دومین مجمع اقتصادی دریای خزر به میزبانی روسیه در حالی برگزار شد که روسیه به دلیل حمله به اوکراین در انزوای سیاسی قرار گرفته است. مجمع اقتصادی دریای خزر در سال ۲۰۱۸ و در جریان اجلاس سران کشورهای حوزه دریای خزر در آکتائو قزاقستان تاسیس شد. در نشست دوم این مجمع موضوعهای کلیدی مانند تجارت و همکاریهای اقتصادی، علمی و فنی در منطقه خزر محور اصلی بحثها بودند.
در نشست قبلی، به پروژههای مشترک در زمینههایی مانند زیرساختهای حملونقل، انرژی، حفاظت از محیط زیست و همچنین توسعه تعاملهای بینمنطقهای و روابط فرهنگی و بشردوستانه توجه خاصی شد. در نشست دوم مجمع، علاوه بر اینها، چشمانداز توسعه صنعت شیلات و سایر منابع در سواحل مشترک، استخراج معادن از بستر دریا و همچنین گسترش همکاریها در زمینه سرمایهگذاری متقابل هم به بحث گذاشته شد. در این نشست، نخستوزیران قزاقستان، آذربایجان، روسیه، معاون اول رئیسجمهوری ایران و معاون نخستوزیر ترکمنستان حضور داشتند.
حضور ایران در مجمع اقتصادی خزر
محمد مخبر، معاون اول رئیسجمهوری ایران، در این نشست حضور یافت و در سخنرانی خود به نمایندگی از جمهوری اسلامی، برای افزایش سطح همکاری در بین کشورهای ساحلی دریای خزر چند پیشنهاد ارائه کرد. جواد اوجی، وزیر نفت، نیز به مسکو سفر کرده است. به گفته مخبر، ایران برای افزایش سطح همکاریها بین کشورهای ساحلی دریای خزر ظرفیت بالایی دارد و با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ایران به عنوان محل اتصال دریای خزر به کرانههای جنوبی و آبهای گرم خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند، برای ایجاد تحرک در همکاریهای اقتصادی و تجاری میان کشورهای ساحلی دریای خزر عزم جدی دارد.
مخبر مدعی شد که جمهوری اسلامی بهرغم همه تحریمها در چهار دهه گذشته، اینک پس از سالها، موفق شده است در سرمایهگذاری در بخشهای گاز، نفت، برق و ایجاد شهرهای پتروشیمی در ساحل دریا، انتقال آب از دریا و ایجاد شبکه راهآهن پرسرعت، کاهش تورم؟؟ و مثبت شدن تراز تجاری؟؟ گامهای بلندی بردارد.
معاون اول رئیسجمهوری ایران اضافه کرد که جمهوری اسلامی این پتانسیل را دارد که با سرمایهگذاری در بخش ترانزیت و با احداث ۲۰۰ کیلومتر راهآهن بتواند کشورهای حاشیه دریای خزر را از یک طرف به اروپا و از طرف دیگر به دریای مدیترانه متصل کند.او خاطرنشان کرد که ایران برای رسیدن به این هدف باید بتواند پروژه راهآهن رشت-آستارا و خرمشهر-بصره را احداث کند.
انرژی و ترانزیت محور همکاری کشورهای ساحلی دریای خزر
با توجه به اینکه همه کشورهای ساحلی دریای خزر در بخش نفت و گاز منابع خوبی دارند، طبیعی است که بهرغم وجود رقابت بین کشورها، همکاری در این بخش باعث میشود هم امنیت عرضه انرژی از دریای خزر با مشکل مواجه نشود و هم مسیرهای صادرات نفت و گاز متنوعتر شوند. هرچند ایران به دلیل تداوم سیاست خارجی تنشزا و تحریمها، با وجود پتانسیل بالا هم برای افزایش صادرات نفت و گاز خود و هم سوآپ نفت و گاز کشورهای ساحلی دریای خزر، نتوانسته است از موقعیت جغرافیایی خود بهره مناسب را ببرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مخبر در سخنرانی خود در این مجمع، با اشاره به پتانسیل بالای ایران در بخش سوآپ انرژی، پیشنهاد کرد که برای توسعه همکاریها در بخش انرژی، کمیته همکاری نفت، گاز و فرآوردههای نفتی کشورهای حاشیه دریای خزر تشکیل شود.
جواد اوجی، وزیر نفت ایران، هم با اشاره به تفاهمنامه ۴۰ میلیارد دلاری گاز پروم با وزارت نفت، ادعا کرد که ایران با ترانزیت و سوآپ نفت و گاز روسیه به «هاب انرژی منطقه» تبدیل میشود. به گفته اوجی، «ایران و روسیه بهعنوان کشورهای صادرکننده گاز همکاریهای فراوانی در حوزه سوآپ انرژی انجام دادهاند و در سفر به روسیه هم تفاهمهای تازهای برای ایجاد تاسیسات و بهرهبرداری از میدانهای گازی مشترک ایجاد میشود. ایران و روسیه قادرند تا ۱۰ میلیون تن سوآپ فرآوردههای نفتی و غیرنفتی داشته باشند که خوشبختانه تاسیسات زیربنایی آن وجود دارد».
با اعمال تحریم اروپا علیه صنعت انرژی روسیه، برخی سیاستمداران در ایران بر این باورند که فرصت مناسبی برای ایران فراهم شده است تا نفت و گاز روسیه را به کشورهای مقصد ترانزیت کند و با توجه به نقش مهم گاز طبیعی روسیه در سبد انرژی اروپا، بتواند با انتقال نفت و گاز روسیه به هاب گازی منطقه تبدیل شود.
به گفته اوجی، دو کشور در زمینه صادرات گاز طبیعی به پاکستان و عمان نیز تفاهمنامههایی امضا کردهاند و احداث خط لوله صادرات به این دو کشور همسایه بهصورت مشترک میان ایران و روسیه انجام خواهد شد.
به نظر میرسد جمهوری اسلامی از برنامه بلندمدت خود برای صادرات گاز طبیعی به کشورهای منطقه صرفنظر کرده است و در نظر دارد با سواپ گاز روسیه به کشورهایی مثل عمان و پاکستان فقط از حق ترانزیت گاز طبیعی روسیه بهره گیرد و همچنین با توجه به کاهش تولید گاز طبیعی در ایران، بخشی از گاز وارداتی از روسیه را به مصرف داخلی برساند. در حقیقت تهران بازار هدف خود را به مسکو واگذار می کند.
باید در نظر داشت که ایران به دلیل کمبود تولید گاز طبیعی با مشکل تامین برق موردنیاز خود نیز روبرو است و وزارت نیرو برای جبران کسری تولید برق به نیروگاهها مازوت میدهد و برق مصرفی واحدهای بزرگ صنعتی را قطع میکند. ایران در نظر دارد از کشورهای ساحلی دریای خزر نظیر جمهوری آذربایجان و ترکمنستان برق وارد کند.
به گفته اوجی، ایران در زمینه خطوط انتقال نیرو برای انتقال برق از جمهوری آذربایجان و ترکمنستان به کشورهای دیگر و حتی سوآپ با ایران ظرفیت مناسبی فراهم کرده است و تلاش میکند از نظر فنی هم تمام اشکالهای این موضوع را رفع ورجوع کند.
به گفته مهدی صفری، معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه، «دومین مجمع اقتصادی خزر و دیدارهای حاشیهای نخستوزیران و وزرای این کشورها، فرصت مناسبی برای نهایی کردن و اجرایی شدن توافقهای سران است» اما با توجه به شرایط سیاسی ایران- توقف مذاکرات هستهای و تصویب نشدن کنوانسیون نهایی رژیم حقوقی دریای خزر در مجلس شورای اسلامی- نمیتوان انتظار داشت که این مجمع در کوتاهمدت بتواند برای جمهوری اسلامی کارکرد خاصی داشته باشد.
با توجه به رقابت نفت خام ایران و روسیه در بازار خاکستری و تلاش روسیه برای افزایش فروش نفت در این بازار، بهرغم ادعای جواد اوجی، این رقابت باعث خواهد شد تا نه تنها سهم ایران در بازار انرژی چین کاهش یابد، بلکه شرایط برای بازگشت ایران به بازار پس از توافق احتمالی نیز سختتر شود.
مجمع اقتصادی دریای خزر فرصت مناسبی برای جمهوری اسلامی است تا در ثبات و امنیت منطقهای نقش ایفا کند و حتی با تکمیل برخی پروژههای ارتباطی در کریدورهای بینالمللی هم نقشی به عهده بگیرد. با توجه به اینکه در شرایط فعلی، اقتصاد اولویت جمهوری اسلامی نیست، عضویت در مجمع اقتصادی خزر فقط از بعد سیاسی میتواند برای این سیستم فوایدی داشته باشد. برای بهره گرفتن از تمامی امکانات این مجمع، بازبینی اساسی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیاز است.
برگزاری نشست دوم مجمع در مسکو (هر چند قبلا زمان و مکان آن تعیین شده بود) فرصت مناسبی برای روسیه برای نشان دادن در انزوا نبودن این کشور است. ایران حداقل در دو دهه آینده نمیتواند هاب انرژی شود؛ نه زیرساختهای موردنیازش فراهم است نه بازار انرژی در ایران آزادسازی (لیبرال) شده است.از طرفی این پرسش هم مطرح است که چرا کشورهای صادرکننده انرژی باید به ایران اجازه دهند نفت و گاز صادراتی این کشورها را مجددا به کشور سومی صادر کند؟
به این ترتیب به نظر میرسد که وعده تبدیل شدن ایران به «هاب انرژی» در شرایط فعلی، رویایی بیش نیست.