موضعگیری رئیس سازمان صداوسیما علیه شبکه نمایش خانگی ظاهرا خیلی زود به نتیجه رسید و به گزارش رسانهها، دو پلتفرم فیلیمو و نماوا به دلیل پخش بدون مجوز سریالهای جدید، در آستانه لغو مجوز قرار گرفتهاند. پیمان جبلی هفته گذشته در نشست پرسشوپاسخ با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، بهصراحت خطاب به آنها گفت که «هیچیک از شما به همراه خانواده حاضر نیستید پای یکی از قسمتهای سریال شبکه نمایش خانگی که الان در حال پخش است، بنشینید».
این سخنان رئیس صداوسیما با واکنش تند سینماگران و تشکلهای صنفی مرتبط با شبکه نمایش خانگی مواجه شد و به همین دلیل، روابط عمومی صداوسیما با انتشار متنی جدید از حرفهای جبلی، سعی کرد دیدگاههای او را تعدیل کند؛ اما ویدیو این بخش از سخنان او در رسانههای داخلی منتشر شده بود و انکار سودی نداشت.
از وقتی پتلفرمهای آنلاین در ایران رونق گرفتند، نظارت بر آنها هم طبق مادهای از قانون بودجه مصوب مجلس، به صداوسیما واگذار شد و سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر (ساترا) که از چند سال پیش به عنوان زیرمجموعه صداوسیما تاسیس شده بود، مراحل اجرایی این نظارت و سانسور را بر عهده گرفت.
با گذشت زمان، سختگیریهای ساترا بیشتر شد و هرقدر پلتفرمهای آنلاین گلایه کردند و مسئولان وزارت ارشاد دولت قبل و دولت فعلی تلاش کردند نظارت بر محتوای شبکه نمایش خانگی را به این وزارتخانه بازگردانند، به بنبست رسیدند؛ تا اینکه در هفتههای اخیر، دو سریال «یاغی» و «جادوگر» بدون تبلیغات و به شکل ناگهانی از فیلیمو و نماوا پخش شدند و این شایعه قوت گرفت که مسئولان این دو پتلفرم چنان از سانسور ساترا به تنگ آمدهاند که قسمتهای اول این دو مجموعه را بدون حذف صحنههای مد نظر ساترا پخش کردهاند.
البته مدیران فیلیمو و نماوا که ارتباطات حکومتی خاص خود را دارند، خود در فعال شدن ساترا نقش پررنگی داشتند. آنها نه تنها در برابر انتقال نظارت از سازمان سینمایی وزارت ارشاد به ساترا مقاومت نکردند، بلکه در همکاری با این نهاد تازهتاسیس جزو اولینها بودند و شرکتهای پخش آنلاین دیگر هم مجبور شدند از آنها پیروی کنند.
ریسک بزرگ شرکتهای نمایش خانگی و پاسخ ساترا
با این حال، سنگاندازی ساترا و صداوسیما به نقطهای رسید که همین شرکتها علاوه بر پخش دو سریال جدید بدون گرفتن مجوز، قسمتهای جدید برنامه «مهمونی» ایرج طهماسب و سریال «نوبت لیلی» ساخته روحالله حجازی را هم به همین شکل عرضه کردند. بر اساس شنیدهها، آنها گفتهاند که اگر ساترا محصولات جدیدشان را طوری سانسور کند که غیرقابل پخش شوند، ورشکستگیشان اجتنابناپذیر است و به همین دلیل این سازمان را در برابر عمل انجامشده قرار دادهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
استدلال مدیران این دو پتلفرم و سایر فعالان نمایش خانگی و صنعت «ویاودی» (VOD) آن است که در این مقطع باید در برابر خواستههای ساترا مقاومت کنند؛ حتی به قیمت لغو مجوز. چون سریالها و برنامههای این پلتفرمها از معدود محتواهای سرگرمکننده رسمی در ایراناند که هنوز مخاطب دارند و بعد از ریزش مخاطب سینما، بعید است مجموعه حاکمیت ریسک کند و تنها کانال رسمی سرگرمی خود را تعطیل و مخاطبان بالفعل آن را به رسانههای غیررسمی و خارجی تقدیم کند.
البته این ریسک بزرگ ممکن است شکست بخورد و صداوسیما با لغو مجوز فیلمیمو و نماوا برای سایر پلتفرمهای آنلاین نمایش خانگی هم خطونشان بکشد. رسانههای داخلی روز نهم خرداد، نوشتند که ساترا به دلیل پخش بدون مجوز سریالها قرار است با فیلیمو و نماوا «برخورد» کند و آنها در آستانه لغو مجوزند. البته سعید مقیسه، رئیس جدید ساترا، که در دوران مدیریت پیمان جبلی این سمت را بر عهده گرفت، گفت «ابطال مجوز» فیلیمو و نماوا هنوز قطعی نشده است.
مقیسه یک روز بعد، در مصاحبه با یکی دیگر از رسانههای داخلی، حرفهایی زد که نشان میداد سایر پلتفرمها هم با مشکل مواجهاند. او گفت علاوه بر فیلیمو و نماوا، سایرین هم قوانین ساترا را رعایت نمیکنند و این به «کسر امتیاز» از آنها منجر میشود. او در توضیح بیشتر گفت که هرقدر محتوای پخششده این پلتفرمها «ناسالمتر» باشد، امتیازشان کمتر میشود و اگر این امتیاز از حدی بیشتر پایین بیاید، یکی از «اقدامهای قانونی» ساترا لغو مجوز است.
رئیس ساترا البته در ادامه تاکید کرد که این سازمان در حال رایزنی با پلتفرمهای فعال در بازار ویاودی است و هنوز به مرحله ابطال مجوز پلتفرمی نرسیده است. مقیسه سخنان مقام مافوق خود درباره نقش مهم «خانواده» را تکرار کرد و گفت ساترا اجازه نمیدهد برای خانوادهها محتوای ناسالم عرضه شود.
چهار دهه سانسور مبهم و سلیقهای
طی چهار دهه اخیر، مشکل بزرگ همه تولیدکنندگان محتوا در شبکه نمایش خانگی و سینما مشخص نبودن خط قرمزها و تغییر سلیقهای ملاکهای سانسور بوده است. مجموعه سینمای ایران بعد از وقوع انقلاب سال ۵۷، اعمال سانسور گسترده را پذیرفت. استدلال بسیاری از سینماگران برای پذیرش سانسور آن بود که گروههای تندرو انقلابی میخواستند سینما را کلا تعطیل کنند و اگر این اتفاق رخ میداد، بسیاری از سینماگران بیکار میشدند. مقامهای دولتی در ابتدای دهه ۱۳۶۰ با استناد به جملهای از روحالله خمینی که «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا موافقیم» ماموریت خود را زدودن محتوای غیراخلاقی از سینما تعریف کردند و کوشیدند سینما را پاکسازی کنند.
با گذشت زمان و روی کار آمدن علی خامنهای بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی، وجود صنعت سینمای ایران که تحت «حمایت، نظارت و هدایت» مسئولان معتمد باشد، پذیرفته شده بود و به علاوه، یک قدم بیشتر به سمت دولتی شدن حرکت کرد؛ بهواسطه علاقه رهبر جدید جمهوری اسلامی به سینما بهعنوان ابزار تبلیغات راهبردی؛ اما چیزی که تغییر نکرد، مشخص نبودن مرزهای سانسور و نظارت بود. یک فیلم در دوران یک مدیر توقیف میشد و با تغییر دولت و در دوره مدیر بعدی، به نمایش درمیآمد.
از آنجا که سینمای بعد از انقلاب ایران از همان ابتدا از نمایش صحنههای عاشقانه- از لمس کردن عادی زن و مرد گرفته تا همآغوشی یا همبستر شدن- و تصاویر خشونتآمیز خالی شده بود، طی چهار دهه اخیر، آنچه «غیرقابل نمایش» خوانده میشود، بیشتر به موضوع، دیالوگها یا پایانبندی و نتیجهگیری فیلمها معطوف است.
در دهه ۱۳۹۰، این ابهام بیشتر هم شد. بهعنوان مثال، در آثار کمدی، شوخیها و اشارههای جنسی در قالب برخی دیالوگها مجازند و مجوز پخش میگیرند اما در فیلمهای جدیتر سختگیری بیشتری اعمال میشود. تا وقتی نظارت بر شبکه نمایش خانگی در اختیار وزارت ارشاد بود، این حالت دوگانه همچنان وجود داشت؛ اما از وقتی که ساترا و موسسات زیرمجموعهاش بازبینی آثار را بر عهده گرفتند، همان مرزهای مبهم برای قابل نمایش بودن یا نبودن هم از بین رفت.
بر اساس آنچه مدیران پلتفرمهای نمایش خانگی بهشکل علنی اعلام کردهاند، آنها با سانسور مشکلی ندارند اما با زیاد شدن و روال غیرمنطقی آن، دیگر نمیتوانند کسبوکار خود را اداره کنند. در مواردی مانند سریال «قبله عالم» سانسور آنقدر زیاد بود که فیلیمو اعلام کرد به «احترام مخاطب»، پخش آن را متوقف میکند. آنها میدانند که با تشدید سانسور، ریزش مخاطبی که برای سینما پیش آمد، ممکن است برای آنها هم تکرار شود و ضرروزیان اقتصادی زیادی به بار آید.
جمهوری اسلامی در ۴۰ و چند سال گذشته، نظارت و سانسور بر محصولات تصویری را طوری پیش برده است که اغلب فعالان عرصه از سینماگران تا مدیران موسسات تولیدکننده، برای دوام آوردن و رسیدن به سود اقتصادی نفس سانسور را پذیرفتهاند؛ ولی حالا صداوسیما که شبکه نمایش خانگی را رقیب خود میداند و از اقبال مردم به محتوای آن ناراضی است، طوری سانسور را تشدید کرده است که احتمالا بهزودی اصل و اساس آن زیر سوال میرود.