عملیات نظامیای که ارتش ترکیه در مناطق زیر سلطه «نیروهای دموکراتیک سوریه»، در شرق رود فرات، آغاز کرده، ممکن است، مقدمهای برای آغاز عملیات کشورهای روسیه، ایران و سوریه، در استان ادلب باشد تا این منطقه را در کنترل دولت بشار اسد قرار دهند، به ویژه این که سران روسیه، ایران و سوریه در نشست آستانه، بر حل بحران روسیه و حفظ تمامیت ارضی سوریه، تأکید داشتند.
صرف نظر از تیوری دسیسه، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، یک سال قبل تصمیم گرفته بود تا نیروهای آمریکایی را از سوریه بیرون کند، اما با توجه به فشارهای درونی در آمریکا و فشارهای کشورهای اروپایی و عربی، ترامپ تصمیم خود را مورد بازنگری قرار داده و تنها ۲۰۰ نفر از سربازان آمریکایی را برای نظارت در سوریه ابقا کرد.
در آن زمان پاریس و لندن با تصمیم ترامپ، مخالفت آشکار نشان داده حضور نیروهای خود را در شرق سوریه تقویت کردند. آنها با این اقدام پیامی به آنکارا فرستادند مبنی بر اینکه از هر نوع تحرک نظامی باید خود داری کند؛ زیرا کردها از پوشش حمایتی اروپا، برخودار میباشند.
نظر به نگرانی که ترکیه از حضور گروههای مسلح در استان ادلب و مناطق پیرامون آن دارد، ممکن است رئیس جمهور ترکیه در مذاکراتی که با سران کشورهای روسیه، و ایران در نشست آستانه داشته، با آنها در باره یافتن راه حلی برای این معضل و زمینه سازی برای باز گردادن مناطق یاد شده به سلطه رژیم دمشق، به تفاهماتی رسیده باشد.
از همین جهت، روسها در برابر حمله ترکیه به مناطق نیروهای کرد، موضع دو پهلو و فریبکارانه اتخاذ کردند، در حالی که ایرانیها از اظهارات لفظی غیر جدی، پا فراتر نگذاشتند؛ زیرا مسکو و تهران حساسیت ترکیه در برابر هر گونه حضور کردی در مرزهای آن کشور را، درک میکنند. به ویژه تهران که در بسیاری از امور متعلق به کردها، از جمله بحران همه پرسی اقلیم کردستان عراق در سال ۲۰۱۷ با آنکارا موضع متحد و تجربه مشترک دارد.
البته واشنگتن هم حساسیتهای ایران و ترکیه در این مورد را درک میکند و تا حدودی هم سعی در عدم تحریک آن داشته است؛ از همین جهت و با در نظر گرفتن منافع دراز مدت با این دو قدرت منطقهای، ایالات متحده دیروز پشت همپیمان کرد خود را در شمال عراق خالی کرد و امروز پشت همپیمان کرد خود در سوریه را خالی میکند و از حمایت آنها دست بر میدارد.
ممکن است عقب نشینی آمریکا از شرق سوریه و دست برداشتن از حمایت کردها، در چارچوب ترمیم روابط واشنگتن و آنکارا صورت گرفته باشد که در گذشته دشواریهای زیادی را تجربه کرده است. همچنان، ممکن است ترامپ به تفاهماتی با موسکو دست یافته باشد که بر اساس آن واشنگتن در حل بحران سوریه از راه دمشق، تسهیلاتی فراهم کند و در مقابل، مسکو، واشنگتن را در برخی از پروندهای دیگر به ویژه پرونده متعلق به ایران یاری رساند.
ترکیه ادعا دارد که هدف وی از عملیات نظامی در شرق سوریه، حفاظت از تمامیت ارضی سوریه است. اما جلوگیری کردها از تأسیس منطقه خود مختار یا فدرالی و یا مستقل، به معنی کمک کردن به رژیم سوریه برای اعاده حاکمیتش در این منطقه نیز میباشد؛ زیرا در این صورت نیروهای دموکراتیک سوریه مجبور میشوند خود را در آغوش رژیم سوریه اندازند، همچنان که «یگانهای نظامی حمایت ملت کرد» قبلا به چنین سرنوشتی دچار گردیده بودند.
البته در صورتی که این طرح جامه عمل بپوشد، به سرپرستی روسیه و ایران و توافق ترکیه، خواهد بود و کردها را متقاعد خواهد کرد تا به جای حکومت خود مختار که دمشق مخالف سرسخت آن است، به یک نظام غیر مرکزی بازتری رضایت دهند.
شاید هدف ترکیه از عملیات نظامی، اشغال منطقه شرق رود فرات که مساحت آن به ۵۰ کیلو متر مربع بالغ میگردد نباشد، بلکه هدف وی تسلط مستقیم بر منطقهای باشد که در «توافق نامه ادانا» امضا شده میان سوریه و ترکیه در سال ۱۹۹۸، تذکر یافته است، البته با اندکی تعدیل در عمق آن که از پنج کیلو متر مربع بیشتر باشد، اما از ده کیلومتر مربع تجاوز نکند.
در این صورت ترکیه فرصت و قدرت این را خواهد یافت تا منطقه را از نگاه جمعیت شناسی تغییر داده سیاست انتقال و جابجایی را اعمال کند و آن را به عنوان واقعیت موجود بر جامعه بین المللی تحمیل و هزینه آن را نیز دریافت کند.
بر مبنای این سیاست، ترکیه قصد دارد تا پناهندگان سوری ساکن در ترکیه را با بقیه سوریهای بیجا شدهایکه بر اساس توافقاتی میان آنکارا و دمشق، در ادلب از قبل اسکان داده شده اند، در این منطقه اشغالی اسکان داده دیوار بشریای حائلی از عربهای سوریه، میان مناطق کرد نشین و مرز ترکیه ایجاد کند و در نتیجه ارتباط میان کردهای سوریه، عراق و ترکیه را قطع و تهدید کردها را از خاک ترکیه دور سازد.
در رابطه به عقب نشینی آمریکا از سوریه، واقعیت این است که این اقدام ضربهای به حضور آخرین نیروهای عربی در این منطقه است که نقش اساسی در هماهنگی میان نیروهای دموکراتیک سوریه، عشایر عربی و نیروهای آمریکایی در منطقه شرق فرات داشتند.
این تصمیم را ترامپ پس از این گرفت که کاخ سفید به این نتیجه رسید که دیگر جز پرداخت هزینههای نظامی و امنیتی، فایدهای از حضور نیروهای آمریکایی در سوریه متصور نیست؛ چون یکی از اهداف استقرار نیروهای آمریکایی در سوریه این بود که از گسترش نیروهای ایرانی در منطقه مرزی جلوگیری کند، به ویژه بعد از این که قرار شد گذرگاهی میان بوکمال سوریه و القائم عراق با همکاری نیروهای بسیج مردمی عراق (حشد شعبی) و نیروهای دفاع مردمی سوریه که هر دو گوش به فرمان ایران اند، ایجاد گردد. اما با وقوع رویدادههای اخیر، چنین به نظر میرسد که دیگر این موضوع در اولویت های واشنگتن قرار ندارد.
حال، این پرسش محوری مطرح میشود که آیا سیاست دست برداشتن از همپیمانان در خاورمیانه، محدود به کردها خواهد ماند؟ یا این که واشنگتن به خاطر منافع استراتژیکش و حفظ امنیت همپیمان عمده اش اسرائیل، آماده است تا این سیاست را در سایر پروندههای منطقه، به ویژه پرونده متعلق به ایران نیز،اعمال کند؟