با آنکه اوکراینیها چند هفته است که درباره خطر پهپادهای ایرانی که روسها در جنگ اوکراین استفاده میکنند، گلایه دارند و هشدار میدهند، دولت آمریکا ترجیح میدهد به جای پرداختن به این موضوع، درباره کاهش ظرفیت تولید اوپک پلاس صحبت کند و به نحوی نامعقول، عربستان سعودی را به باد انتقاد گیرد.
از سوی دیگر، اروپاییها هم از این موضوع آگاهی دارند و ماه گذشته در نیویورک، بهصراحت به آنها گفته شد که «شما بهتازگی به خطر پهپادهای ایرانی که به روسیه داده شد، پی بردهاید؛ در حالی که ما در طول سالهای گذشته تلاش کردیم شما را درباره حقیقت داشتن این تهدید متقاعد کنیم. آیا کشورهای اروپایی نسبت به سایر کشورهای جهان ارزش و اهمیت بیشتری دارند؟»
با این حال، دولت آمریکا و کشورهای اروپایی برای پایان دادن به تروریسم روبهگسترش رژیم ایران هیچ واکنشی نشان ندادند و در عوض، تا یک هفته پیش از اینکه اعتراضهای مسالمتآمیز و سراسری مردم ایران، غرب و جمهوری اسلامی را با چالش شدیدی روبرو کند، همچنان دنبال یافتن جایگزینهای بهتر برای برقراری روابط با رژیم تهران بودند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس از آنکه روسیه دوشنبه گذشته (۱۷ اکتبر)، شهرهای اوکراین را با پهپادهای شاهد۱۳۶ ساخت ایران هدف قرار داد، میخاییلو پودولیاک، مشاور رئیسجمهوری اوکراین، در توییتی، ایران را مسئول کشتار اوکراینیها دانست. او نوشت: «کشوری که مردم خودش را سرکوب میکند، حالا در قلب اروپا به دیوسیرتان روسیه تسلیحات کشتار جمعی میدهد.»
او افزود: «این نتیجه امتیاز دادن به یک رژیم خودکامه است و نشان میدهد که تحریمهای فعلی کافی نیستند و باید علیه رژیم جمهوری اسلامی ایران تحریمهای بیشتری وضع شود.»
این اظهارات کاملا درست و بازتابدهنده واقعیت اوضاع کنونیاند. اگر آمریکا و اروپا در برابر تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران، سیاست نرمش و نادیدهگیری را دنبال نمیکردند و باراک اوباما با سادهلوحی تمام، در تلاش برای احیای قدرت رژیم ایران نمیبود، تهران هرگز نمیتوانست در اروپا مداخله کند یا ادعای کنترل چهار پایتخت عربی را داشته باشد.
من به این دلیل به سادهلوحی سیاست اوباما اشاره کردم که او خود چند روز پیش در یک مصاحبه تلویزیونی، بهصراحت اذعان کرد که در حمایت نکردن از انقلاب سبز ایران در سال ۲۰۰۹ اشتباه کرده و در مواجهه با تهدیدهای تروریستی رژیم ایران، تساهل و بردباری سیاسی پیش گرفته است.
در جریان تحولات موسوم به بهار عربی، دولت اوباما به حسنی مبارک، رئیسجمهوری فقید مصر، گفت که باید هرچه زودتر از قدرت کنار برود؛ سپس حزب دموکرات و اعضای دولت پیشین آمریکا که در حال حاضر نیز قدرت را در دست دارند، کوشیدند قدرت رژیم ایران را احیا کنند که اعتراضهای سراسری مردم ایران آنها را با چالش و دشواری مواجه کرد.
البته هدف از اظهارات اخیر باراک اوباما استفاده از فرصت فراهمشده برای افزایش محبوبیت دموکراتها در انتخابات میاندورهای آمریکا است. در واقع، این ماجرا در ایالات متحده به دولت فعلی ختم نمیشود؛ زیرا در این میان، شخصیتهای فرتوت و از کارافتادهای مانند برنی ساندرز نیز حضور دارند که از این سیاست نادرست حمایت میکنند؛ در حالی که بعید است آنها در طول بیش از دو دهه گذشته، برگی از تاریخ پرتلاطم خاورمیانه را مطالعه کرده باشند.
اروپا هم که تا همین چند هفته پیش در تلاش برای دسترسی به بازار ایران و تامین انرژی از آن کشور بود، به حقوق بشر اهمیتی نمیدهد و کشورهای اروپایی سعی دارند مانند دولت آمریکا که از تصمیم اوپک پلاس برای تحقق دستاوردهای انتخاباتی خود سوءاستفاده میکند، بهگونهای از این فرصت بهرهجویی کنند.
البته واقعیت امر همان است که مشاور رئیسجمهوری اوکراین به آن اشاره کرد: «این نتیجه امتیاز دادن به یک رژیم خودکامه است و نشان میدهد که تحریمهای فعلی کافی نیستند و باید تحریمهای بیشتری علیه رژیم جمهوری اسلامی ایران وضع شود.» اکنون آیا دولت آمریکا و سایر کشورهای غربی این واقعیت تلخ را درک خواهند کرد؟ یا اینکه توان چنین کاری را ندارند؟ آیا سیاست آنها هم بر پایه مکر و دورویی استوار است؟
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط