زنان معترض سرشان برای دعوا درد نمی‌کند

آسمان به زمین می‌آید اگر به زن‌ها بابت حفظ موضع‌شان برچسب نزنند؟

 هلن میرن در 17 اکتبر 2019 در لس آنجلس کالیفرنیا - Kopaloff/AFP

هلن میرن در مدرسه آن دختر باحاله است که همه دل‌شان می‌خواهد با او دوست شوند. آن قدر باحال است که حتی درون دارودسته رسمی «بچه باحال‌های» مدرسه هم نرفته است. تمام هالوها و امُل‌ها (سلام عرض می‌کنم!) می‌دانند که این «بچه باحال‌های» رسمی به هیچ وجه باحال نیستند و هر طور شده باید از آن‌ها دوری کرد.

در برنامه نمایش یک این هفته شبکه بی‌بی‌سی، در جریان مصاحبه با الکس اسکات که داشت میرن را شخصیتی «بدقلق» توصیف می‌کرد میرن وسط حرفش پرید که بگوید از واژه «بدقلق» خوشش نیامده چون به نظرش توهین‌آمیز است. او این کار را چنان مؤدبانه و جذاب انجام داد که منتظر بودم هر آن بالای سرش شکلک قلب و گل سبز شود و بعد برود روی سرانگشتان‌اش.

حرفش این بود که چرا این کلمه همیشه در توصیف زنان به کار می‌رود. (البته این حرفش کاملاً درست نیست چون من شنیده‌ام در توصیف این سگ‌های اخمو هم آن را به کار می‌برند ولی حالا بگذریم...)

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

بدقلق یعنی «کسی که سرش درد می‌کند دعوا راه بیاندازد» ولی اغلب در توصیف تمام زن‌های محکم و بااعتماد به نفس به کار می‌رود. «وای اون خانومه رو ببین! چه بدقلق. می‌بینی چطور در برابر زورگویی صداشو بلند کرده؟ چه مصمم. آره، نگاهش کنید! راستی راستی که خیلی بدقلقه!»

بله البته که در واقع دارند از طرف تعریف می‌کنند. اما معلوم نیست چرا احساس تحقیر شدن به آدم دست می‌دهد. آیا نمی‌شود زن‌ها خواسته‌شان را مطرح کنند و سر موضع‌شان بمانند و برچسب نخورند؟ اگر شاه‌پسری درخواست افزایش حقوق داشته باشد یا به رفتار دیگران با خودش اعتراض داشته باشد، خب، شاه‌پسر است دیگر، اشکالی ندارد. کسی جا نمی‌خورد.

در گذر سالیان بارها واژه «بدقلق» را در توصیف خودم هم شنیده‌ام. ولی من حتی خودم را آدم بااعتماد به نفس و محکمی هم به حساب نمی‌آورم. خیلی وقت‌ها ترجیح می‌دهم خودم را به موش‌مردگی بزنم تا اینکه بخواهم ایستادگی کنم. ولی خب من طنزپردازم و این خودش نوعی «بدقلقی» برای زن حساب می‌شود و کاری است که «هر کسی تخم نمی‌کند انجام دهد.» می‌بینید؟ بیضه نشان شجاعت و قدرت است و اگر زنی بخواهد شجاعت به خرج دهد ملت تصور می‌کنند لابد دو تا بیضه لای پاهای‌اش دارد به چه بزرگی.

می‌دانم حرفم به نظر بعضی‌‌ها مسخره می‌آید و احساس می‌کنند دیگر زیادی شلوغش کرده‌ام و می‌گویند «بابا کلمه است دیگر»، اما زبانی که ما برای توصیف خود از آن استفاده می‌کنیم می‌تواند دید ما را نسبت به خودمان هم شکل دهد. وقتی کسی برای خواسته‌‌اش قد علم می‌کند نباید به او برچسب زد که ویژگی شخصیتی خاصی دارد.

این اولین باری نیست که میرن این طور اشتباه مصاحبه‌کننده‌ای را تصحیح می‌کند. در سال ۱۹۷۵ در مصاحبه با برنامه تلویزیونی پارکینسون، مایکل پارکینسون او را «ملکه کام‌جویی» شرکت رویال شکسپیر معرفی کرد. پس از این که میرن را به روی صحنه آورد از او در مورد ممه‌هایش سؤال کرد و آن‌ها را «دم‌ودستگاه» خواند (که حتی بدتر از «ممه» بود) و از او پرسید آیا ممه‌هایش موقع اجرا حواسش را پرت نمی‌کنند.

ما زن‌ها عادت کرده‌ایم خوب و مهربان باشیم، حتی وقتی طرف‌مان پررو باشد، و مخصوصاً اگر آن شخص پررو مرد هم باشد. بالاخره در یک مرحله‌ای از زندگی این را به‌عنوان یک اصل اساسی به ما زن‌ها یاد داده‌اند که غرور مرد را نباید شکست. اگر مردی حرف نامناسبی زد لبخند بزن و با کمی حس استیصال بگو «این جوری هستند دیگه!» اگر همکارت شوخی بی‌مزه‌ای کرد، یک لبخند عصبی ناقابل تحویلش بده که یک وقت احساس نکند خیلی خنک و بی‌نمک است. خدا آن روز را نیاورد که شاه‌پسری احساس خنگی کند. اگر فکر بکری به سرت زده، کاری کن احساس کند آن فکر اول به مغز او خطور کرده. اگر این کارها را نکنی «بدقلقی.»

البته در همه این موارد این طور نیست که مردها خوش‌خوشان‌شان باشند. در واقع گوش دادن به درددل زنی که تمایلی به خوابیدن با او ندارد و وقت گذراندن با او همیشه هم کار «مردانه‌ای» به حساب نمی‌آید. در دهه هشتاد که در مدرسه راهنمایی درس می‌خواندم، پسرهایی را که از میان دخترها دوستانی داشتند و اصراری هم نداشتند وانمود کنند با آن‌ها رابطه جنسی دارند «وامانده» صدا می‌کردند. پسرها با پسرها می‌پریدند و اگر با دخترها حرف می‌زدند بسته به قصد و نیت‌شان یا بی‌عرضه بودند یا «خیلی مرد» بودند. بدیهی است که این تفکر در بزرگسالی هم‌چنان الگوی ذهنی افراد باشد.

در همان مصاحبه با میرن در سال ۱۹۷۵، پارکینسون این مطلب را مطرح کرد که میرن حاضر نشده برای مجله پلی‌ بوی عکس برهنه بیاندازد. او خیلی محکم به پارکینسون گفت به نظرش پلی بوی «حال به هم زن» است چون «فقط پی پول است، کاغذپاره‌ای پول‌محور است و راه و روش‌اش فقط در راستای پول درآوردن است.» بیچاره پارکی که از یک زن جوان جذاب این طور رکب خورده بود، زنی که موضوع بحث را از بدن خود کشانده بود به سرمایه‌داری.

البته میرن با الکس اسکات خیلی ملایم‌تر برخورد کرد. اسکات اصلاً قصد بدی نداشت، بلکه صرفاً داشت طوری حرف می‌زد که معمولاً خیال می‌کنند برای توانمندسازی زنان خوب است و زنی با شیوه‌ای بسیار شیرین و دلربا اشتباهش را اصلاح کرد، زنی که دقیقاً می‌داند نباید رک و راست بودن زنان را امر ویژه‌ای به حساب آورد. ‍

این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

 

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه