علیاحضرت [ملکه] و دایانا، شاهدخت ولز، دو تن از مهمترین شخصیتهای دوران جدید خانواده سلطنتی بریتانیا،بودند- هر دو محبوب، مورد تحسین و دارای شهرت جهانی.
در آن زمان، احتمال اینکه دایانا اسپنسر پس از ازدواج با شاهزاده چارلز، پسر ارشد ملکه، در ۲۹ ژوئیه ۱۹۸۱، ملکه همسر شود، زیاد بود. اما بهزودی اختلافهایی در این ازدواج پدیدار شد و چارلز و دایانا در سال ۱۹۹۲ از هم جدا شدند و در سال ۱۹۹۶، درست یک سال پیش از مرگ غمانگیز و نابهنگام دایانا در یک تصادف رانندگی در پاریس در سن ۳۶ سالگی، طلاق گرفتند.
اما رابطه دایانا و مادرشوهرش ملکه چگونه بود؟
ملکه زمانی که دایانا بچه بود، با او آشنا شد
خانواده دایانا، یعنی اسپنسرها، همیشه با خانواده سلطنتی رابطه نزدیکی داشتند. پدرش در خدمت ملکه بود و هر دو مادربزرگش به عنوان ندیمههای ملکه مادر خدمت کرده بودند. در واقع، بارونس فرموی، مادربزرگ دایانا، به مدت چندین دهه دوست صمیمی ملکه مادر باقی ماند.
دایانا سالهای اولیه زندگی خود را در پارک هاوس، واقع در املاک سندرینگام متعلق به خانواده سلطنتی در نورفولک، گذراند. او که خود متولد ۱۹۶۱ بود، در آنجا اغلب با پسران کوچکتر علیاحضرت، اندرو متولد ۱۹۶۰ و ادوارد متولد ۱۹۶۴ بازی میکرد. چارلز که بیش از ۱۲ سال با او اختلاف سنی داشت، بسیار بزرگتر بود و بنابراین همبازی دایانا اسپنسر جوان به حساب نمیآمد.
ملاقات چارلز و دایانا
اگرچه شاهزاده ولز و دایانا بدون تردید در سالهای قبلتر کنار یکدیگر بودند، اولین ملاقات جدی آنها در سال ۱۹۷۷ بود؛ زمانی که چارلز با خواهر بزرگتر دایانا، سارا، قرار ملاقات داشت. در آن زمان، دایانا ۱۶ ساله بود و چارلز به ۳۰ سالگی نزدیک میشد. چارلز و دایانا موقع شکار یک سیاهخروس با هم صمیمی شدند و در آنجا، شاهزاده ولز تاثیر زیادی بر این نوجوان گذاشت. خود شاهزاده او را به عنوان یک دختر جوان شاد به یاد میآورد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
خانواده سلطنتی ابتدا رابطه چارلز و دایانا را عمیقا تشویق میکردند و این رابطه چند سال بعد شروع شد. چارلز در آن زمان، در ۳۲ سالگی، بیشتر و بیشتر تحت فشار قرار داشت تا عروس مناسبی پیدا کند و وارث و جانشینی بیاورد. دایانا جوان و- طبق معیارهای آن زمان- هنوز باکره بود که او را در مقایسه با سایر زنانی که چارلز به آنها اظهار عشق کرده بود، به عروسی ایدهآل تبدیل میکرد؛ از جمله کامیلا پارکر بولز که چارلز تقریبا یک دهه قبل از آن عاشقش شده بود. پس از مخالفت خانواده با این رابطه که در نهایت به جدا شدن چارلز از کامیلا منجر شد، کامیلا با اندرو پارکر بولز ازدواج کرد اما همچنان به شاهزاده ولز نزدیک ماند.
چارلز که از طرف پدرش، شاهزاده فیلیپ، با فشار فزایندهای روبرو بود، به لطف خواستگاری ملکه مادر و تلاشهای پشت پرده بارونس فرموی برای جور کردن این ازدواج، صرفا بعد از ۱۳ دیدار عاشقانه، در فوریه ۱۹۸۱، از دایانا خواستگاری کرد.
داستان شاهپریان غیرواقعی
اگرچه عروسی آنها در ژوئیه ۱۹۸۱ چیزی جز یک افسانه پریان نبود، به سرعت معلوم شد که چارلز و دایانا عاشق هم نیستند و دایانا با چارلز یا خانوادهاش اشتراکهای اندکی دارد. هنگامی که آنها ازدواج کردند، چارلز ۳۲ ساله بود و دایانا به زور ۲۰ سالش میشد. دایره درخشانی که توجه روزافزون همگان ایجاد کرده بود هم به این موضوع کمکی نکرد و میان تازهعروس و داماد، مشاجرات شدیدی در گرفت.
اعضای کاخ بعدها میگفتند که دایانا پس از ازدواج با خانواده سلطنتی، برای راهنمایی گرفتن به ملکه مراجعه کرد، اما این دو زن به شدت متفاوت بودند. علیاحضرت به وظیفه و خدمت متعهد و و حتی با نزدیکترین اعضای خانواده خود نیز بسیار خویشتندار بود. او برای رویارویی با دایانا که از نظر عاطفی آسیبپذیر بود، آمادگی نداشت. دایانا به دنبال نزدیکی عاطفی بود که علیاحضرت قادر نبود آن را به او بدهد. با ظاهر شدن اختلافها میان چارلز و دایانا، اختلاف میان ملکه و دایانا نیز آغاز شد.
ازدواج از هم پاشید
چارلز و دایانا با جدیت تلاش کردند تا ازدواج شکستخورده خود را ترمیم کنند و با تولد پسرانشان سالهای شادی را کنار هم گذراندند. ویلیام در سال ۱۹۸۲ و هری در سال ۱۹۸۴به دنیا آمدند. اما مدت زیادی از تولد هری نگذشته بود که ستاره بودن دایانا از همهنظر به خشم فزاینده شوهرش منجر شد. دایانا نه تنها چارلز بلکه بقیه اعضای خانواده را نیز تحتالشعاع خود قرار داده بود.
تا اواسط دهه ۱۹۸۰، چارلز و دایانا هر دو روابط خارج از ازدواج داشتند و پس از انتشار کتاب اندرو مورتون به نام «دایانا: داستان واقعی او» که در سال ۱۹۹۲ مثل بمب ترکید- و پس از مرگش تایید شد که دایانا به نوشتن آن کمک کرده است- ملکه و فیلیپ نشستی ترتیب دادند تا تلاش کنند این ازدواج را نجات دهند.
در پایان سال ۱۹۹۲، ملکه سرانجام رضایت خود را برای جدایی این زوج شکستخورده اعلام کرد. در سال ۱۹۹۵، «جنگ ولزها» با حضور چارلز و دایانا در برنامههای تلویزیونی مجزا که اسرار زندگی خصوصیشان را افشا میکردند، به اوج خود رسید. در مصاحبهای که دایانا با مارتین بشیر داشت و بسیار از آن انتقاد شد، ادعا کرد که در طول ازدواجش از کمترین حمایت خانواده برخوردار بوده است.
ملکه، علیرغم میل درونیاش، به چارلز و دایانا نوشت که پس از تقریبا چهار سال، زمان نهایی کردن طلاق فرا رسیده است. طبق گزارشها، علیاحضرت از اینکه دایانا عنوان سلطنتی علیاحضرتی خود را حفظ کند، حمایت میکرد چارلز قاطعانه آن را رد کرد.
مرگ دایانا در سال ۱۹۹۷
یک سال و سه روز پس از نهایی شدن طلاق او و چارلز در ۲۸ اوت ۱۹۹۶، دایانا در ۳۱ اوت ۱۹۹۷، در یک تصادف رانندگی در پاریس به دلیل سرعت بالا کشته شد. هفته بعد، ملکه به این دلیل که کاخ او به ظاهر «بیاهمیت» برخورد کرد، هدف انتقاد قرار گرفت اما در آستانه خاکسپاری دایانا در ۶ سپتامبر، سخنرانی زندهای ایراد کرد که در آن از عروس پیشینش تمجید کرد و سنتشکنی کرد و اجازه داد در روز خاکسپاری او، پرچم بر فراز کاخ باکینگهام نیمهافراشته شود. علیاحضرت همچنین هنگامی که تابوت دایانا در جریان خاکسپاری از کنار او میگذشت، سرش را خم کرد.
ویکتوریا آربیتر، خبرنگار سلطنتی، به ایندیپندنت میگوید: «درباره اینکه ملکه کمی دیکتاتور است و از دایانا خواسته که رفتار خاصی داشته باشد، چیزهای نادرستی نوشته شده است. دایانا و ملکه رابطه گرمی داشتند. ملکه مشکلات عاطفی را دشوار میدید- نسل او این طور است.»
علیاحضرت از میزان توجه مطبوعاتی که دایانا به سمت خود جلب کرده بود، احساس نگرانی میکرد. از جمله در اوایل ازدواج چارلز و دایانا، یک بار سردبیران روزنامهها را به جلسهای دعوت کرد و آنها را ترغیب کرد که به دایانا «کاری نداشته باشند» و دست از سر او بردارند.
آربیتر میگوید: «تنها کاری که این جلسه کرد، تحریک کردن بیشتر مطبوعات بود. او مطمئنا پشت پرده از [دایانا] حمایت میکرد و با او که از دوران کودکی میشناختش، بسیار مهربان بود. دایانا برای سلطنت و در نتیجه ملکه احترام فوقالعادهای قائل بود.»
© The Independent