افغانستان کشوری است که شغل ۸۰ درصد مردم آن کشاورزی است؛ با این حال نامش در ردیفهای بالای فهرست گرسنهترین کشورهای جهان قرار دارد. از مجموع ۶۵ میلیون هکتار اراضی افغانستان، ۷.۸ میلیون هکتار آن قابل کشاورزی است؛ یعنی چیزی حدود ۱۲ درصد؛ اما حکومتداری ضعیف و به دنبال آن بحرانهای نزدیک به نیم قرن اخیر در افغانستان اجازه نداده است که این پهنه جغرافیایی دستکم نیاز غذایی مردم خود را تامین کند.
بر اساس معیارهای جهانی، هر کشاورز میتواند برای ۱۰۰ نفر غذا تهیه کند؛ اما ۲۵ میلیون کشاورز در افغانستان نتوانستهاند برای ۳۵ میلیون ساکن این کشورغذا تهیه کنند (آمارها تقریبی است). مسئله تغذیه و نبود آن که تبعاتی چون سوءتغذیه به دنبال داشته، چالش بزرگی است که دولتهای افغانستان را درگیر کرده است.
بحران نیم قرن اخیر در این کشور باعث شد تا سطح گرسنگی به بالای ۷۰ درصد برسد. البته نمیتوان ادعا کرد که قبل از بحران اخیر وضعیت در افغانستان بهتر بود. متاسفانه دولتهای یکصد سال گذشته برای بهتر شدن وضعیت تغذیه مردم، هیچ راهکاری نداشتهاند. به طور مثال، بین سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ قحطی بزرگی به مدت سه سال افغانستان را فراگرفت. این قحطی بیشتر در مرکز، شمال و شمال غرب افغانستان محسوس بود. به طوری که مردم فرزندانشان را به شهرهای بزرگ میآوردند و به قیمت ناچیزی میفروختند. حتی عدهای فرزندانشان را بدون پول به مردم میبخشیدند تا حداقل از گرسنگی نمیرند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس از سال ۱۳۵۷ نیز، آغاز جنگ و بحران و تخریب زیرساختها در افغانستان کشاورزی را در پایینتر حد آن قرار داد و این روند تا به امروز ادامه داشته است. در نزدیک به ۵۰ سال گذشته، از مجموع نزدیک به هشت میلیون هکتار زمین کشاورزی، روی یک تا دو میلیون هکتار آن کشت و زرع شده و به همین دلیل افغانستان از لحاظ موادغذایی به یک کشور مصرفکننده در جهان تبدیل شده است. در حالی که میتواند بیشتر نیاز غذایی خود را تولید کند؛ اما بخش عمدهای آن را از کشورهای منطقه وارد میکند.
به طور مثال، افغانستان که به نام انبار غله آسیا مشهور بود، سالانه به ۷.۵ میلیون تن غله نیازمند است. اما تنها ۶.۱ میلیون تن آن در داخل تولید میشود و بقیه را از کشورهای همسایه وارد میکند. دلیل آن هم تنها به جنگ و نبود امنیت ارتباط ندارد. افغانستان از لحاظ توسعه کشاورزی نیز در پایینترین حد است. هر کشاورز افغان از یک هکتار زمین ۱.۷ تن غله به دست میآورد. در حالی که در پاکستان این معیار ۴.۵ تن و در کشورهای توسعهیافته تا هشت تن است. همین وابستگی افغانستان به کشورهای همسایه باعث میشود تا با کوچکترین تحول سیاسی، مسیرهای ترانزیت افغانستان مسدود شوند و افغانستان که به آبهای بینالمللی تجاری دسترسی ندارد، با چالش روبرو شود.
با این حال بدترین چالش در افغانستان مسئله سوءتغذیه است. بر اساس آخرین آمار صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، در حال حاضر در افغانستان ۱.۱ میلیون کودک با خطر سوءتغذیه شدید و ۲.۲ میلیون کودک نیز خطر سوءتغذیه متوسط مواجهاند و با تمام تلاشهای بینالمللی، نه تنها در تعداد کودکان مبتلا به سوءتغذیه شده کاهشی رخ نداده، بلکه در بعضی مواقع، تعداد آنها افزایش هم یافته است.
آخرین گزارش شاخص جهانی گرسنگی در جهان که ۱۵ اکتبر منتشر شد، نشان میدهد که در حال حاضر، ۵.۱ درصد کودکان افغان قبل از سن پنج سالگی تلف میشوند که سوءتغذیه عامل عمده مرگومیر آنها است.
در مجموع، بیش از ۵۰ درصد مردم افغانستان با گرسنگی و نبود غذای کافی مواجهاند. اگر آمار تخمینی در مورد جمعیت افغانستان را که بیش از ۳۵ میلیون تن عنوان شده است، در نظر بگیریم، با توجه به اینکه سازمان ملل متحد میگوید نزدیک به ۲۰ میلیون نفر در افغانستان با خطر گرسنگی مواجهاند، به این معنا است که حدود ۵۷ درصد مردم افغانستان گرسنهاند. این روال با توجه به چالشهای موجود، کاهش توجه جهان به افغانستان و تمرکز بر بحران اوکراین و حکومت ضعیف در افغانستان، روزبهروز و سالبهسال در حال افزایش است.
به صورت کلی تامین مواد غذایی در افغانستان چالش بزرگی است و هرچند با توجه به سطح پایین زندگی در افغانستان معیار تغذیه در این کشور پایین است، متاسفانه همین معیار پایین نیز در دسترس نیست و افغانستان به نگرانی بزرگ جهان در عرصه تغذیه تبدیل شده است. در روز جهانی غذا (۱۶ اکتبر)، افغانستانی که به صورت بالقوه میتواند حتی به همسایههایش غذا صادر کند، حتی با وجود سرازیر شدن صدها میلیارد دلار کمک جهانی در ۲۰ سال گذشته، عملا نتوانسته است در سفره مردمش کوچکترین تغییری ایجاد کند و افغانها از آدمهای گرسنه به آدمهای خیلی گرسنه تبدیل شدهاند.