بعد از آنکه در دولت روحانی فجایع زیادی اتفاق افتاد و شورای نگهبان با حذف همه رقبای جدی، ابراهیم رئیسی را بر مسند ریاست جمهوری نشاند، فساد مالی با ناکارآمدی دولت رئیسی گره خورد. پس از ریزش ساختمان عظیم متروپل در آبادان، تعداد زیادی از شهروندان بیگناه آبادانی کشته شدند و همچنین پس از اعتراض گسترده مردم و شلیک مستقیم به آنان، سینماگران بیانیهای با عنوان «تفنگت را زمین بگذار» منتشر کردند. گسترش این بیانیه در بین مردم ایران موجب شد محمد رسولاف و مصطفی آلاحمد، ۱۷ تیر ۱۴۰۱، به جرم نوشتن بیانیه بازداشت شوند و جعفر پناهی که برای اعتراض به دستگیری آنها به زندان اوین مراجعه کرده بود نیز بازداشت شود. هر چند هنرمندان بینالمللی و جشنوارههای بزرگ جهانی به این بازداشتها واکنش نشان دادند، اما دولتهای اروپایی و آمریکای شمالی که در حال انجام معامله بزرگ برجام با جمهوری اسلامی بودند، آن را پدیده زودگذری تلقی کردند که میآید و میرود، اما نهتنها نرفت، که گستردهتر شد.
وقتی ۲۵ شهریور دختری که از کردستان برای دیدن بستگانش به تهران آمده بود و گشت ارشاد اسلامی برای آنچه حجاب کامل نمیدانست او را صحیح و سالم دستگیر کرد و سپس جنازهاش را تحویل خانوادهاش داد، مظلومیت آن دختر و کوتاه نیامدن خانوادهاش همچون قطره آبی که لیوان لبالبی را سرریز کند، خشم عمومی را برانگیخت و انقلابی را رقم زد که درست مانند آتش در دشتی خشک، سریع به همه جا تسری پیدا کرد و شرق و غرب و شمال و جنوب کشور را درنوردید.
اهالی سینما، بهویژه زنان، بیش از آنچه تصور میشد به انقلاب نوین مردم ایران پیوستند و به تنهایی یا گروهی، بدون حجاب اسلامی عکس و فیلم از خودشان منتشر کردند و گیسو بریدند. اما پیش از به قتل رسیدن مهسا امینی و آغاز خیزش انقلابی «زن، زندگی آزادی»، هنگامی که به اسکار فرستادن فیلمهای ایرانی برای جایزه بهترین فیلم بینالمللی (با نام قبلی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان) مطرح بود و مسئولان ارشاد به فیلم «برادران لیلا» (به کارگردانی سعید روستایی) و «شب، داخلی، دیوار» (به کارگردانی وحید جلیلوند) اجازه اکران ندادند تا نتوانند در اسکار شرکت کنند، موضوع تاسیس نهادی که بتواند از سینماگران مستقل دفاع کند، مطرح شد.
فکر اولیه این بود که نهادی برای سینماگرانی که در تبعید نمیتوانند فیلم خود را ارائه دهند، تاسیس شود. اما بعد از خیزش انقلابی اخیر، این موضوع ابعاد بزرگتری پیدا کرد و به یک ضرورت تبدیل شد و با موج بازداشتها و ممنوعالخروجیها باید هر چه زودتر این نهاد تاسیس میشد. پس از بحثها و گفتوگوهای زیادی که بین چند تن از سینماگران خارج از کشور در اروپا و آمریکای شمالی صورت گرفت، سرانجام با حضور ۵۰ فیلمساز این نهاد در ۷ آذرماه ۱۴۰۱ (۲۸ نوامبر ۲۰۲۲) تاسیس و «کانون فیلمسازان مستقل ایران» نامیده شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در نخستین بیانیه این کانون که به فارسی و انگلیسی منتشر شده، آماده است: «امروز مردم ایران به پیشگامی زنان آزادیخواهش در برابر رژیم انسانستیز و جنایتکار جمهوری اسلامی بهپا خاستهاند. این سرایندگان سرود «زن، زندگی، آزادی» اکنون در خیابانها آماج گلولهها شدهاند، بازداشت، شکنجه و اعدام میشوند. در این گذار سرنوشتساز، ما گروهی از سینماگران مستقل، برای نیل به اهداف مبرم زیر به یکدیگر پیوستهایم تا از این خیزش انقلابی پشتیبانی کنیم.»
و سپس برخی از اهداف کانون بیان شده است:
«۱- تلاش برای جلوگیری از سرکوب و کشتار مردم بیگناه و بهجانآمده ایران.
۲- دادخواهی برای آزادی بیقیدوشرط همه زندانیان سیاسی و دگراندیشان، ازجمله سینماگران، هنرمندان و خبرنگاران.
۳- جلب نظر سینماگران و هنرمندان دنیا به اهمیت جهانی این جنبش پیشرو در راستای مقاومت در برابر هرگونه تاریکاندیشی.
۴- افشاگری از سیاستهای تبلیغاتی رژیم اسلامی مانند نفوذ کارورزان و کارگزاران حکومتی در محافل فرهنگی بینالمللی و پخش فیلمها، حضور نمایندگان دولتی در فستیوالها و همچنین فشار و تهدید و تطمیع رسانهها.»
اکنون این کانون دارای وبگاه مشخصی است که مطالب در آن به زبان فارسی و انگلیسی منتشر میشود و کسانی که بخواهند به عضویت آن درآیند، میتوانند به وبگاه مربوط مراجعه و درخواست عضویت خود را پر کنند.
در اینستاگرام و توییتر و فیسبوک هم حسابهای کاربری دارند و بهراحتی میتوانند اخبار را منتشر کنند و موضعگیریهای مشخصی داشته باشند. با این نشانی ایمیل هم میتوانید با این کانون تماس بگیرید: [email protected]
اکنون سینماگران سرشناسی مانند محمدعلی طالبی، شیرین نشاط، علی عباسی، کاوه فرنام، نیما سروستانی و عبدالرضا کاهانی و بسیاری دیگر عضو این کانون شدهاند و هر روز بر تعداد آنان افزوده میشود.
مردم ایران این روزها در داخل و خارج بهعنوان یک ملت نمود و بروزی مترقی و مدرن از خود نشان میدهند. اگر روزی روزگاری برای برندهشدن یا حتی باخت آبرومندانه تیم ملی به خیابان میریختند، شادی میکردند و حکومت دندان روی دندان میسابید و حرص میخورد، حالا با باخت تیم ملی، آن هم در مقابل تیمی که شیطان بزرگ مینامند، شادی میکنند و به خیابان میآیند و اینبار حکومت تا دندان مسلح بهسوی آنها شلیک هم میکند، اما مردمی که از جان گذشتهاند دیگر نه با شلیک سلاح جنگی به خانه بازمیگردند، نه با توطئههای ریزودرشت و رنگارنگ.
خوب است همه صنوف و حرفههای مختلف راه «فیلمسازان مستقل» را در پیش بگیرند تا بتوانیم گامهای موثری در راه ائتلاف و اتحاد بین مخالفان جمهوری اسلامی برداریم. مخالفانی که حکومتی مردمنهاد به معنای واقعی میخواهند. جمهوری اسلامی قطعا سرنگون میشود، اما رسیدن به دموکراسی و زندگی انسانی که در آن برابری انسانها و آزادیشان تضمین شده باشد، راهی بس طولانی است، راهی که باید از همین امروز آغاز شود و فردا بسیار دیر است.