جنگ اوکراین واقعیت کشمکش و رقابت میان قدرتهای جهانی در اروپا را برملا کرد. این در حالی است که بازی بزرگ بین آمریکا و چین سر ثروت و قدرت در مناطق اقیانوس هند و اقیانوس آرام در ابعاد سهگانه درهمتنیده رقابت، همکاری و دشمنی، کماکان جریان دارد. در مناطق یادشده، این دو قدرت بزرگ جهانی در امور اقتصادی و بازرگانی رقابت و در اموری که نیازمند تلاشهای مشترک جهانی است، مانند محیط زیست، کاهش گازهای گلخانهای و کرونا همکاری میکنند؛ اما در بقیه امور باهم دشمنی میورزند و حتی ممکن است دشمنی و خصومت آنها در نقطه حساسی مانند تایوان به رویارویی مسلحانه بینجامد.
شی جینپینگ، رئیسجمهوری چین، در بیستمین نشست حزب کمونیست، اعلام کرد: «تاریخ به سوی بازگشت تایوان به چین در حرکت است. این امر چه از راه مسالمتآمیز و چه از طریق زور انجام خواهد شد».
مائو تسهتونگ گفته بود چین میتواند برای بازگرداندن تایوان ۱۰۰ سال صبر کند؛ اما به نظر میرسد شی میخواهد این آرزو را در پنج سال آینده تحقق بخشد. در مقابل، جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، در عین حال که بر سیاست چین واحد تاکید میکند، در جهت گسترش روابط با تایوان و کمک تسلیحاتی به آن حرکت میکند و ضمنا پیام میدهد که اگر چین برای اشغال تایوان اقدام کند، او برای مواجهه نظامی با چین آماده است. دلیل بایدن این است که اگر تنگه تایوان بسته شود، بزرگترین گردش تجاری در جهان متوقف خواهد شد و اگر تایوان از تولید تراشههای نیمهرسانا باز ماند، بحران اقتصادی و فناوری همه جهان را فرا خواهد گرفت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
شی تاکنون در اشاره به بازگرداندن تایوان به خاک چین، به رزمایشهای دریایی و هوایی بسنده کرده است؛ اما روسایجمهوری آمریکا از اوباما گرفته تا ترامپ و بایدن، به پروفسور جوزف نای گوش فرا دادهاند که با اشاره به «دام توسیدید» و جنگ آتن علیه اسپارت، هشدار داده بود احساس ترس قدرت فعلی در برابر قدرت در حال صعود، خواهینخواهی به جنگ منتهی میشود. اکنون از دید راهبردی امنیت ملی دولت بایدن، «چین تنها رقیب راهبردی آمریکا محسوب میشود که دارای قدرت و نیت اقتصادی، نظامی و فناوری است».
بر اساس گفته بایدن که «هیچکس قویتر از خود را دوست ندارد»، معمولا قدرتهای بزرگی که در راس قرار میگیرند، اجازه نمیدهند قدرت دیگری به جایگاه آنها صعود کنند، اما قدرتهای نوظهور هم از هیچ تلاشی برای رسیدن به اوج کوتاهی نمیکنند. با این حال وضعیت طوری است که امکان وارد کردن یک ضربه فیصلهدهنده هم غیرممکن است. از این جهت ناگزیرند در عین رقابت و کشمکش، روابط خود را حفظ کنند که البته کاری بس دشوار و مشکل است.
برژینسکی، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ریاستجمهوری کارتر، روایت میکند که یک مقام چینی به او گفته بود: «ما میدانیم که آمریکا در حال فرود است، اما خواهش ما از شما این است که این فرود را کند کنید و نگذارید که بهسرعت انجام شود». اما در شرایط کنونی، سیاست فعلی آمریکا بر کند کردن صعود چین استوار است؛ در حالی که چین میخواهد کشمکش و رقابت خود با آمریکا را به تاخیر اندازد تا آمریکا را به تعامل و همزیستی با یک چین نیرومند مجبور کند. ولی برخی از کارشناسان از نوعی تعامل در یک چارچوب مشترک سخن میگویند.
در همین حال، جسیکا چن ویس، استادیار دانشگاه کرنل و کارشناس سیاست چین و روابط خارجی، آمریکا را به اجتناب از افتادن در دام چین فرا میخواند. چگونه؟ او میگوید: «هر دو طرف، آمریکا و چین، بهجای نادیده گرفتن بحرانی که وجودش اجتنابناپذیر است، در فکر تعامل باشند. اگر آمریکا و اتحاد شوروی توانستند در دوران جنگ سرد، با هم تعامل کنند و گشایشی بینالمللی را به وجود آورند، هیچ مانعی ندارد که آمریکا و چین نیز امروز همان سیاست را در پیش گیرند».
ماریا ریبینکووا، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب «قدرت نرم چین»، نیز بر این نظر است که میتوان رقابتی را که اکنون میان چین و آمریکا بر سر قدرت نرم و بر اساس «بازی صفر صفر» جریان دارد، به «بازی برد برد» تغییر داد. جامعه جهانی که به هر دو طرف نیاز دارد، نیز همین را میخواهد. اما پیشنهاد کوین راد، نخستوزیر پیشین اسرائیل، این است که چارچوبی ایجاد شود تا در محدوده آن، هر دو قدرت به رقابت راهبردی مدیریتشده بپردازند؛ به این معنی که رقابتها در عرصه ژئوپلیتیک محدود و در عرصه دیپلماتیک، اقتصادی و ایدئولوژیک باز گذاشته شود.
گرچه رقابت و کشمکش میان این دو قدرت جهانی تاکنون در یک چارچوب هنجارمند و کنترلشده، جریان داشته است، تضمینی وجود ندارد که رهبران همیشه بر اساس حکمت و عقلانیت عمل کنند. از سوی دیگر، دولتها هم در اداره امور مانند افراد، از خصلتهایی همچون حسد، خودخواهی و آز منزه نیستند.
© IndependentArabia