نهادهای امنیتی دولت جمهوری در افغانستان در جریان ۲۰ سال حاکمیتشان تلاش کردند طالبان را در تنشهای قومی، گروهی و منطقهای درگیر کنند و از این طریق به آنان ضربه بزنند اما این ابزار بهندرت در مقابل طالبان کارآیی داشت و طالبان با وجودی که به جناحهای مختلف تقسیم میشوند و اکنون دو جناح قدرتمند شبکه حقانی و جناح قندهار بر سر قدرت باهم رقابت و تنش دارند، در مقابل گروههای مخالف یکدست و یکپارچه عمل میکنند؛ در مقابل، مخالفان این گروه که همه در تبعیدند، به دلیل منافع و تمایلات شخصی حتی نمیتوانند در یک نشست سیاسی دور یک میز گرد هم آیند؛ چه برسد به توافقی که به مبارزه مشترک علیه طالبان بینجامد.
نشستهای سیاسی که پس از سلطه طالبان بر افغانستان در کشورهای مختلف از جمله اتریش، تاجیکستان و ترکیه برگزار شدند، نشان میدهند که دو دلیل عمده باعث شده است سیاستمداران افغان که از آنان به عنوان «مخالفان طالبان» یاد میشود، برای مبارزه مشترک علیه طالبان به توافق نرسند.
به نظر میرسد منافع شخصی و رقابتهای قدیمی باقیمانده از ۲۰ سال حاکمیت دولت جمهوری نخستین مانع رسیدن به توافق میان سیاستمداران افغان است. برای نمونه، حزب جمعیت اسلامی افغانستان که از قدرتمندترین ساختارهای سیاسی افغانستان بود، در نتیجه رقابت میان سران این حزب بر سر تصاحب کرسی رهبری، به چند شاخه تقسیم شد. عطامحمد نور در سال ۲۰۱۷ با برگزاری یک تجمع سیاسی، خود را رهبر جمعیت اسلامی افغانستان اعلام کرد و تاکنون با صلاحالدین ربانی که رهبری حزب را از پدرش به ارث برده است، در جدال است. ربانی و نور هر دو پای اعلامیههایی که منتشر میکنند، عنوان خود را «رهبر حزب جمعیت اسلامی افغانستان» مینویسند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با وجودی که ربانی و نور از اعضای شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستاناند، تاکنون هیچ نشانهای از اینکه این دو نفر رقابت سر رهبری حزب جمعیت را که اکنون در افغانستان دفتر و دیوانی هم ندارد، کنار گذاشته باشد، دیده نشده است.
میان هزارهها نیز همین اتفاق افتاده است و محمد محقق و کریم خلیلی، با تشکیل احزاب سیاسی به نام «وحدت» خود را وارث عبدالعلی مزاری، بنیانگذار حزب وحدت اسلامی افغانستان، میدانند. محقق و خلیلی اکنون در دو مسیر جداگانه قرار دارند.
کاریزمای عبدالرشید دوستم هم اگرچه از تکرار سناریو مشابه میان ازبکها تاحدی جلوگیری کرد، از حزب جنبش ملی نیز گروههای زیادی انشعاب کردند که بخشی از آنان اکنون کنار طالباناند و بخشی دیگر با جریانهای سیاسی دیگر همراه شدهاند.
با وجودی که رهبران احزاب سیاسی افغان در ماههای اخیر بر شکلگیری اتحاد و کنار گذاشتن مصالح شخصی تاکید میکنند، تاکنون از اینکه چهرههای کلیدی جریانهای سیاسی سر این مسئله به توافق رسیده باشند، نشانهای دیده نمیشود.
شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان که چهرههای سیاسی شناختهشدهای در آن حضور دارند، مدعی است که بقیه باید در محور این شورا جمع شوند چون آنان در ۲۰ سال حاکمیت دولت جمهوری ثابت کردند که «بانک رای»اند و بیشترین حامیان را در میان مردم دارند.
از طرفی، جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود که بیشتر بر مبارزه نظامی متمرکز است، تاکید میکند که در مبارزه با طالبان به شیوه نظامی و سیاسی پیشقدم است و بقیه نیز باید در این راستا گامهای عملی بردارند. با وجودی که هسته اساسی جبهه مقاومت ملی نیروهای به جا مانده از دوران احمدشاه مسعودند، سران حزب جمعیت اسلامی به دلایل مختلف این جبهه را همراهی نکردند.
هر یکی از این رهبران دلایل خود را دارند، اما عمدهترین مسئله این است که بیشتر آنان خودرایاند و دوست دارند به شیوهای که خود معقول میپندارند، اقدام شود.
در ۲۰ ماه سلطه طالبان بر افغانستان، به توافق نرسیدن روی شیوه مبارزه با طالبان باعث شد دو جبهه نظامی فعال علیه طالبان، به لحاظ سیاسی پشتیبانی نشوند و هرچند با کشته شدن فرماندهان و سربازان این جبههها، موجی از پیامهای تسلیت و همدردی در فضای مجازی منتشر شدند، در عمل، برای حمایت از آنان گامی برداشته نشد.
از موضعگیریها و صحبتهای رهبران سیاسی در تبعید چنین برمیآید که آنان امیدوارند که «دستی از غیب برون آید و کاری بکند» وگرنه کاری از خود افغانها ساخته نیست. صف کشیدن شماری از رهبران سیاسی افغان برای ملاقات با توماس وست، فرستاده ویژه آمریکا در امور افغانستان، که دو هفته قبل به ترکیه سفر کرد، این ادعا را ثابت کرد. این در حالی است که موضع ایالات متحده در برابر طالبان و افغانستان روشن است و همه میدانند که توماس وست نیز از تسهیلکنندگان اصلی توافقنامه دوحه و روند بازگشت طالبان به قدرت بود و برای تضعیف طالبان نیتی ندارد.
احمد مسعود در روز نخست دومین دور نشست افغانستان در وین تصریح کرد که دولتهای شرق و غرب برای افغانستان برنامهای ندارند و خود افغانها باید برای آینده این کشور کاری کنند. او افزود که رسیدن به توافق با همه ناممکن است اما یک جمع منسجم و متحد میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند.
عملکرد بسیاری از سیاستمداران افغان در ۲۰ ماه سلطه طالبان این نکته را آشکار ساخت که شکلگیری دوباره سنگری استوار و محکم به نام «مخالفان طالبان» دشوار است و به اتحاد میان سیاستمداران پیشین افغانستان و اینکه بتوانند برای اداره افغانستان جایگزینی باشند، نمیتوان امیدی بست.
از طرفی فعالیتهای جبهه مقاومت ملی و جبهه آزادی افغانستان که به صورت پراکنده با طالبان درگیرند، تنها روزنههایی برای تغییر اوضاع افغانستاناند اما مبارزه آنان نیز با دشواریهای فراوانی همراه است؛ از جمله مواجهه با دشمنی که اسلحه و تجهیزات نظامی آمریکایی در اختیار دارد و در جهان به بیرحمی و قساوت شهره است.