مردم اسرائیل شب سهشنبه در حالی به خواب رفتند که سرنوشت کشورشان که در این روز پنجمین انتخابات خود در دو سال گذشته را برگزار کرد، هنوز معلوم نبود. یائیر لاپید، نخستوزیر لیبرال، در سخنان نیمهشب خود یادآوری کرد که «این شب دو روز طول میکشد» و باید منتظر شمارش تکتک آرا باشیم تا جدول سیاسی کشور ترسیم شود. اما بر اساس اولین نتایج تخمینی که سه شبکه تلویزیونی اسرائیل (۱۱، ۱۲ و ۱۳) منتشر کردهاند، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر راستگرای پیشین، به اکثریت لازم برای تشکیل دولت دست خواهد یافت. بدینسان لاپید پس از تنها چهار ماه زمامداری، کنار میرود تا کوتاهترین نخستوزیر تاریخ اسرائیل باشد و جای خود را به مردی دهد که سومین دوره نخستوزیری خود را آغاز خواهد کرد.
بر اساس براوردهای اولیه، لیکود، حزب نتانیاهو، با ۳۰ تا ۳۲ کرسی از ۱۲۰ کرسی صدرنشین میشود و حزب لاپید با ۲۳ کرسی در جایگاه بعدی قرار میگیرد؛ اما مهمتر این است که طبق این نتایج، مجموع کرسیهای نتانیاهو و سه حزبی که به ائتلاف با او گرایش دارند، به ۶۲ میرسد و در نتیجه او اکثریت لازم برای تشکیل دولت را به دست خواهد آورد.
شمارش آرا همچنان ادامه دارد؛ با این حال یک عامل میتواند رویاهای نتانیاهو را مخدوش کند؛ اینکه حزب چپگرای بلد، متعلق به اقلیت شهروندان فلسطینی اسرائیل با گرایش ناسیونالیسم عرب، به حداقل آرای لازم (۳.۲۵ درصد) دست یابد و با چهار کرسی وارد مجلس شود. در این صورت، نتانیاهو احتمالا اکثریت را در اختیار نخواهد داشت و اسرائیل دوباره به بنبست سیاسی وارد میشود.
مستقل از این سوال آشنا در چند دور اخیر انتخابات اسرائیل که آیا نتانیاهو به اکثریت لازم میرسد، مهمترین خبر این انتخابات آرای خیرهکننده جریانی است که در انتخابات قبلی تنها پنج درصد رای کسب کرده و در تاریخ اسرائیل همیشه جریانی حاشیهای بود؛ یعنی حزب صهیونیست مذهبی که اکنون بین ۱۳ تا ۱۵ کرسی خواهد داشت و سومین حزب بزرگ مجلس اسرائیل میشود؛ اتفاقی که تا همین چند وقت پیش غیرممکن به نظر میرسید. برای اینکه ببینیم این تغییر چقدر بزرگ محسوب میشود، کافی است به گذشته اخیر اسرائیل بازگردیم.
۲۷ سال پیش اسرائیل صحنه یکی از مهمترین ترورهای سیاسی تاریخ معاصر جهان بود. اسحاق رابین، نخستوزیر از حزب کارگر، به دست یک راستگرای افراطی ترور شد و از پای در آمد. رابین جزو جوانانی بود که با تمام توان خود اسرائیل را برپا کرده بودند؛ مردی که در جنگهای متعدد برای کشورش جنگید و حالا در خزان زندگی آمده بود با فلسطینیها به صلح برسد تا آینده کشورش همانطور که بنیانگذارانش خواسته بودند، شود؛ کشوری دموکراتیک و یهودی با حقوق مدنی برای شهروندان مستقل از مذهب و پیشینه. ئیگال امیر، جوانی که رابین را ترور کرد، متعلق به نسل دیگری بود که در همین اسرائیل بزرگ شده بودند اما آمال آنان با نسل بنیانگذار بسیار متفاوت بود.
در روزهای منتهی به ترور، یکی از چهرههایی که در تظاهراتها علیه رابین نقش ایفا کرد و مردم را علیه او تحریک میکرد، وکیلی ۱۹ ساله بود که به دفاع از افراطیون یهودی راستگرا در دادگاههای اسرائیل شهرت داشت. او یک روز خود را به ماشین اسحاق رابین رساند و کاغذی به آن چسباند که رویش نوشته بود: «به ماشینش رسیدیم، به خودش هم میرسیم.» آن نوجوان ایتامار بن گویر نام داشت.
بن گویر طرفدار اندیشههای مئیر کاهان بود؛ افراطگرای متولد بروکلین نیویورک که سازمانهای متبوعش در آمریکا تروریستی اعلام و در اسرائیل نیز به علت اندیشههای نژادپرستانه از شرکت در انتخابات منع شده بودند. جهان چهره کریه اندیشههای کاهان را یک سال پیش از ترور رابین در شهر الخلیل در کرانه غربی دید؛ زمانی که یکی از اعضای جنبش او در ماه رمضان به مسجد ابراهیمی وارد شد و به روی نمازگزاران فلسطینی آتش گشود و ۲۹ نفر را کشت. بن گویر عکس باروخ گولداشتاین، این قاتل آمریکایی-اسرائیلی، را تا همین یک سال پیش در دفتر خود داشت و آشکارا او را قهرمان خود میدانست.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
همین بن گویر امروز در صدر حزب صهیونیست مذهبی به مهمترین پیروز انتخابات اسرائیل بدل شده است؛ حزبی که دشمنی با اعراب، همجنسگرایان و چپگرایان اسرائیل را در دستور کار قرار داده است. در جشن پیروزی بن گویر، شاهد بودیم که طرفدارانش شعار «مرگ بر عربها» میدادند. بن گویر هم تنها نظاره کرد و گفت: «من هنوز نخستوزیر نشدهام.»
همین یک ماه و اندی پیش بود که لاپید در سخنان خود در صحن مجمع عمومی سازمان ملل، با افتخار از لیبرال و دموکراتیک بودن اسرائيل گفت و چشماندازی از صلح برای منطقه ارائه داد که در همین صفحات از آن با عنوان «جسارت صلح» یاد کردیم. اما حالا با احتمال بالای ورود راست افراطی مذهبی به دولت و این واقعیت که بیش از ۱۰ درصد جامعه اسرائیل از این نیروی افراطی حمایت کردهاند، با تصویری متفاوت از آینده مواجهایم.
واقعیت تلخ انتخابات یک نوامبر این است که این حزب افراطی موفق شد آرایی بیش از حزب وحدت ملی کسب کند که چهرههای اصلیاش دو فرمانده ستاد ارتش اسرائیل (بنی گانتز، وزیر دفاع کنونی و گادی آیزنکات که به مقابله با نیروی قدس قاسم سلیمانی معروف بود) و یکی از وزرای سابق حزب نتانیاهو (گیدئون صعر) بودند. این حزب تنها ۱۱ تا ۱۲ کرسی کسب خواهد کرد.
۲۷ سال پس از آن ترور تاریخی، شاهدیم که بن گویر رهبر سومین حزب بزرگ اسرائیل است و سهم حزب کارگر که حزب رابین و حزب اصلی بنیانگذار اسرائیل بود، به پنج کرسی تقلیل یافته است. حزب اصلی جریان صهیونیسمِ چپ، مرتص، هم به تنها چهار کرسی بسنده کرده است و حتی بیم آن میرود که حذف شود؛ در این صورت این اولین بار در تاریخ اسرائیل خواهد بود که این جریان در مجلس حضور ندارد.
نکته مهم در مورد رشد آرای بن گویر این است که او بر خلاف برخی پیشبینیها، نه با گرفتن رای از سایر احزاب راستگرا و مذهبی که با به پای صندوق کشیدن رایدهندگان جدید به این نتیجه شگرف دست یافت. همین است که آرای لیکود تقریبا حفظ شده است و دو حزب نمایندگان یهودیان فوق ارتدوکس نیز همچنان حدود ۱۷ کرسی دارند.
از سوی دیگر یکی از عوامل اصلی که شاید در نهایت به بازگشت نتانیاهو منجر شود، اختلاف در اردوی سیاسی شهروندان عرب-فلسطینی است. مشارکت این گروه از شهروندان این بار بیشتر از دفعه قبل بود و ظاهرا به ۵۵ درصد رسید (که هنوز ۲۰ درصد پایینتر از کل مشارکت است) اما احزاب نمایندگان این شهروندان به جدایی و تشتتی بیشازپیش دچار است. حزب بلد حاضر نشد در فهرست مشترک با حزب کمونیست اسرائیل (که اکثریت اعضا و رهبرانش عرباند گرچه اعضا و نمایندگان مجلس یهودی هم دارد) قرار گیرد و بهتنهایی در انتخابات حاضر شد تا حالا همه نگران این باشند که به زیر ۳.۲۵ درصد سقوط کند و از گود کنار رود و اینگونه به بلوک طرفداران نتانیاهو اکثریت دهد.
تحلیلگران به این واقعیت اشاره میکنند که آرای مخالفان نتانیاهو همچنان بیشتر از طرفداران نتانیاهو است؛ اما وحدت و اتحاد در راست بیشتر از چپ است. در سیاست، پیروزی همیشه به جریانی میرسد که سازماندهی و وحدت بیشتری داشته باشد.
منادیان دموکراسی در اسرائیل سالها نگران نتانیاهو و تخریب بنیانهای دموکراسی اسرائیلی به دست او بودند؛ اما امشب آنها از تشکیل دولتی نگراناند که حزب نتانیاهو در آن اقلیت خواهد بود و این نیروهای راست افراطی مذهبیاند که نقش اصلی را بازی میکنند.
نتیجه نهایی هرچه باشد، این واقعیت سیاسی جدید تکاندهنده است. انشل ففر، تحلیلگر مشهور اسرائیلی، مینویسد: «این واقعیت که بیش از ۱۰ درصد مردم اسرائیل به حزبی رای دادند که علنا ضد اعراب است و نمایندگانی دارد که به همجنسگراستیز بودن افتخار میکنند، لحظهای هراسناک برای دموکراسی محدود و شکننده اسرائیل است.»
روزنامه لیبرالمآب هاآرتص در سرمقالهای نوشت: «نتانیاهو شاید به دولت بازگردد. ائتلاف احتمالی او به او امکان میدهد نقشه خود علیه دموکراسی اسرائیلی را پیاده کند و از جمله ضربهای مرگبار بر پیکر نظام قضایی وارد بیاورد… اسرائیل اکنون در آستانه انقلابی راستگرا، مذهبی و استبدادی است که هدفش ویران کردن زیرساختهای دموکراتیکی است که این کشور بر آنها بنا شده است. این شاید روزی تاریک در تاریخ اسرائیل باشد.»
راست افراطی و مذهبی چون غولی است که از چراغ خارج شده و حالا تمام نیروهای اسرائیل از شهروندان اقلیت غیریهودی گرفته تا منادیان استقلال قوه قضاییه و طرفداران حقوق مدنی و حقوق همجنسگرایان باید در روزهای آینده گرد هم آیند تا با این واقعیت جدید صحنه سیاست در کشورشان برخورد کنند.