کمتر از یک ماه تا آغاز سال تحصیلی جدید در ایران باقی است و خانوادههایی که فرزند دانشآموز دارند، از ابتدای تابستان تکاپوی برای ثبتنام در مدارس را آغاز کردهاند. بسیاری از آنان این روزها دیگر هزینههای زندگی خود را قلم میگیرند تا پول شهریه، لباس فرم، لوازمالتحریر، کتاب و سرویس مدرسه را جور کنند؛ هزینههایی کمرشکن که مجموع آنها از حقوق ماهانه یک کارگر بیشتر است و این نکته را آشکار میکند که برخلاف وعدهها و شعارها، تحصیل در جمهوری اسلامی ایران رایگان نیست.
براساس ماده ۲۸ پیماننامه جهانی حقوق کودک که ایران نیز در سال ۱۳۷۲ آن را امضا کرد، تمامی کشورهای عضو متعهد شدهاند با ایجاد فرصتهای مساوی زمینه تحصیل رایگان کودکان را فراهم کنند. طبق اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت موظف است امکانات آموزشوپرورش رایگان را بهطور یکسان برای همه کودکان در کل ایران فراهم کند. با وجود این، نه پیماننامه جهانی حقوق کودک و نه حتی قانون اساسی، در تحصیل کودکان در ایران محلی از اعراب ندارند؛ هزینههایی که از لحظه ثبتنام تا پایان سال تحصیلی بر خانوادهها تحمیل میشوند، این موضوع را اثبات میکنند.
شهریههای میلیونی به نام کمک به مدرسه
با مجوز آموزشوپرورش، شهریه ثابت مدارس غیردولتی در سال تحصیلی جدید، تا ۳۸ درصد بیشتر شد. مبلغ این شهریه از چهار میلیون تومان در استان کهگیلویه و بویراحمد شروع میشود و به ۳۵ میلیون تومان در تهران میرسد. این مبلغ همانطور که در بخشنامه آموزشوپرورش نیز آمده، فقط شهریه ثابت است؛ وگرنه خانوادهها در طول سال باید به عناوین مختلف مبالغی را به مدرسه پرداخت کنند؛ وضعیتی فقط مختص مدارس غیردولتی نیست و در مدارس دولتی هم وجود دارد.
سالها است که مدیران آموزشوپرورش در رسانهها ادعای ممنوع بودن دریافت شهریه از والدین در مدارس دولتی را مطرح میکنند اما آنچه در عمل اتفاق میافتد، این است که مدارس تحت عنوان کمک به مدرسه، از والدین هنگام ثبتنام پول طلب میکنند و میگویند برای تامین هزینههای خود کسری بودجه دارند.
مبالغی که مدارس از خانوادهها دریافت میکنند، از شهری به شهری دیگر و از منطقهای به منطقهای دیگر متفاوت است و به این بستگی دارد که تیغشان چقدر ببرد. اگر والدین دانشآموزی شغل پردرآمد و اوضاع مالی بهتری داشته باشند، باید بیشتر پول بدهند. آنهایی هم که وضع مالی خوبی ندارند، باید مبلغی را که مدرسه تعیین میکند، بپردازند، وگرنه از ثبتنام فرزندشان خبری نیست.
پدر دانشآموزی در مقطع دهم، به ایندیپندنت فارسی میگوید که برای ثبتنام پسرش در مدرسهای در منطقه تهرانپارس تهران، ۱۵ میلیون تومان به عنوان «کمک به مدرسه» پرداخت کرده اما خبر دارد که یک زن سرپرست خانوار که مشکل مالی هم داشته، تنها بعد از پرداخت پنج میلیون تومان موفق شده است فرزندش را در همین مدرسه نامنویسی کند.
مدیر یکی از مدارس متوسطه نیز به کسری بودجهای که هرساله با آن روبرو میشوند، اشاره میکند و میگوید: «وقتی حتی برای پرداخت پول آب و برق مدرسه مشکل داریم و آموزشوپرورش هم اعتنایی نمیکند، چه راهکاری داریم جز اینکه از والدین کمک بگیریم.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به گفته او، «بخشنامه دروغین» آموزشوپرورش مبنی بر ممنوع بودن دریافت کمک به مدرسه از والدین در تمام سالهای گذشته جدال میان مسئولان و خانوادهها را در پی داشته است؛ در صورتی که آموزشوپرورش باید یکبار برای همیشه و صادقانه اعلام کند که در ایران، تحصیل رایگان نداریم.
لباس فرم مدارس
مادر یک دختر دانشآموز مقطع متوسطه در منطقه ۶ تهران به این موضوع از زاویه دیگری نگاه میکند. به گفته او، فقدان نظارت اصولی بر عملکرد مدارس موجب شده است که برخی از آنها به بهانه کسری بودجه، از خانوادهها پول بگیرند و برای خود درآمدزایی کنند. او برای نمونه، لباس فرم مدارس را مثال میزند و میگوید: «برای خرید یک دست مانتو و شلوار رنگ تیره، بیکیفیت و بدقواره که دختران ما مجبورند بر تن کنند، دستکم باید ۶۰۰ هزار تومان پول پرداخت کنیم. مدرسه ما را مستقیم به تولیدکننده طرف قرارداد خود حواله میکند؛ شاید بتوانیم همین لباس را در بازار با مبلغی کمتر بخریم؛ اما مثلا سرآستین آن متفاوت است و نمیشود این کار را کرد.»
آموزشوپرورش ادعا میکند که اخذ پول از خانوادهها برای لباس فرم تخلف محسوب میشود و با مدارس متخلف برخورد خواهد شد اما مادر دانشآموزی در منطقه سهروردی تهران میگوید: «آموزشپرورش خود را به آن راه میزند؛ چون مدارس اصلا مستقیم از خانوادهها پول نمیگیرند. با تولیدیها قرارداد میبندند و خانوادهها پول لباس فرم را هنگام خرید به تولیدیها میپردازند؛ اما در نهایت سهم سود مدرسه را میدهند.»
به گفته این مادر، «در تولیدیها عملا شما با دو یا سه نوع لباس فرم روبرو میشوید که شکل یکسان دارند اما کیفیت پارچه و قیمت آنها متفاوت است؛ این به جز تبعیض چه چیزی را اثبات میکند؟ آیا غیر از این است که اگر پول نداشته باشی، باید لباس بیکیفیت برای فرزندت بخری؟» این زن سرپرست خانواده که به شدت از شرایط فعلی عصبانی است، میگوید: «با این هزینهها کارخانه پولسازی هم داشته باشی، باز کم میآوری.»
سرویس مدرسه
والدین دانشآموزان پس از اینکه از دو سد ثبتنام در مدرسه و تهیه لباس فرم عبور کردند، به خوان سوم یعنی ثبتنام سرویس مدارس میرسند که آن نیز هزینهای کمرشکن دارد. کافی است به آماری که سید صدرا خوشقدم، رئیس اداره انجمن اولیا و مربیان تهران، از میزان ثبتنام سرویس مدارس در سال تحصیلی جدید ارائه داد، توجه کنیم.
به گفته او، پیش از همهگیری کرونا حدود ۲۰۰ هزار دانشآموز تهرانی از ۲۵ هزار خودرو به عنوان سرویس مدرسه استفاده میکردند اما تعداد آنها در سال تحصیلی جدید به ۲۲ هزار نفر کاهش یافت. این به معنای آن است که تنها در شهر تهران حدود سه هزار دانشآموز به دلیل گرانی، از داشتن سرویس مدرسه محروم شدند.
رئیس اداره انجمن اولیا و مربیان تهران در نخستین جلسه استقبال از مهر ۱۴۰۱، از شهرداری تهران خواست طرحی را اجرا کند که بر اساس آن، دانشآموزانی که قادر به ثبتنام برای سرویس مدارس نیستند، بتوانند از حملونقل عمومی استفاده کنند.
نگاهی به نرخهای مصوب سرویس مدارس در سال تحصیلی جدید نشان میدهد که ایابوذهاب دانشآموزان با خودروهای شخصی بین سه تا شش میلیون تمام میشود. رفتوآمد آنان با تاکسیهای ون و مینیبوس هم بین دو تا چهار میلیون تومان است. با این حال رئیس اداره انجمن اولیا و مربیان تهران میگوید که بهصرفه نبودن قیمتها موجب شده است اکثر رانندگان به کار در تاکسیهای اینترنتی تمایل داشته باشند.
هزینه کتاب و لوازمالتحریر
چالش بعدی خانوادهها برای تحصیل فرزندان، تهیه نوشتافزار، کتاب و کیف و کفش است. بر مبنای قیمتهای سال تحصیلی جدید، خرید کتابهای مقطع ابتدایی بین ۳۶ تا ۵۳ هزار تومان تمام میشود. قیمت کتابهای مقطع اول متوسطه به ۸۹ هزار تومان و قیمت کتابهای مقطع متوسطه دوم هم به ۱۰۵ هزار تومان میرسد.
هزینه تهیه لوازمالتحریر هم از یک میلیون تومان فراتر میرود. تازه به شرطی که تمامی هزینههای غیرضروری قلم گرفته شوند و خانوادهها قید خرید لوازم باکیفیت را بزنند.
پایگاه خبری فرارو با استناد به قیمتهای روز بازار، هزینه خرید ۱۷ مورد شامل دفتر، مداد، جامدادی، کیف و کوله، خطکش و تعدادی وسایل کوچک را یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان برآورد کرد. بر اساس این گزارش، مردم در سال ۱۴۰۱ بیشتر به سمت کولهپشتیهای ۱۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومانی میروند وگرنه خرید یک کولهپشتی باکیفیت دستکم یکمیلیون و ۵۰۰ هزار تومان تمام میشود.
چهار یا پنج دفتر مشق، نقاشی و یادداشت روی هم ۱۷۰ هزار تومان میشود و برای مداد، مداد رنگی، تراش و پاککن هم باید حداقل ۲۴۰ هزار تومان پرداخت کرد؛ اما اینها قیمتهای کف بازارند؛ زیرا برای مثال بهای خرید یک مداد رنگی ۱۲تایی مارک معروف بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان است.
به همه اینها باید هزینه خرید کفش و کتانی، لباس ورزشی و دیگر موارد پیشبینینشده را نیز اضافه کرد. مبالغی که مجموع آن از کل حقوق یک کارگر حداقلبگیر فراتر میرود و این نکته را اثبات میکند که در جمهوری اسلامی ایران، نهتنها تحصیل کودکان رایگان نیست بلکه خانوادهها مجبورند برای مدرسه رفتن فرزندان خود هزینههایی میلیونی تقبل کنند.
نکته غمانگیز ماجرا اینجا است که خانوادهها متوجه میشوند به رغم صرف هزینههای گزاف، تحصیل در مدارس دولتی برای فرزندان آنان آتیهای ندارد و بیشترین آمار قبولشدگان کنکور سراسری از مدارس غیردولتی است. نتایج آزمون سراسری ۱۴۰۱ نشان داد که بالغ بر ۸۰ درصد رتبههای زیر سه هزار در کنکور، دانشآموزان مدارس خاص بودند؛ یعنی آنهایی که پول بیشتری خرج کردند.
مسئولان دولتی در سالهای متمادی بارها ادعای کسری بودجه آموزشوپرورش را مطرح کردهاند؛ در حالی که شواهد آشکار میکند این وزارتخانه برای مواردی مثل استخدام طلاب و مداحان در مدارس بودجه کافی دارد اما زمینه تحصیل رایگان کودکان را فراهم نمیکند.
آموزشوپرورش در ایران نهادی حکومتی است که سیاستهای کلی آن در سطوح عالی حاکمیت و زیر نظر علی خامنهای تبیین میشود. اولویت اصلی این وزارتخانه بر اساس آنچه در «سند تحول بنیادین» نیز بهصراحت آمده، تربیت نسلی فرمانبردار و ولایتپذیر است. در چنین سیستمی، سوادآموزی کودکان و تحصیل آنان طبق معیارهای نوین جهانی نهتنها جایگاهی ندارد بلکه موانعی هم بر سر راه آن ایجاد میشود.