«یکی از آنها تا امتحان نداد و سر تا پا برهنه نشد او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند»
فرمایش استاد عبدالکریم سروش در اشاره به خانم گلشیفته فراهانی، برای تخطئه گروه هشت نفره مخالفان رژیم که در دانشگاه جُرج تاون گردهم آمدند.
دوبیتیهای بابای عریان
چنان ترسیده از حرف سروشُم
که میباید برُم پالتو بپوشُم
بله عریانُم اما شکر ایزد
نه مانند طرف مذهبفروشُم
*
مو عریانم تو که عبدل-سروشی
همان بهتر که در پوشش بکوشی
کنی بر تن عبای نکبتی را
کت و شلوار هم رویش بپوشی
*
اگر گلشیفته گردیده عریان
نبوده جلف یا سکسی عموجان
بلانسبت شما عبدالکریما
نمایان کرده تصویری ز انسان
*
نه هر عریان شدن طرز قبیح است
که گاهی دلنشین زیبا ملیح است
نشو گلشیفته دلخور ز یارو
که این مذهبزده ذاتاً وقیح است
*
بناگه ناهی منکَر شدی تو
به جبهه خارج از سنگر شدی تو
به این طرزی که خود را وانمودی
از آن دختر هم عریانتر شدی تو
*
به رهبر رو نشان دادی سروشا
پیامی مهربان دادی سروشا
چو دامادت بود در حبس ایشان
برایش دم تکان دادی سروشا
*
گروه هشت رهبر را پکر کرد
تمام جیره خواران را خبر کرد
تو شاید اولین کس بوده باشی
که برجست این میان سینه سپر کرد
*
نه با آن دختر رعنا عدو باش
نه بنشین و فضول کار او باش
بروای مرد رسوا، آخر عمر
برای خود بفکر آبرو باش
*
تو مخلوط حقیقت با دروغی؟
نه والله، خالصی، تنها دروغی
کجا او بوده «سر تا پا برهنه»؟
تو هستی آنکه سر تا پا دروغی
*
مرا عرضی بود پیشت فلانی
نه زحمت میدهم بیشت فلانی
اگر که راست گفتی پوزش از من
وگرنه تف به ته ریشت فلانی
***