در پی اشغال عراق توسط آمریکا و سرنگونی صدام حسین در سال ۲۰۰۳، در این کشور خلأ قدرت به وجود آمد. ایران با استفاده از این خلأ، وارد عراق شد و با اعمال سیاستها و برنامههای چند بعدی، تلاش کرد تا نفوذ خود را در این کشور گسترش دهد.
مقامات ایرانی نتیجه تلاشهای خود در عراق را موفق ارزیابی کرده و از اینکه توانستهاند بر چهار پایتخت جهان عرب از جمله بغداد تسلط پیدا کنند، به افتخار یاد میکنند.
اما آیا ادعای ایران با واقعیتهای موجود همخوانی دارد؟ در این مقاله سعی میکنیم تا این موضوع را از ابعاد مختلف بررسی کنیم:
ایران در نقش یک کشور استعمارگر، در عراق عمل کرده و از راه پخش ایدئولوژی، ارزشهای فرهنگی و مذهبی خود و از طریق کمکهای اقتصادی و نظامی و تسلیحاتی، سعی کرده نفوذ و سیطره خود را در جامعه عراق به طور عام و در میان نخبگان رسمی و غیر رسمی به طور خاص، تحکیم بخشد.
رژیم ایران با ادامه این سیاست، توانسته است از یک سو گروههای سیاسی همسو با منافع خود را در عراق ایجاد کند و از سوی دیگر، دست به ایجاد گروههای مسلح شبهنظامی گوش به فرمان خود در این کشور بزند.
ازهمین جهت، ایران نه تنها برای تأمین امنیت و میانجیگری میان گروهها و احزاب سیاسی رقیب بارها در عراق مداخله کرده، بلکه به عنوان یک طرف اثرگذار در این کشور، در گفتوگوهای بین المللی مرتبط به مسائل عراق نیز مشارکت داشته است.
همچنان ایران افزون بر آن که در جنگ بر ضد داعش سهم فعال داشت، برای رفع تنشیکه میان کردها و ترکیه بروز کرده بود، نیز پای درمیانی کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
موارد یاد شده، البته نفوذ قابل توجهی ایران در عراق را نشان میدهد، اما با وجود آن، ایران تا کنون به نفوذ و تسلط دلخواه خود در عراق دست نیافته است. علت آن این است که جامعه شیعه مذهب عراق که بستر طبیعی نفوذ ایران به شمار میرود، در باره ایران دیدگاه منفی دارد و حوزههای علمی عراق به اصل ولایت فقیه باور ندارند.
از همین جهت، سازمان «مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق» که در زمان جنگ عراق و ایران در کنار ایران قرار گرفته بود، از سوی افکار عمومی عراق مورد انتقاد قرار گرفت، تا جایی که این سازمان مجبور شد، برای کسب مشروعیت در داخل عراق، پیروی خود را از مرجعیت آیت الله سیستانی اعلام کند و برای اینکه وابستگی اش به انقلاب ایران کمتر معلوم شود، پسوند انقلاب را از نامش حذف کرد.
حتی گروههای سیاسی شیعه مذهب طرفدار ایران که برای برقراری توازن منطقهای نیازمند کمکهای ایران میباشند و به میزان های مختلف از آن کمک دریافت میکنند، همگی در مورد روابط با این کشور موضع یکسانی ندارند.
افزون بر آن، ایران نه تنها در تأمین امنیت و ثبات در عراق، نقش مثبتی نداشته بلکه سیاستهای مذهبی و فرقه گرایانه آن، سبب تعمیق شکافهای مذهبی و اجتماعی و کشمکشهای سیاسی و فرقهای در این کشور شده است.
گروههای شیعه مذهب طرفدار ایران که در جنگ بر ضد داعش در پهلوی حکومت نوری المالکی سهم بارز داشتند، دست به کشتار و اعمال انتقامجویانه بر ضد شهروندان سنی مذهب زده و بسیاری از آنها را از شهرها و روستاهای شان بیرون رانده و آواره کردند. از این رو، مسلمانان سنی مذهب عراق به شدت مخالف رژیم ایران هستند.
گذشته از آن، وجود شبه نظامیان شیعه مذهب طرفدار ایران در عراق، اکنون به یک چالش جدی تبدیل شده است طوری که امنیت و ثبات حال و آینده عراق را تهدید میکند. از این جهت همه اقشار مختلف جامعه عراق به شمول شیعیان نسبت به این گروهها به شدت نگران اند. از طرف دیگر امیدی برای خلع سلاح آنها نیز وجود ندارد، نه تنها به خاطر مستقل بودن شان از حکومت مرکزی و به خاطر منابع مالی و تسلیحاتی که در اختیار دارند، بلکه برای این که گروه های یاد شده با دولت و جامعه عراق در هم آمیخته اند.
بزرگترین نگرانی مردم عراق این است که ایران با استفاده از تجارب خود در تشکیل «سپاه پاسداران» و نیرویهای «بسیج» در داخل ایران و سازمان «حزب الله» در لبنان، گروههای مسلح عراقی را با کمکهای مالی و تسلیحاتی خود به نیروهای مستقل و موازی با دولت عراق تبدیل کند.
چیزی دیگری که بر نگرانیها میافزاید، این است که گروههای مسلح وابسته به ایران، از جمله گروه «حشد شعبی» با بهره گیری از ضعف و نا کارایی دولت عراق و فروپاشیدگی جامعه این کشور، اکنون خود را به عنوان نهادهای اجتماعی و فرهنگی دارای شاخههای نظامی، در جامعه تثبیت کرده اند و مانند حزب الله لبنان، موازی با دولت عمل میکنند.
موارد یاد شده همه بیانگر آن است که مردم عراق از حضور و نفوذ ایران در کشورشان، نگران و ناخشنودند. اما مهم ترین نشانه این ناخوشنودیها، اعتراضات و تظاهرات جاری در عراق است؛ جوانان معترض عراقی با آتش زدن به کونسلگریهای ایران در نجف و کربلا و پاره کردن عکس های خمینی و خامنهای نفرت و انزجار خود را نسبت به نفوذ ایران در کشورشان ابراز داشتند و با سر دادن شعارهای آزادی خواهانه خواستار، متوقف شدن مداخلات ایران در کشورشان می باشند.
در پرتو آنچه در بالا یاد آوری کردیم، میتوان نتیجه گرفت که تا هنوز اعتماد متقابل در روابط میان ایران و عراق ایجاد نشده و ادعای ایران مبنی بر تسلط کامل بر کشور عراق، از دقت و صحت کامل برخوردار نمیباشد؛ زیرا توافق منطقهای و پذیرش داخلی بخشی از پیش شرطهای عمده در نفوذ و تسلط واقعی بر یک کشور است و این امر تا هنوز برای رژیم ایران در عراق فراهم نشده است.
© IndependentArabia