تراژدی فقر در ایران؛ فروش مو برای یک لقمه نان

فروشندگان زنانی‌اند که پول حاصل از فروش موهایشان را برای درمان یکی از زخم‌های زندگی نیاز دارند

آگهی فروش موهای سه دختر- وب‌سایت دیوار

دختری جوان با گیسوانی بلند که تا پشت پاهایش می‌رسد پشت به دوربین ایستاده است. خریدار، که همان واسطه است، موهایش را تا پشت گردن قیچی می‌کند. دسته‌ موها را مقابل دوربین تکان می‌دهد و با تعریف و تمجید بسیار درباره‌ کیفیت آن برای خود بازارگرمی می‌کند.

با جست‌وجوی کوتاهی در صفحات اینستاگرامی، انبوهی از این ویدیوها را می‌توان دید که اگرچه خریداران و فروشندگانشان متفاوت‌اند، همگی در تراژدی تلخِ گسترش فقر در جامعه ریشه دارند. خریداران و فروشندگان مو فقط در اینستاگرام حضور ندارند، ده‌ها کانال تلگرامی نیز به همین کار یعنی واسطه‌گری برای خرید و فروش موهای بلند زنان مشغول‌اند.

روزانه صدها آگهی فروش مو در برنامه‌ها و سایت‌های خرید و فروش آنلاین منتشر می‌شود. فروشندگان زنانی‌اند از مناطق مختلف تهران مانند خزانه، آذری، نارمک، اکباتان و شهرهای دیگر که پول حاصل از فروش موهایشان را برای درمان یکی از زخم‌های زندگی نیاز دارند و برای آن قیمت تعیین کرده‌اند؛ از یک تا ۴۵ میلیون تومان.

برخی واسطه‌ها نیز با داغ کردن بازار، در آگهی‌هایشان مدعی‌اند که بالاترین قیمت را برای موهای سالم ۵۰ تا ۶۰ سانتی‌متر پرداخت می‌کنند. بعضی دیگر آگهی‌هایشان را این‌گونه تکمیل کرده‌اند: «کوتاهی در چند سالن معتبر یا منزل خودتان، کاملا رایگان؛ دارای شعبه در اکثر شهرهای ایران؛ پرداخت کارت‌به‌کارت و فوری.»

برخی هم شروطی برای فروشندگان تعیین کرده‌اند، ازجمله اینکه فقط موهای بور و بالای ۵۵ سانتی‌متر را می‌خرند. فروشنده باید عکس موهایش را از قبل برای خریدار ارسال کند، موها را از جایی که می‌خواهد کوتاه شود، دقیقا اندازه بگیرد و بگوید که چه مدل کوتاهی مدنظرش است.

واسطه‌ها موهای خریده‌شده را به پروتز تبدیل می‌کنند و به افرادی که موهای کم‌پشت و ضعیف دارند می‌فروشند.

بیشتر فروشنده‌ها که در جغرافیایی به وسعت ایران پراکنده‌اند، زنان سرپرست خانوار یا دختران جوانی‌اند که نتوانسته‌اند شغل و درآمد مناسب برای خود دست و پا کنند و حالا پول حاصل از فروش مو را برای حل یکی از مشکلاتشان نیاز دارند. یکی با پول فروش مو برای اعضای خانواده‌اش دارو می‌خرد، یکی هزینه‌های دانشگاه را تامین می‌کند، یکی هم این پول را برای اضافه کردن به پول رهن اجاره مسکن نیاز دارد و دیگری هم آن را صرف خرید کیف و کفش مدرسه برای فرزندش می‌کند.

چنگال فقر روی گریبان زنان

فروش موهای طبیعی به هر دلیلی که باشد نشانه آشکار گسترش فقر و زنانه شدن آن است. شاید در وهله نخست این‌طور به نظر برسد که فروش مو یک تصمیم شخصی و انتخابی ساده و از سر آگاهی است، ولی در عمق ماجرا این پدیده بازتاب بحرانی بزرگ در جامعه است، بحرانی که در آن بخشی از بدن زن به دارایی تبدیل می‌شود که واجد قیمت‌گذاری، چانه‌زنی و فروش است.

فقر، بیکاری، نبود حمایت‌های اجتماعی موثر، و افزایش سرسام‌آور هزینه‌های زندگی، زنان را در معرض انتخاب‌های ناگزیر قرار داده است. زنانی که نه سرمایه‌ای برای راه‌اندازی کسب‌وکار دارند، نه تکیه‌گاهی برای عبور از تنگناها و از حمایت‌های دولتی نیز برخوردار نیستند، در چنین شرایطی مویشان به کالایی تبدیل می‌شود برای زنده‌ماندن، نه زیستن.

در واقع فروش مو اقدامی صرفا تفننی یا تغییر سبک چهره نیست، بلکه حاصل اضطرار مالی زنان در جامعه‌ای است که سهم اندکی از بازار کار آن دارند، خدمات بیمه و رفاه اجتماعی آن ناکارآمد است، و در این میان خبری هم از قوانین حمایتی برای زنان سرپرست خانوار یا دختران بیکار نیست و این تنها یکی از نشانه‌های زنانه‌تر شدن فقر در جامعه امروز ایران است.

بازار خاکستری فروش مو

بازار خرید و فروش موی طبیعی در ایران نه رسمی است و نه کاملا غیرقانونی. در واقع، قانون مشخص و شفافی که این فعالیت را تعریف، محدود یا جرم‌انگاری کند وجود ندارد. همین خلا قانونی راه را برای گسترش فعالیت واسطه‌ها، قیمت‌گذاری‌های بی‌قاعده، و حتی سوءاستفاده‌های احتمالی از زنان و دختران بی‌بضاعت باز گذاشته است.

در آگهی‌ها معمولا نامی از فروشنده نیست و تصویر موها بدون صورت یا مشخصات هویتی منتشر می‌شود. واسطه‌ها نیز اغلب در فضاهای ناشناس یا نیمه‌خصوصی مانند پیام‌‌های خصوصی اینستاگرام یا گروه‌های تلگرامی با مشتریان در ارتباط‌اند. همین ناشناس بودن فروش مو را به بازاری خاکستری تبدیل کرده است که نه زیر نظر نهادهای نظارتی است و نه برای فروشنده یا خریدار مسئولیتی تعریف می‌شود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در نبود نظارت، این خطر وجود دارد که فروش مو از یک انتخاب شخصی به روندی شبه‌اجباری یا حتی بهره‌کشی پنهان تبدیل شود؛ به‌ویژه وقتی فروشنده دختر نوجوانی باشد که تحت فشار مالی خانواده یا اغوای سودجویان اقدام به این کار کرده است. بررسی آگهی‌های فروش مو آشکار می‌کند که تعداد قابل‌توجهی از فروشندگان دختران زیر ۱۸ سال‌‌اند.

همچنین نبود قوانین حمایتی برای فروشندگان، آن‌ها را در معرض رفتارهای غیراخلاقی یا زیاده‌خواهی واسطه‌ها قرار می‌دهد. تاکنون گزارشی رسمی از پیگیری حقوقی تخلفی در این بازار منتشر نشده، اما روایت‌های غیررسمی از تجربه فروشندگان، از چانه‌زنی‌های تحقیرآمیز گرفته تا دستمزدهای ناعادلانه، به روشنی نشان می‌دهد که این عرصه چقدر نیازمند توجه و سامان‌دهی است.

سمیه زنی ۳۹ ساله و سرپرست خانوار است. یک دختر ۱۵ ساله و یک پسر پنج ساله دارد و پرستار سالمند است. او روزها پسر کوچک را به دختر نوجوان می‌سپارد، راهی محل کارش می‌شود و تا شب آنجا می‌ماند. برای تامین هزینه‌های زندگی به‌شدت دچار چالش است و به قول خودش در دو سه سال اخیر به هر دری زده، بسته بوده است.

وقتی صاحبخانه‌اش تمدید اجاره خانه را به افزودن ۵۰ میلیون به پول رهن مشروط کرد، سمیه هیچ راهی پیدا نکرد جز اینکه موهای کمند دخترش رها را به حراج بگذارد. وقتی به رها گفت که آیا اجازه می‌دهد موهایش را بفروشد، چشمان رها پر از اشک شد اما برای اینکه مادرش ناراحت نشود گفت: «آره مامان، می‌خوام چه‌کار این موها رو بلند شده اذیتم می‌کنه.»

سمیه می‌دانست که رها چقدر موهای بلندش را دوست دارد و عاشق آن است که موقع رقصیدن آن‌ها را پیچ و تاب بدهد، ولی انگار چاره دیگری نبود. عکسی از موهای رها گرفت و در سایت دیوار به مبلغ ۱۵ میلیون تومان برای فروش آگهی کرد. فردای آن روز مشتری زنگ زد و با چانه‌زنی دسته موها را ۱۰ میلیون تومان خرید. سمیه چند روز بعد متوجه شد قیمت موها خیلی بیشتر از آن بوده است.

مهسا دختر ۲۱ ساله و دانشجوی رشته نقشه‌کشی است. او برای خرید برخی تجهیزات مورد نیاز رشته‌اش، موهای مخملی و مشکی‌اش را ۲۵ میلیون تومان فروخته است. پدر و مادر مهسا بضاعت مالی چندانی ندارند. پدرش در کار تعمیر مبل است. تا چند سال قبل اوضاع مالی خوبی داشتند اما حالا کاسبی پدر حسابی کساد شده است، طوری که حتی در اسفندماه هم مشتری نداشت. مهسا وقتی موهایش را فروخت به پدر و مادرش واقعیت را نگفت که مبادا ناراحت نشوند، فقط گفت که دلش خواسته مدتی موهای کوتاه داشته باشد.

ناهید هم دختر ۳۱ ساله‌ای است که با مادر بیمارش زندگی می‌کند، پدرش که کارمند ارتش بود، فوت کرده است، و حالا مادر و دختر از حقوق بازنشستگی او ارتزاق می‌کنند که حتی کفاف هزینه‌های زندگی را هم نمی‌دهد، چه برسد به دارو و درمان مادر. ناهید موهایش را برای خرید داروهای مادرش فروخت. از کاری که کرده پشیمان نیست و می‌گوید برای سلامتی مادرش هرکاری لازم باشد می‌کند تا شرمنده نباشد. اما این را هم می‌افزاید که مسئولان جمهوری اسلامی باید از وضعیتی که برای مردم درست کرده‌اند شرمنده باشد.

مریم، که مددکار اجتماعی و از داوطلبان یکی از خانه‌های حمایت از کودکان کار در تهران است، می‌گوید مردی را می‌شناسد که به مواد مخدر اعتیاد دارد، دختران نوجوانش را مجبور می‌کند که موهایشان را بلند کنند و هرچند وقت یک‌بار موهای آن‌ها را قیچی می‌کند و می‌فروشد. مریم و همکارانش تاکنون چندین بار وضعیت این کودکان را به بهزیستی گزارش داده‌اند اما نتیجه‌ای نگرفته‌اند.

پیش‌تر نیز گزارش‌هایی منتشر شده بود مبنی بر اینکه برخی افراد بزهکار کودکان دختر را که موهای بلند دارند می‌دزدند و با تهدید و خشونت موهایشان را قیچی می‌کنند.

فروش موی زنان از آمریکای جنوبی تا هند

فروش موی طبیعی تنها به ایران محدود نمی‌شود. در بسیاری از کشورها، به‌ویژه در آسیا و آمریکای لاتین، بازار فروش مو فعال است، اما شکل و شرایط آن تفاوت‌های چشمگیری با وضعیت ایران دارد.

در کشورهایی مانند هند و بنگلادش، فروش مو گاهی به شکل اهدای مذهبی در معابد انجام می‌شود. موهای جمع‌آوری‌شده را واسطه‌ها می‌خرند و به کارخانه‌های پروتز و اکستنشن مو در کشورهای غربی صادر می‌کنند. در این کشورها اغلب زنانی که موهای خود را می‌فروشند در فقر شدید به سر می‌برند و این کار را تنها منبع درآمد خود می‌دانند. با این حال، در برخی نقاط، فروش مو تحت نظارت نهادهای محلی یا با مجوزهای مشخص انجام می‌شود تا زمینه‌ای برای بهره‌کشی از زنان و کودکان وجود نداشته باشد.

در کشورهای غربی مانند آمریکا یا فرانسه، فروش مو بیشتر حالت داوطلبانه دارد و اغلب با انگیزه‌های خیرخواهانه (مثلا اهدای مو به کودکان مبتلا به سرطان) یا تجاری اما قانون‌مند انجام می‌شود. وب‌سایت‌های رسمی و ثبت‌شده‌ای وجود دارند که فرایند خرید و فروش را شفاف، همراه با قراردادهای مشخص و قیمت‌گذاری منصفانه انجام می‌دهند. فروشنده‌ها اغلب از شرایط حقوقی خود آگاه‌اند و اگر سوءاستفاده‌ای رخ دهد امکان پیگیری قانونی وجود دارد.

در مقایسه با این کشورها، بازار فروش مو در ایران نه از حمایت قانونی برخوردار است نه از نظارت سازمان‌یافته. نبود نهاد مشخص برای سامان‌دهی این بازار، باعث شده فروش مو به جای آنکه یک انتخاب آگاهانه باشد، بیشتر شبیه به معامله‌ای پرخطر و گاه ناگزیر باشد، که در آن فروشنده کمترین قدرت را دارد. در برخی موارد نیز مانند فروش موی کودکان تنها از سر اجبار است.

تیر خلاص سیاست‌گذاری مردسالارانه به زنان

در نظامی که طی دهه‌ها، سیاست‌های اقتصادی نابرابر، تبعیض جنسیتی نهادینه‌شده، و حذف زنان از فرصت‌های برابر شغلی و اجتماعی را تثبیت کرده است، فقر زنانه تنها یک پیامد طبیعی نیست، بلکه نتیجه‌ مستقیم سیاست‌گذاری آگاهانه و مردسالارانه است.

جمهوری اسلامی همواره در گفتمان رسمی‌اش، با تقدس‌گرایی زنان را تحت عنوان «مادر فداکار» و «ناموس مرد» معرفی می‌کند و از رسمیت دادن به شخصیت فردی و مستقل آنان می‌پرهیزد. حتی وقتی زنان به‌تنهایی مسئولیت‌های زندگی را بر دوش می‌کشند و سرپرست خانوارند، قوانین کار، بیمه، و حمایت‌های اجتماعی، نه‌تنها آنان را در اولویت قرار نمی‌دهند، بلکه در عمل به حاشیه نیز می‌رانند.

طبق آمارهای رسمی، سه تا پنج میلیون زن سرپرست خانوار در ایران وجود دارد، اما کمتر از یک‌سوم آن‌ها تحت پوشش واقعی بیمه قرار دارند. طرح‌هایی مانند «توانمندسازی زنان سرپرست خانوار» در بیش از چهار دهه گذشته در حد شعار باقی مانده‌اند. در نبود امنیت شغلی، مسکن، آموزش رایگان، یا حمایت درمانی، این زنان ناچارند برای تامین نیازهای اولیه‌ زندگی به راه‌هایی ازجمله فروش مو روی بیاورند.

این پدیده نه‌فقط محصول مشکلات اقتصادی، که نتیجه‌ بی‌عملی و بی‌اعتنایی ساختار حاکمیت به زنان است، ساختاری که همواره با سرکوب، حذف، و تقلیل نقش اجتماعی زنان، آن‌ها را به حاشیه رانده و تنها در بزنگاه‌های سیاسی از آنان بهره‌برداری کرده است.