شهریور ۱۳۷۴، زمانی که هرات برای نخستین بار به چنگ طالبان افتاد، اسماعیل خان، به عنوان حاکم بلامنازع جنوب غرب افغانستان، در جنگ با طالبان تا دروازههای قندهار هم پیش رفت؛ اما ناگهان در کمتر از ۲۴ ساعت به سمت هرات عقبنشینی کرد. پس از سقوط هرات، دولت اسلامی به رهبری برهانالدین ربانی یک سال دیگر هم مقابل طالبان تاب آورد اما در سقوط دوم هرات در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۰، دولت مرکزی تنها سه روز توانست مقابل هجوم طالبان مقاومت کند. با سقوط هرات، امید دولت مرکزی برای عقب زدن طالبان کاملا به یاس بدل شد و تا دولت مرکزی به خود بجنبد، طالبان پشت تمام دروازههای کابل صف کشیده بودند.
با همه اینها هرات مانند دهه ۷۰ شمسی به یکباره و غیرمترقبه سقوط نکرد؛ روند سقوط هرات تقریبا دو ماه قبل از سقوط کلید زده شد؛ زمانی که شهرستانهای این استان مهم و شاهرگ اقتصادی افغانستان یکی پس از دیگری سقوط کردند و جز دو شهرستان انجیل و گذره، چسبیده به شهر هرات، سایر ۱۹ شهرستان هرات همه به چنگ طالبان افتادند.
با نزدیک شدن جنگ به مرکز هرات، مقامهای دولت مرکزی از سقوط شهر نگران شدند. مشکل اساسی فقدان روحیه جنگ میان نیروهای نظامی افغان بود. این از دست رفتن روحیه به دلیل حضور فرماندهان نظامی بود که نیروهای جنگی افغانستان را عملا در حالت انفعال قرار داده بودند؛ به همین دلیل در چند ماه مانده به سقوط دولت جمهوریت، به جز نیروهای کماندو، هیچ نیروی دیگری در افغانستان نمیجنگید. اشرف غنی در اواسط ژوئن، فرمان بسیج عمومی برای مقابله با طالبان را صادر کرد. این بسیج عمومی برای جمع کردن نیروهای محلی بود که در ۲۰ سال گذشته خارج از مراکز شهرها حضوری منفعل داشتند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در هرات، مردم و دولت محلی دست به دامن اسماعیل خان، تنها فرمانده مقتدر جهادی، شدند که از سال ۲۰۱۴ عملا خانهنشین شده بود. اسماعیل خان بهسرعت به فرماندهان سابقش دستور داد نیروها را بسیج کنند اما نیروهای محلی در این ۲۰ سال کاملا مضمحل شده بودند. به همین دلیل با تمام تلاشهای اسماعیل خان، تنها حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ نیروی وفادار دور او جمع شدند.
البته بعدا تعداد زیادی از مردم برای جنگیدن به اسماعیل خان مراجعه کردند اما او به دلیل همکاری نکردن دولت در تحویل سلاح به نیروهایش نتوانست از این افراد استفاده کند.
یکی از فرماندهانی که تا آخرین روز سقوط همچنان در کنار اسماعیل خان با طالبان جنگید، غلام سخی اسلمی است. او که کمی بیشتر از ۵۰ سال سن دارد، در همان روزهای نخست بسیج مردمی، با نیروهایش در سمت جنوب شرق هرات و در روستای ساوه، سنگر گرفت.
اسلمی به ایندپندنت فارسی گفت: «ما ۵۰ روز پیش از سقوط هرات، سنگرهای خود را در شرق شهرستان انجیل و در روستای ساوه آماده کردیم. نیروهای تحت فرماندهی من ۵۲ تن بودند که دو نفر در جریان نبردها کشته و هشت تن هم زخمی شدند.»
به گفته اسلمی، سنگر نیروهای او در خط اول درگیری قرار داشت و به همین دلیل طالبان هر شب به آنان حمله میکردند. اسلمی میگوید در فاصله یک ماه و نیم تا زمان سقوط، بیشتر از ۸۰ طالب مقابل سنگرهای آنان کشته شدند ولی تا آخرین روز نتوانستند سنگرهای او را تصرف کنند.
با این حال غلام سخی اسلمی میگوید که نبود امکانات تسلیحاتی به او توان حمله به طالبان را نمیداد و او مجبور بود فقط دفاع کند. در حالی که طالبان علاوه بر سلاحهای سبک و سنگین، تفنگهای دید در شب هم داشتند؛ این تفنگها که در افغانستان به «بیزبیزک» مشهورند، بلای جان کشیکهای شب آنها بودند و آنان ناگزیر بودند تمام شب از سنگر بیرون نیایند و حتی سر خود را بلند نکنند.
به گفته اسلمی، یکی از چهرههای سیاسی هرات که در دولت بود، دو دستگاه دوربین دید در شب برای آنان خرید. با کمک این دوربینها، آنان تعدادی زیادی از افراد طالبان را کشتند؛ تا جایی که آنها دیگر جرات نمیکردند در طول شب به سنگرهای آنان نزدیک شوند. با این حال، شهامت و مقاومت این نیروهای محلی نتوانست مانع سقوط هرات شود.
اسلمی میگوید به جز نیروهای امنیت ملی افغانستان و یکی دو گردان نیروهای کماندو، باقی نیروهای نظامی اصلا در جنگ شرکت نکردند: «در فاصله ۱۰۰ متری سنگرهای ما، دو تانک ارتش بود. گاهی که فشار بر سنگرهای ما بیش از حد میشد، از آنها میخواستیم با شلیک مسلسل حملات تهاجمی طالبان را کم کنند اما آنان برای شلیک باید از مرکز فرماندهی اجازه میگرفتند و تا آن زمان، دیگر درگیری فرو نشسته بود.»
در فاصله ۲۱ کیلومتری جنوب شهر هرات، مرکز فرماندهی ارتش ۲۰۷ ظفر قرار داشت. سپاه ۲۰۷ ظفر مسئولیت تامین امنیت غرب افغانستان را بر عهده داشت و لشکرهای آن در استانهای فراه، بادغیس و غور مستقر بودند. با این حال، تنها در مرکز فرماندهی بیش از سه هزار نیروی مسلح حضور داشتند. کسی فکر نمیکرد شهر هرات با داشتن این همه نیرو به دست طالبان سقوط کند. اما سپاه ۲۰۷ ظفر تا لحظه سقوط هرگز با طالبان نجنگید.
عدهای میگویند به خیال نبی احمدزی، فرمانده سپاه ۲۰۷ ظفر دستور داده شد که با طالبان نجنگد. گویا این دستور از شورای امنیت صادر شده بود. فرمانده احمدزی حتی اجازه نداد به نیروهای محلی تحت فرمانده اسماعیل خان که به دستور مستقیم اشرف غنی باید تجهیز میشدند، سلاح جدید داده شود. بلکه به آنها همان سلاحهای کهنه سابق را دادند که اکثرا از ردهخارج بودند و کار نمیکردند.
اسلمی میگوید که گاهی مجبور بود ساعتهای متوالی جلو در اداره امنیت ملی بایستد تا بتواند گلوله آرپیجی به دست آورد. در حالی که طالبان در هر حمله به سنگرهای او علاوه شلیک موشک، حداقل ۱۰ آرپیجی هم شلیک میکردند.
نبود تسلیحات باعث شد اسماعیل خان نتواند نیروی بیشتری مقابل طالبان بسیج کند. دولت مرکزی هم علیرغم اعلان بسیج و حمایت از اسماعیل خان، در زمینه کمک به آنان بهشدت محافظهکارانه عمل میکرد. اشرف غنی برای کمک مالی به اسماعیل خان حدود ۸۰ میلیون افغانی یعنی حدود یک میلیون دلار تخصیص داد اما شورای امنیت این مبلغ را به هشت میلیون افغانی یعنی ۱۰ درصد مبلغ اول کاهش داد. به این ترتیب اسماعیل خان هم نتوانست جلو طالبان آنطور که باید قد علم کند.
در روزهای پایانی سقوط هرات، طالبان عملا به اطراف شهر وارد شده بودند. کوچهپسکوچههای پیچدرپیچ اطراف هرات به روستاهای بیرون شهر راه دارد و همین کوچهها به طالبان فرصت میداد تا خود را از روستاها به شهر برسانند.
روز پنجشنبه، ۲۱ مرداد، با اینکه هنوز در دفتر استاندار هرات جلسه امنیتی دائر بود، طالبان بخشی از شهر را تصرف کرده بودند. تا عصر پنجشنبه، جز ساختمان استانداری و امنیت ملی بیشتر بخشهای هرات تصرف شده بود.
غلام سخی اسلمی میگوید که آنان هنوز در سنگرهای خود بودند که طالبان نصف شهر را تصرف کردند. ناگزیر او به تمام نیروهایش دستور داد سنگرها را ترک و مخفی شوند؛ زیرا بیشتر این نیروهای محلی برای طالبان شناختهشده بودند. مسئولان هرات که سقوط شهر را حتمی دیدند، به سمت مرکز فرماندهی ارتش ۲۰۷ ظفر در خارج از هرات حرکت کردند. در آنجا، تعدادی از نیروها میخواستند علیه طالبان مقاومت کنند اما با مخالفت فرمانده ارتش روبرو شدند. ناگزیر به فکر پرواز به کابل افتادند.
جالب اینجا است که در میان مسئولان هرات، معاون ارشد امنیتی وزارت داخله ( کشور) هم حضور داشت. عبدالرحمان رحمان به هرات آمده بود تا به جنگ سروسامانی بدهد اما حالا شهر جلو چشمش سقوط کرده بود.
مسئولان هرات شب را در مرکز فرماندهی ارتش گذراندند تا فردا به کابل بروند؛ آن زمان هنوز فردوگاه هرات به چنگ طالبان نیفتاده بود؛ اما زمانی که دو هلیکوپتر برای انتقال مسئولان محلی در محل فرماندهی ارتش فرود آمد، سربازان مانع از پرواز هلیکوپترها شدند و حتی میان محافظان مقامها و سربازان درگیری شد. در نتیجه هلیکوپترها نتوانستند کسی را با خود ببرند. سپس ملا حیدر، از طالبان هراتی، به مسئولان محلی هرات پیام داد که جانشان در امان است و بهتر است به طالبان تسلیم شوند. به این ترتیب آنها به طالبان تسلیم شدند که اسماعیل خان هم در میانشان حضور داشت.
با سقوط هرات، امید برای تغییر وضعیت تقریبا از بین رفت. طالبان تا آن زمان پشت درهای کابل رسیده بودند. ۷۲ ساعت بعد از سقوط هرات، با فرار اشرف غنی، کابل هم به دست طالبان افتاد و عمر ۲۰ ساله جمهوری در افغانستان به سر رسید.