آریانا سعید، خواننده موسیقی پاپ افغانستان، از آغاز فعالیت هنریاش به خاطر انتخاب لباس، نظراتش، سوژه آوازها، و یا شیوه اجرا در کنسرتهایش هدف حمله محافظهکاران فرهنگی بوده است. اظهارت آریانا این بار در مورد حجاب و زندگی خودش، به عنوان زن مومنی که حجاب نمیپوشد، خشم عمومی ایجاد کرده است.
ماجرا از این قرار است که میانه ماه آوریل، آریانا در یک پرسش و پاسخ زنده فیسبوکی در واکنش به یک نظردهنده که به او نوشت که "از خدا بترس"، خشمگین شد و گفت "شما نمایندگان و یا پیامبران خدا نیستید که میآیید و درباره دیگران قضاوت میکنید." او در ادامه گفت: "مسلمان بودن به این نیست که بر فرقم چادر بکنم و در زیر چادر هفت خر گنده گندیده بو بدهیم و شاور )دوش( نگیرم." این حرفها حسابی جنجالی شده است و تا پایان ماه آوریل گفتوگو بر سر آن در شبکههای اجتماعی ادامه دارد.
در اینکه اظهارات آریانا در مورد بهداشت و دوش نگرفتن برای زنان محجبه آزار دهنده است شکی نیست. موضوع بهداشت در کشورهایی که کمبود آب دارند پیچیدهتر از بهداشت شخصی زنی است که در کشورهای اروپایی غربی زندگی میکند. اما موضوع دعوا اصلا بهداشت شخصی نیست. چیزی که از همه بیشتر موجب خشم شده، عاملیت آریانا در بیان این موضوع است که خود را مسلمان میداند، نماز میخواند و روزه میگیرد اما حجاب بر سر نمیگذارد، آواز میخواند و میرقصد.
در رسانههای جریان اصلی افغانستان - از جمله در میان برخی از فعالان حقوق زن - این اضطراب ایجاد شده که این زن افغانستانی-بریتانیایی آوازهخوان، اصلا به چه حقی زبان گشوده از اسلام حرف میزند، خودش را مسلمان میداند و برای زن مسلمان نسخه سبک زندگی میپیچد؟ از جمله فرشته کوهستانی از جنبش زنان کاپیسا که آریانا را "رقاصه" خوانده و به او گفته با برهنه ساختن بدنش میخواهد فرهنگ غربی را به افغانستان بیاورد.
در نوردیدن مرزهای هنجارهای قدرتمند فرهنگی
اتفاقی که در مورد آریانا سعید دارد در فضای فرهنگی-سیاسی افغانستان شکل میگیرد منحصر به فرد نیست. این تجربه را کم و بیش تمام زنانی که در جوامع خود در رابطه با هنجارهای حاکم عصیان میکنند تجربه کردهاند. همچنین این اضطراب در رابطه با بیان زنی که آواز میخواند مختص جوامع مسلمان نیست. بیشتر نگرانی در مورد کسی است که به هنجارهای فرهنگی اهمیتی نمیدهد و بیانی فرای این هنجارها برای خود پیدا میکند.
مدونا، خواننده پاپ آمریکایی، در دهه ۱۹۸۰ مشکلاتی مشابه با آریانا سعید داشت. او خود را مومن و باورمند به خدای مسیحیت میخواند، از نمادهای مذهبی در کارهای هنریاش استفاده میکرد و از طرفی این نمادها را با موضوع سکس و جنسیت - هم در محتوای موسیقی و نماهنگها و هم در لباس پوشیدن و حرف زدنش - در هم میآمیخت. این موجب شده بود که کلیسای کاتولیک ومحافظهکاران مذهبی با معنویتی که مادونا برای خودش به عنوان یک مومن مسیحی تعریف میکرد مشکل پیدا کند.
آریانا اولین زن خواننده پاپ افغانستان نیست. در گذر تاریخ، افغانستان هم به مانند باقی کشورهای منطقه خواننده زن داشته است. چیزی که آریانا را از پیشینیانی که در حوزه هنری موسیقی و رقص فعالیت میکنند متمایز میکنند این است که جایی در تقاطع تعلقات فرهنگی مختلف، به عنوان زنی افغان که در غرب بزرگ شده، در او عاملیتی شکلگرفته که محافظهکاری فرهنگی را مضطرب میکند.
در متنها یا و ویدیوهای که منتقدان خطاب به آریانا منتشر کردهاند تکرار این توهینها و استدلالها را میشود دید: "خراب هستی"، "بیحیا و تنفروش هستی"، "تو نماینده زنان افغان نیستی"، "چون آوازهخوان هستی حق مداخله در سیاست نداری"، "به رقاصیات برس" و "اسلام را خدشهدار نکن"، "اولویت زنان افغان حجاب نیست"، " اینقدر مشکلات دیگر هست که".
انتقادها به آریانا موجب شده که او حداقل غیر مستقیم در ویدیویی دیگر بگوید که قصد تحقیر زنان محجبه را نداشته است.
آریانا وارد ساختن گفتمان فرهنگی در رابطه با زنان مسلمان شده است. ارتباط او با فرهنگ غربی فرهنگ بومی را در مورد تهاجمی که فکر میکند غرب به زنان مسلمان کرده، نگران میکند. نگرانیای به قدمت چند قرن، که تمام تجددخواهها در کشورهای اسلامی با آن درگیر بودهاند و حجاب و لباس زنان در مرکزیت آن قرار دارد.
شاید به همین دلیل باشد که سرویس تحلیل و پژوهش خبرگزاری صدای افغان (آوا) نگرانی خود را در رابطه با آریانا این گونه بیان میکند: "او با هوشیاری به خدا و قرآن و پیامبر حمله نمیکند؛ اما به احکام و دستورات خدا و قرآن و پیامبر، حملهور میشود تا هم خود را در معرض تیر تکفیر افراط گرایان قرار ندهد و هم با ارائه یک الگوی انحرافی و دروغین به زنان سنتی افغان بگوید که میتوانند مسلمانیشان را حفظ کنند؛ اما حجاب هم نداشته باشند."
در این جنگ اگر خانم آریانا میگفت که مسلمان نیست یا اصلا مذهبی نیست مشکل تا حدی برای محافظهکاران حل شده بود. اما آریانا چنین نکرده است و برای خود هویت مسلمان با خوانشی از اسلام را تعریف کرده که با خوانش محافظهکاران فرهنگی جور نیست.
ناموسپرستی و بازتولید چرخههای خشونت جنسی
خانم کوهستانی در بخشی از انتقادهایش نسبت به آریانا، از مردان افغان میخواهد که در مقابل ناموسشان دفاع کنند. مردان در انتقادهایشان خشنتر هستند. مولانا سید منیر منور، روحانی اهل هرات آریانا را "انسان سرکشی" توصیف میکند که تنها به زنان افغانستان توهین نکرده بلکه به هر زنی که در این دنیا بگوید "لا إله إلا الله محمد رسول الله" توهین کرده و به عایشه همسر پیامبر، فاطمه دختر پیامبر، به خود پیامبر اسلام و خدا توهین کرده است. جاوید پوپل، آهنگساز ساکن اروپا از دیگر کسانی است که در ویدیویی حملات تندی به آریانا میکند و "بریدن سر" آریانا را روا میداند.
آنچه شاید جامعه افغانستان میتواند با مشاهده تجربه جوامع دیگر اسلامی به آن فکر کند چگونگی شکل گرفتن این چرخههای خشونت است. چرخههای خشونتی که از هویت خواهیهای فرهنگی آغاز میشود و به ناموسپرستیهایی ختم میشود که در نتیجه آن جان انسانها گرفته میشود.
هنوز یک سال از قتل تارة فارس، مدل ستاره شبکههای اجتماعی در عراق به دست دو فرد موتورسوار نمیگذرد که آقای جاوید پوپل در اروپا خواستار بریدن سر خانم آریانا سعید به خاطر ناموس است. قتلهای ناموسی مشابه در گذر تاریخ در سرتاسر خاورمیانه و شمال آفریقا ثبت شده است. شاید وقت آن رسیده است که کسانی که به بازتولید این خشونتها کمک میکنند پاسخگو باشند.
نگاهی رهاییبخش به شرایط زنان مسلمان در هرجای دنیا انواع مسلمانیها را به رسمیت خواهد شناخت و "رفتار شایسته" را تنها تحت تأثیر ایدئولوژیهای محافظهکار اسلامی تعریف نمیکند. بلکه بدون اینکه زنان را ستمدیدگان جنسی و یا قربانیان پدرسالاری کند مجال این را میدهد که خود زنان مسلمان - از آریانا سعید گرفته تا فرشته کوهستانی - مسئولیت تعریف و توضیح خود را به عهده بگیرند.
استدلال همیشگی حجاب اولویت نیست
حملهها به آریانا از سوی برخی از فعالان حقوق زنان هم نگران کننده است. این اتفاق تازه نیست. در تجربه سایر کشورها هم چنین بوده که زنانی که در حوزه آزادیهای جنسی، الگوهای رفتاریشان فرای هنجارهای حاکم است از سوی جریان اصلی حامی حقوق زنان متهم میشوند که اولویتها را گم کردهاند.
زنان مخالف حجاب اجباری در ایران کماکان با این استدلال روبهرو بودهاند که حصول امنیت قانونی برای زنان، ایجاد فرصتهای حرفهای و آموزشی، پرداختن به موضوع بیکاری، سلامت جسمی، آزار و اذیتهای خیابانی، خشونت خانگی و توانمندسازی کلی زنان اولویت است و حجاب نیست. اما پذیرش گوناگونی فعالیتها در رابطه با حقوق زنان مهم است. همه زنان اولویتها و نیازهای یکسان ندارند و کسانی که هنجارها و سیاستهای جنسیتی فرهنگی را به چالش میکشند هم دارند کار میکنند و فضای استبداد فرهنگی را به چالش میکشند.
این انتقاد هم مطرح است که زن افغان نیازمند نجات از سوی زن بزرگ شده غرب نیست که بیاید به او توصیه بهداشت شخصی کند و بگوید که دوش بگیر. موضوع اینجا "نجات زن افغان" و یا مدرنسازی او به وسیله یک ستاره پاپ بزرگ شده اروپا نیست. زنان افغان چندین دهه حتی در دوران طالبان در حال فعالیت برای گرفتن حق و حقوق خود در حوزههایی مانند آموزش و حق دسترسی به بهداشت بودهاند و نیازمند نجات نیستند. موضوع این است که آریانا سعید هم به مانند دیگر زنان افغان حق دارد برای حق خودش برای بیان هنری فرای هنجارهای حاکم بجنگد. حق دارد برای خوانش خودش از مسلمانی - هرچه که هست - بجنگند. و وظیفه زنان فمنیست شاید این باشد که با نگاهی انتقادی به او و دیگر زنان افغان کمک کنند که در این تلاشها موفق شوند.
برتری گرفتنها به خاطر انتخابهای انسانها در مورد سبک زندگی و نزاعهای مشابه در نیم قرن گذشته در افغانستان مجال جنگهای خونین بوده که زنان در حاشیه آن زندگی میکردند - از انقلاب ثور کمونیستها تا مجاهدین تا طالبان تا حمله ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا، تا تشکیل جمهوری اسلامی افغانستان. نزاع بر سر سبک زندگی و جهان بینی کلی اکنون به پشتوانه سالها فعالیت فعالان حقوق زنان در افغانستان و به کمک بودجههای بینالمللی حوزه توانمندسازی زنان، نسلی از زنان را تربیت کرده که آمدهاند که با عاملیت خود این جنگهای فرهنگی را با محوریت موضوع حق خود ادامه دهند. این جنگها بدون خشونت نخواهد بود. حداقل آن خشونتهای کلامیای است که پیکانش زندگی زنانی مانند آریانا را هدف قرار داده است. اما این اتفاق خوبی است که منجر به این میشود که انسانهای مختلف بتوانند کثرت نگاههای خود به موضوع حقوق زن را بیان کنند و برای حق به رسمیت شناخته شدن تلاش کنند.