مهناز افشار، بازیگر ایرانی که طی سالهای اخیر به فعالیتهای مدنی روی آورده و زبان سرخی در فضای مجازی دارد، این روزها به دلیل بازنشر یک توئیت حسابی به دردسر افتاده است؛ دردسری که مراحل و جزئیات آن آنقدر خوب چیده شدهاند که این سوال را در ذهنها به وجود میآورند: آیا پروندهای برای ممنوع الورودی این بازیگر در حال اجراست؟
ماجرا از آنجا آغاز شد که یک حساب کاربری جعلی در توئیتر به نام سید مصطفی حجازی نوشت: «از همه خواهران مجاهده مجرد درخواست میکنم در حد توان خود به صیغه برادران حشب الشعبی در بیایند. حتی با صیغههای یک روزه به صیغه هر تعداد برادر عراقی در بیایند خدا اجرشان را در آخرت میدهد».
مهناز افشار این توئیت را بازنشر داد و اینگونه نظر خودش را هم اضافه کرد:
در روز هفت اردیبهشت، طلبه ۴۶ ساله ای به نام مصطفی قاسمی به ضرب گلوله بهروز حاجیلو در مقابل حوزه علمیه همدان به قتل رسید. پس از آن یکی از دوستان حاجیلو ادعا کرد توئیت مهناز افشار انگیزه حاجیلو برای این قتل بوده است. به دنبال آن، یک موج توئیتری راه افتاد که خواستار محاکمه مهناز افشار شد و طلبهای از مازندران، سید غفار دریاباری، که عکس وی در حساب جعلی توئیتری مورد استفاده قرار گرفته است، از مهناز افشار شکایت کرد. دریاباری در این باره گفت: «من با کسی که با استفاده از تصویر من سوءاستفاده میکند حرفی ندارم، او یک فرد معاند و بیمعرفت است، اما حرف حساب من با سلبریتیهایی است که مطالب را بدون تحقیق منتشر میکنند و منجر به یتیم شدن فرزندان این روحانی همدانی شدند».
حجت الاسلام محسنی اژهای، معاون اول قوه قضائیه، نیز وارد میدان شد و به خبرنگاران گفت: «چنانچه مسائلی که جنبه تهمت یا شایعه پراکنی داشته باشد، اگر جنبه خصوصی داشته باشد شاکی خصوصی میتواند مدعی شود و در غیر این صورت حتما مدعی العموم باید ورود کند و اجازه ندهد فضای سالم و امن کشور با حرفهای بعضا بی پایه که گاها جنبه تهمت و افترا دارد و هم گاها به عنوان دستمایهای برای جریانهای ضد انقلاب و خارج استفاده میشود آسیب ببیند».
حال، افشار به دادسرا احضار شده و حکم جلب وی با شکایت خصوصی دریاباری توسط دادسرای بابل صادر شده است ولی از آنجا که برای انجام کارگاه بازیگری در آلمان به سر میبرد هنوز حاضر نشده است و مقامات قضایی شایعه ممنوع الخروجی وی را نه تکذیب کردهاند و نه تایید؛ توئیت معروف را پاک کرده است و بعد از آن مطلب تازهای ننوشته است. هرچند در بخش پستهای اینستاگرامش، به امور روزمره پرداخته است.
افشار که پیشتر با یک انجمن ترک اعتیاد وابسته به داریوش، خواننده مقیم آمریکا، همکاری کرده و به مسائل حجاب اختیاری و کودکان کار پرداخته بود، مورد هجمه تندروها قرار گرفت و علی اکبر رائفی پور، فعال رسانهای اصولگرا، او را با «پری بلنده» مقایسه کرد. عملی که خشم سوسن صفاوردی، همسر محمدعلی رامین و مادر همسر مهناز افشار را برانگیخت تا جواب کوبندهای به رئوفیان بدهد و او را مجبور به پاسخگویی کند. رائفی پور گفت: «در جریان کودتای سال ۳۲ خانمی به نام قاسمی موسوم به «پریبلنده» اراذل و اوباش را تحریک کرد و اینها ریختند و دولت قانونی مصدق را سرنگون کردند. این یک اتفاق تاریخی است. وجه شباهت آن با خانم مهناز افشار خیلی واضح است. تحرک سیاسی ایشون...».
هرچند محمدعلی رامین، معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت احمدینژاد، خواستار محاکمه افشار شد. وی پیشتر نیز افشار را «معلوم الحال» خوانده بود.
سلسله سوالاتی مطرح هستند که پاسخ به آنها برای شفاف سازی این احتمال که آیا پرونده سازی برای حذف افشار در جریان است، لازم است:
چرا شاکی خصوصی از افشار شکایت میکند و نه سازنده حساب جعلی؟
آیا قاتل خصومت شخصی با طلبه همدانی داشته است؟ ارتباط این فرد با آن حساب جعلی چیست؟
چرا پست اینستاگرام دوست حاجیلو که ادعا کرده گفتههای افشار انگیزه این قتل بوده، دیده میشود ولی پست حاجیلو که تفنگ در دست و با ۷۲ هزار فالوور(دنبالکننده) و مخاطب از تصمیماش برای قتل میگوید، دیده نمیشود؟
افرادی با میزان مخاطب بسیار پایینتر به دلیل اظهار نظر سیاسی احضار میشوند ولی حاجیلو با این تعداد و پس از انتشار عکسها و ویدیوهای مختلف با سلاح گرم تذکری دریافت نمیکند.
چرا مقامات امنیتی و نظامی به دنبال صاحب این حساب جعلی نیستند؟ آیا عمل او اشاعه فحشا نیست؟
این در حالیست که جنجال آزاده نامداری، مجری مشهور و محافظه کار تلویزیون منجر به اخراج وی شد. انتشار عکس بی حجاب نامداری در جریان سفر خانوادگیاش به سوئیس در حالیکه آبجو مینوشید، سر و صدایی به راه انداخت.
گفتنی است در پی این حوادث، پلیس استان همدان ۳۱ نفر را که در شبکههای اجتماعی از عمل حاجیلو ابراز حمایت کرده بودند، بازداشت کرد.
قتل قاسمی چندمین مورد حمله مسلحانه به یک روحانی یا طلبه طی چند سال اخیر است. یک سری حمله از سال ۱۳۹۰ آغاز شد. در ماه اردیبهشت، حجت الاسلام سید محمود مصطفوی منتظری، امام جماعت وقت مسجد انصار الحسین تهران، پس از امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت که منجر به تخلیه چشم وی شد.
خرداد ماه آن سال، حجت الاسلام فرزاد فروزش، امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران، پس از مداخله در یک مزاحمت خیابانی مورد حمله واقع شد که منجر به از دست دادن بینایی یک چشمش شد.
تیر ماه آن سال، علی خلیلی، طلبه جوانی در یکی از محلات شرق تهران، پس از امر به معروف و نهی از منکر با چند جوان درگیر شد و بر اثر ضربه چاقو به گردن مجروح شد و پس از ۳۲ ماه درگذشت.
آبان سال ۹۳، حجت الاسلام میرزایی، یک طلبه اهل خرم آباد، به یک راننده پراید به دلیل «عمل خلاف شرع» تذکر میدهد که آن فرد با چاقو به وی حمله میکند و او را راهی بیمارستان میکند. شهریور همان سال حجت الاسلام نظری، طلبه حوزه علمیه اصفهان، به چند جوان مست در خیابان تذکر میدهد و آنها با قمه به وی حمله میکنند و به شدت مصدوم میشود.
خرداد سال ۹۵، حجت الاسلام فراهانی، طلبه اهل اسلامشهر، به یک زن و سه مرد تذکر اخلاقی میدهد ولی آنها به وی حمله کرده و به شدت مجروحش میکنند. شهریور همان سال، حجت الاسلام اخروی به چند مزاحم خیابانی در تهران تذکر داد ولی جلوی خانوادهاش مورد حمله قرار گرفت. ضاربان ۲۵ ضربه قمه به وی وارد کردند. زمستان همان سال، سعید کمریان، طلبه اهل نهاوند، به کمک زنی که در شب از یک موتورسوار کتک میخورد و کمک میخواست، شتافت و درگیر شد که منجر به شکستن فک وی شد.
تیر ۹۶، خلیل ذوالفقاری، قاضی سابق دادگاه خانواده شهرری در مترو تهران به ضرب قمه فردی راهی بیمارستان شد. بهمن همان سال، جوانی در قم با چاقو به دو آخوند حمله کرد و پس از مجروح کردن، خودروی یکی از آنها را به آتش کشید.