشی به حکومت است. هر دو از باورهای دینی و جایگاه مذهبی‌شان برای تقویت پایه‌های قدرت و خنثی کردن هرگونه مخالفت بهره می‌برند.  

آخندزاده با اتکا به تفسیر سخت‌گیرانه و بنیادگرایانه از «شریعت اسلامی»، خود را نماینده مستقیم خداوند روی زمین می‌داند. او با استفاده از لقب «امیرالمومنین» مقامش را فراتر از هر قانون بشری می‌داند و هرگونه مخالفت با حکومت طالبان را «دشمنی با خداوند» تلقی می‌کند. این استراتژی، که باعث ایجاد ترس و خفقان در جامعه می‌شود، مشروعیت ظاهری به حکومت طالبان می‌بخشد. در این سیستم تمامی تصمیمات و اقدامات آخندزاده تحت عنوان «دین و اراده الهی» توجیه می‌شوند.  

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

خامنه‌ای نیز با استفاده از نظریه «ولایت مطلقه فقیه» خود را جانشین امام علی و نماینده خدا روی زمین می‌داند. این نظریه، که براساس تفسیر خاصی از فقه شیعه بنا شده است، به او قدرتی فراگیر می‌دهد که فراتر از هر قانون اساسی و هر نهاد است. از طریق این چارچوب مذهبی خامنه‌ای سلطه‌اش را بر تمامی نهادهای سیاسی، نظامی و مذهبی ایران توجیه می‌کند. او با بهره‌گیری از ابزارهای دینی مانند فتوا و ادعای دفاع از ارزش‌های اسلامی، نه‌تنها هرگونه مخالفت را سرکوب می‌کند، که منتقدانش را مخالفان دین و نظام الهی قلمداد می‌نماید.  

این رهبران با ترکیب قدرت سیاسی و جایگاه مذهبی خود نظامی ایجاد کرده‌اند که در آن نه‌تنها دین به ابزاری برای توجیه حکومت تبدیل می‌شود، که هرگونه چالش یا مخالفت با آن نظام هم «کفر و دشمنی» با اراده خداوند تلقی می‌شود.

تسلط بر نهادهای نظامی و اطلاعاتی 

رهبران طالبان و جمهوری اسلامی ایران با استفاده از نهادهای نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و اقتصادی به گسترش قدرتشان پرداخته‌اند.  

ملا هبت‌الله آخندزاده در سه سال و چهار ماه حکومتش، با انتصاب افراد وفادار و نفوذ در میان فرماندهان نظامی طالبان کوشیده است رقیبانش را منزوی کند. او قدرتش را در ساختار قول‌اردوها (لشکرهای نظامی)، استخبارات و فرماندهان پلیس طالبان افزایش داده است. برخلاف گذشته که کنترل چندانی بر نیروهای انتحاری نداشت، اکنون با کمک تاجمیر جواد، معاون استخبارات (اطلاعات) طالبان، بخشی از نیروی انتحاری را تحت کنترل خود درآورده است.  

نیروهای انتحاری طالبان یکی از مهم‌ترین ابزارهای این گروه شناخته می‌شوند، چراکه این نیروها حاضرند جانشان را در عملیات انتحاری فدا کنند. درنتیجه تسلط بر این نیروها اهمیت استراتژیک دارد.  

سراج‌الدین حقانی، وزیر داخله (کشور) و رهبر شبکه حقانی، و ملا یعقوب، وزیر دفاع طالبان و فرزند بنیان‌گذار این گروه، دو رقیب اصلی ملا هبت‌الله هستند. ملا هبت‌الله برای کاهش قدرت این دو دستور سلب اختیار توزیع اسلحه از وزارت‌های دفاع، داخله و ریاست استخبارات را صادر کرده است. تحلیل‌گران معتقدند این اقدام برای کاهش نفوذ و قدرت رقبای او صورت گرفته است.   

علی خامنه‌ای از سپاه پاسداران برای سرکوب مخالفان داخلی و گسترش نفوذ منطقه‌ای استفاده می‌کند. سپاه پاسداران، که قدرت نظامی، امنیتی و اقتصادی دارد، با حمایت مستقیم خامنه‌ای منابع مالی وسیعی را تحت کنترل دارد و این منابع را صرف سرکوب داخلی و صدور انقلاب اسلامی به کشورهای منطقه می‌کند.  

با اینکه قدرت نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه به‌دلیل ضربات سنگین، از جمله کشته شدن رهبران حماس و حزب‌الله و سقوط رژیم بشار اسد، تضعیف شده است، خامنه‌ای همچنان بر ادامه سرکوب داخلی و سرمایه‌گذاری بر نیروهای نیابتی تاکید دارد.  

شباهت در سرکوب مخالفان  

رژیم‌های طالبان و جمهوری اسلامی در سرکوب مخالفان، شیوه استفاده از قوه قهریه و اعمال خشونت شباهت‌های زیادی دارند. 

در افغانستان، رژیم طالبان کاملا برتری قوم پشتون و پیروان اهل سنت را برقرار کرده است و به هیچ‌وجه تقسیم قدرت را نمی‌پذیرد. این گروه هرگونه تجمع اعتراضی را ممنوع کرده است و مخالفان را زندانی و شکنجه می‌کند. بسیاری از زنان معترض نیز پس از بازداشت به امضای تعهدنامه مجبور شده‌اند که دیگر علیه رژیم اعتراض نکنند. به همین دلیل، میلیون‌ها شهروند افغانستان کشور را ترک کرده‌اند و هزاران نفر در تبعید به سر می‌برند.  

در ایران، خامنه‌ای از طریق سرکوب سیستماتیک اعتراضات مردمی را که به دلایل اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی شکل می‌گیرد، مهار کرده است. هرچند نیروهای امنیتی با خشونت تمام با مخالفان برخورد می‌کنند، این شیوه سرکوب باعث افزایش نارضایتی عمومی در ایران شده است. 

انزوا و پیامدهای آن  

رژیم طالبان در انزوای کامل بین‌المللی قرار دارد و هیچ کشوری آن را به رسمیت نمی‌شناسد. اقدامات سخت‌گیرانه این گروه، مانند ممنوعیت تحصیل کامل دختران و اعمال محدودیت‌های گسترده بر زنان، باعث تشدید فقر و بیکاری در افغانستان شده است. اما ملا هبت‌الله بیشتر بر گسترش «شریعت اسلامی» و آموزش دینی مطابق با روایت افراط‌گرایانه تمرکز دارد. 

در ایران نیز برنامه‌های موشکی و هسته‌ای و حمایت از نیروهای نیابتی در منطقه، این کشور را تحت تحریم‌های شدید بین‌المللی قرار داده است. این تحریم‌ها باعث افزایش بیکاری و افت شدید ارزش ریال شده است. با این حال، خامنه‌ای نیز مانند ملا هبت‌الله از مواضع خود عقب‌نشینی نمی‌کند و بر گسترش حوزه‌های علمیه و آموزش مذهبی تاکید دارد تا نیروهای وفادار به حکومت تربیت کند.  

این دو رهبر با تاکید بر ایدئولوژی مذهبی و سرکوب مخالفان، نظام‌های بسته و انحصارگرا ایجاد کرده‌اند که هرگونه تغییر در آن‌ها تنها از طریق فشارهای داخلی و خارجی امکان‌پذیر خواهد بود. 

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه