«سلام فرمانده» به‌زودی به صدها سرود مرده​ نظام اسلامی خواهد پیوست

جمهوری اسلامی برای تربیت اسلامی جوانان هرازچندگاهی به کتابچه​‌های احزاب کمونیست و فاشیست نگاهی می‌اندازد؛ اما تفاوت با آنها در بی‌عرضگی سازمانی و برنامه‌​ای است

برای تربیت گروه​‌ جوانان نازی (جوانان هیتلر) بر موسیقی تاکید زیادی بود؛کمونیست‌ها‌​ هم همین نوع برنامه‌ها را برای گروه‌های جوان خود داشتند-ایرنا

امروز بعد از ۴۳ سال که از تصویب و اجرای انبوهی از قوانین (اساسی و موضوعه) و سیاست‌‌های اقتدارگرایانه و تمامیت‌خواهانه، تصمیم‌های این‌چنینی و مزاحمت‌​های شبانه‌روزی برای شهروندان می‌گذرد، نیازی نیست از اجرای مداحی «سلام فرمانده» برای نشان دادن یا اثبات شباهت جمهوری اسلامی با دولت​‌های کمونیستی و فاشیستی استفاده کنیم.

جمهوری اسلامی از اجرای هر دستورالعملی از نظامنامه‌​های حکومت​‌های دیکتاتوری و فاشیستی برای سرکوب و نقض حقوق شهروندان ایرانی دریغ نکرده است؛ اما تمرکز شدید دستگاه​‌های تبلیغاتی و آموزشی بر این محصول تازه​ نهادهای تبلیغاتی-نظامی-امنیتی و دفاع و ترویج همه‌جانبه آن در شرایط امروز دو پرسش را پیش می‌آورد: پیام‌​های این محصول تازه قرار است در این شرایط، کدام چاله‌چوله‌ نظام را پر کند؟ و دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی اصولا چگونه کار می‌کند و به کجا رسیده است که یک مداحی پیش‌پاافتاده و چاپلوسانه به نام «سلام فرمانده» را به متنی مقدس مثل صلوات تبدیل می‌کند؟

هدف

یکی از اهداف دستگاه تبلیغاتی رژیم اسلامی از تولیدات تبلیغاتی و نشر و پخش و اجرای آن‌ها به جا گذاشتن آثار دائمی بر ذهن کودکان در ستایش نظامی‌گری، پرستش کیش شخصیت، موعودگرایی و وفاداری به رژیم و رهبران آن است. این هدف در همه​ رژیم‌​های تمامیت‌خواه به چشم می‌خورد.

برای تربیت گروه​‌ جوانان نازی (جوانان هیتلر) در کنار اردو، مارش و تعلیمات نظامی، بر موسیقی تاکید زیادی بود. گروه​‌های موسیقی نازی در تمام مراسم​ حضور داشتند و اجرا می‌کردند. علت تاکید بر موسیقی افزایش همبستگی گروهی در میان همخوانان و تحریک غرور حزبی و ملی به‌واسطه‌ خواندن سرودهای حماسی حزبی و ملی بود. کمونیست‌​ها هم عینا همین نوع برنامه‌ها را برای گروه‌های جوان خود داشتند.

جمهوری اسلامی برای تربیت اسلامی جوانان هرازچندگاهی به کتابچه​‌های احزاب کمونیست و فاشیست نگاهی می‌اندازد؛ اما تفاوت جمهوری اسلامی با رژیم​‌های کمونیستی و فاشیستی در بی‌عرضگی سازمانی و برنامه‌​ای آن است که در واکنش به شرایط، سراغ این کارها می‌رود.     

در متن مداحی «سلام فرمانده»، ابراز وفاداری مرتبا تکرار می‌شود؛ چون مقام‌ها می‌دانند که وفاداری عقیدتی در اقشار محروم و نیز برخورداران حکومتی شدیدا ترک برداشته است. همچنین با طرح دهه نودی بودن همخوانان، تلاش می‌شود به فقدان رویش ولایت‌مداری در نسل تازه پاسخ داده شود.

در رژیم‌​های کمونیستی و فاشیستی، به علت نقش کادرهای حزبی در اداره​ نظام آموزشی و سازماندهی آهنین رده​‌های پایین، این آثار پایدار بود. این برنامه​‌ها در کشوری مثل چین آن‌چنان با شدت اجرا می‌شود که آثار آن‌ را در جامعه​ چینی​‌های مهاجر در آمریکا بعد از دو دهه تحصیل و کار در دنیای آزاد، هم می‌توان مشاهده کرد. 

تبلیغاتچی​‌های نظامی با باور کردن دروغ​‌های خود در نظرسنجی‌های پخته شده در سپاه (که دانشگاه مریلند منتشر می‌کند) مبنی بر محبوبیت قاسم سلیمانی، در این مداحی بارها از نام او استفاده کرده‌​اند تا حس غیرت دینی و غرور به گسترش‌طلبی ولی فقیه را تحریک کنند. در ۴۳ سال گذشته، ده‌ها برنامه مثل اجرای سرودهای ایدئولوژیک در مدارس کلید زده شد اما به‌سرعت متوقف شد. «سلام فرمانده» نیز به‌زودی به خیل سرودهای بی‌مصرف و مرده​​ چهار دهه​​ اخیر خواهد پیوست.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

سه بحران تازه

غیر از بحران​‌های دائمی مشروعیت، اقتدار و نفوذ رژیم اسلامی که حدود سه دهه است ادامه داشته‌​اند، رژیم در سال ۱۴۰۱ با سه بحران تازه روبه‌رو است:

۱- سست شدن سیمان هنجاری و ارزشی که پایگاه اجتماعی رژیم (روحانیت و پاسداران و بسیجیان و اعضای خانواده​ آن‌ها) را به هم پیوند می‌داد؛ جای این سیمان را منافع گرفته است.

۲- قطع امید و خداحافظی کردن طبقات فقیر و کم‌درآمد در سراسر کشور با روحانیت شیعه و نظام ولایت فقیه به دلیل فقر و بیکاری شدید.

۳- تبخیر مبانی ایدئولوژی رژیم در نگاه مردم کوچه و بازار و افزایش تنفر از رهبر به عنوان ولی فقیه؛ این ایدئولوژی با گذار از حکومت آخوندی به نظامی‌گرایی موعودگرایانه که در «سلام فرمانده» تبلیغ شد، احیا نخواهد شد. مقام‌های عقیدتی و تبلیغاتی با خوش‌خیالی تصور می‌کنند با یک مداحی می‌توانند اسلام‌گرایی را سرپا نگاه دارند.

انتشار گسترده​ این مداحی در میان اقشاری که رژیم آن‌ها را پایگاه خود تصور می‌کند و اجباری کردن پخش و همخوانی آن در مدارس قرار است به بحران​‌های اول و سوم پاسخ دهد. مقام‌های امنیتی و نظامی که این گونه محصولات را سفارش می‌دهند، می‌دانند که بعد از مایوس کردن اقشار گسترده​ مردم از طرفداران اصلاحات خاتمیستی تا برنامه​‌های عامه‌گرایانه​ احمدی‌نژادی، پایگاه اجتماعی رژیم به بسیجیان و طلاب و خانواده​‌های آن‌ها که تنها برای ارتقای ثروت و منزلت اجتماعی زیر عَلَم حکومت سینه می‌زنند و امروز سه قوه را در اختیار دارند، تقلیل یافته است. مقام‌ها همچنان می‌خواهند تصور کنند که این اقشار همان «مردم» کشورند.   

اینکه سپاه و بسیج برای اجرای جمعی این ستایش‌نامه برای رهبر ده‌ها هزار نفر را با اتوبوس به ورزشگاه می‌آورند و علی‌رغم چهار دهه ممنوعیت حضور زنان در استادیوم‌​ها بخش قابل‌توجهی از حاضران زن‌اند، از استیصال و فشار بر دستگاه تبلیغاتی در شرایط نارضایی عمومی برای هر کاری در جهت مردمی جلوه دادن رژیم و رهبران آن حکایت دارند. دستگاه تبلیغاتی که سالانه ده‌ها هزار میلیارد تومان برای آن هزینه​ می‌شود، باید نشان دهد که دارد کاری می‌کند.

«سلام فرمانده» در شرایطی در استادیوم​‌های ورزشی و اماکن مذهبی به طور جمعی خوانده می‌شود که در سراسر ایران، شعار «آخوند باید گم بشه» و «دشمن ما همین‌جا است» شنیده می‌شود.

در دوران جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ و اعتراض‌های دی ۱۳۹۶ مشی رژیم این بود که در یک دوره، اعتراض‌ها را سرکوب کند و وقتی از سرکوب اعتراض‌های خیابانی اطمینان یافت، برای بزرگداشت موفقیت سرکوب یک برنامه​ تبلیغاتی برگزار کند. (مثل اجتماع ۹ دی ۱۳۸۸ و اجتماع‌های ۱۵ و ۱۷ دی ۱۳۹۶) اما در اعتراض‌های قابل پیش‌بینی ۱۴۰۱، دستگاه تبلیغاتی حکومت خواست هم‌زمان با اعتراض‌ها، تبلیغات خود را به راه بیندازد و برای تهییج پایگاه نظامی و مذهبی حکومت، مناسب‌ترین مواد را مداحی موعودگرایانه‌​ای یافت که به‌سرعت تولید شده و به‌سرعت شیوع داده شود. به همین دلیل موسیقی و متن آن سردستی و بسیار شلخته است.

این محصول را با آثار صادق آهنگران در دوران جنگ با همین مضامین مقایسه کنید تا تنزل مداحی​‌های سیاسی-مذهبی در فرهنگ رایج حکومتی را هم از حیث شعر و موسیقی هم از حیث اجرا مشاهده کنید.

افول ایدئولوژی اسلام‌گرایی

آنچه از ایدئولوژی رژیم برای مردم مانده، اجرای قهری احکام شریعت به قرائت اسلام‌گرایان (مثل حجاب اجباری و جداسازی‌​های جنسیتی) در عرصه​ اجتماعی، سانسور و فیلترینگ در حوزه​ فرهنگ، گزینش​‌های صوری ایدئولوژیک در خدمات عمومی و حد و تعزیر در حوزه​ قضایی است.

متن این مداحی تازه همانند مداحی​‌های دهه​‌های ۵۰ و ۶۰ خورشیدی که نهضت خمینی را به ظهور امام زمان پیوند می‌زد، حکومت خامنه​‌ای را به ظهور امام وعده‌ داده ‌شده پیوند می‌زند. اما این بار به‌جای نایب امام زمان خواندن ولی فقیه، همه‌جا از او با عنوان فرمانده یاد می‌شود تا خواننده و شنونده وجه نظامی رهبر را بر وجه مذهبی او غالب ببیند.

این وجه غالب را در سرکوب​‌های داخلی و گسترش‌طلبی منطقه‌​ای می‌توان مشاهده کرد. تاکید در این مداحی بر وفاداری به رهبر رژیمی فاسد و ناکارآمد و خشن است که توهم کارایی آن تبخیر شده است.

واکنش​‌های انفعالی به واقعیت‌های اجتماعی

همخوانی آهنگ​‌های ساسی مانکن در مدارس چرت مقام‌های امنیتی و تبلیغاتی رژیم را پاره کرد تا دوباره بر کودکان و نوجوانان تمرکز کنند. از زمان ارائه​ آخرین آهنگ ساسی بیش از یک سال می‌گذرد و تبلیغاتچی​‌های نظام تازه به این فکر افتاده​‌اند که باید کاری کرد. از همین جهت در متن این محصول مشمئزکننده و در تبلیغات حاشیه​‌ای آن بر مخاطب دهه نودی تاکید می‌شود.

وقتی مداحی «سلام فرمانده» و گردهمایی‌​های آن «تمدن‌ساز و جامعه‌ساز» (همشهری ۱۰ خرداد ۱۴۰۱)، «باطل‌السحر ترفند مارپیچ سکوت» (کیهان ۱۰ خرداد ۱۴۰۱) «شکوه فرهنگ شیعی و هنر متعالی دینی» (وزیر ارشاد ۱۰ خرداد ۱۴۰۱) معرفی می‌شود، مشخص است که بیداری از چرت به بی‌خوابی و هذیان تبدیل شده است.

بدون نتیجه

تاثیرگذاری دائمی تبلیغات سیاسی در مدارس وقتی اتفاق می‌افتد که در طول ۱۳ سال یعنی از پیش‌دبستانی تا پایان دبیرستان هر روز همه​ دانش‌آموزان کشور یک یا چند سرود دولتی را در مدارس تکرار کنند. تجربه نشان داده است که این تاثیرگذاری در ایران اتفاق نخواهد افتاد؛ به چهار دلیل:

۱- با تغییر مدیران بخش​‌های تبلیغات و آموزش و پرورش بسیاری از این برنامه‌​ها به حاشیه رفتند و اجرا نمی‌شوند و به علت زودگذر و هیئتی بودن تصمیم‌های مقام‌های تبلیغاتی رژیم، به‌سرعت موضوع دیگری جایگزین برنامه​ قبلی می‌شود.

۲- با تغییر نیازهای حکومتی، سرودها و برنامه‌​های دیگر به‌سرعت جایگزین اجرای این سرود می‌شود.

۳- بسیاری از مدارس ایران به علت فقدان سرمایه‌گذاری در آن‌ها (مثل مناطق کپرنشین که مدرسه در یک کانکس خلاصه می‌شود) در طول سال، فضای اجرای چنین برنامه​‌هایی را ندارند. مدارس ایران هم اصولا برنامه موسیقی ندارند.

۴- مربیان پرورشی همیشه خود از اجرای برنامه​‌هایی در بلندمدت عاجز بوده‌​اند؛ چون به دلیل حقوق اندک این شغل، در آن نمی‌مانند و برای اجرای این برنامه​‌ها در ایران همسازماندهی و تشکیلات قدرتمند دولتی و حزبی وجود ندارد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه