شهر سیاتل در ایالت واشنگتن (در شمال غرب آمریکا) شهری است که به شهرهای دیگر آمریکا شباهت چندانی ندارد. در سال ۲۰۲۰ و پس از کشته شدن جورج فلوید در خیابان به دست پلیس، دامنه تظاهرات در شهر سیاتل ماهها گسترش یافت و حتی بخشهایی از شهر سیاتل چند ماه در اشغال تظاهراتکنندگان بود. بخشی از اشغالکنندگان حتی ادعای خودمختاری هم داشتند.
ماجرای جورج فلوید باعث شد که به بودجه اختصاصیافته به نیروی پلیس ایالتی صدمه جدی وارد آید. در نتیجه ضرر و زیان ناشی از کمبود نیروی پلیس، هنوز هم نیروی انتظامی کافی برای تامین امنیت شهرهای این ایالت وجود ندارد.
پدیده بیخانمانی بیش از هر شهر دیگری در سیاتل دیده میشود. برخی آمارها نشان میدهد که بین ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ شمار بیخانمانها فقط در شهر سیاتل ۳۸ درصد افزایش داشته و به حدود هشت هزار نفر رسیده است. یکی از علتهای عمده این وضع، علاوه بر کمبود نیروهای انتظامی، نامناسب بودن برنامههای حمایتی سیاتل برای پناهندگان و بیخانمانها است.
این برنامهها طیف وسیعی از خدمات را شامل میشود، از جمله پرداخت مقرری ماهانه تا کمکهای غذایی و درمانی، و حتی در اختیار قرار دادن مسکن رایگان برای جلوگیری از چادر زدن در حاشیه پلها و بزرگراهها یا برخی پارکها.
برخورد لیبرالمنشانه مردم و دولت محلی در آن ایالت جامعهای رنگارنگ با درجه بالایی از همیاری و مدارا ایجاد کرده است که در نتیجه آن، طیفی از افکار و اندیشههای گوناگون و حتی متضاد توانسته است در جامعه شهری سیاتل پدیدار شود.
در عین حال که اندیشههای سیاسی و اجتماعی گوناگونی در سراسر ایالت دیده میشود، جوامع بومیان آمریکایی نیز در این ایالت سرزمینهای خود را حفظ کردهاند و به شیوههای خاص خود بر آن حکمرانی دارند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جو عمومی ایالت دموکراتیک است، بهنحوی که در آرای ریختهشده در صندوقهای رای در ۲۰ سال اخیر-که برای تهیه این یادداشت مطالعه و بررسی شده است- فقط بین ۱۰ تا ۲۰ درصد آرا به کاندیداهای جمهوریخواه ریاستجمهوری داده شده و ۸۰ تا ۹۰ درصد آرا به سود دموکراتها بوده است.
دو مجسمه در یک محله
اخیرا فرصتی شد که به محله «فریمانت» سیاتل سری بزنم. اغلب از دو مجسمه عظیمالجثه در این محل صحبت میشود. اول مجسمه ترول (غول- جن افسانهای) که حدود پنج متر و نیم (۱۸ فوت) ارتفاع دارد. این ترول یک ماشین فولکس واگن بیتل قدیمی در دست چپ خود دارد. از زمان ساخت این ترول در زیر پل خیابان سیوششم، هر چند سال یک بار اتفاق عجیب و غریبی رخ میدهد که معتقدان به خرافات به آن مجسمه مرتبط میدانند. به این ترتیب، این ترول گاهی در کانون اخبار و شایعات قرار گرفته است.
برای مثال، در سال ۱۹۹۸، مردی به راننده اتوبوس شهری شلیک میکند. اتوبوس در حال فرار از پل به قسمت فوقانی یک آپارتمان برخورد میکند و سپس در مجاورت ترول به زمین میافتد! در اواخر سال ۲۰۱۳، یک دوجین جمجمه خونین گوسفند بهطرز اسرارآمیزی در حیاط مجاور ترول پیدا میشود. رویدادی که بحثهای خرافاتی بسیاری را رقم زده است.
اما مجسمه دوم بههیچوجه با خرافات رابطه ندارد. در واقع، مجسمه ولادیمیر ایلیچ اولیانوف «لنین» (۱۸۷۰-۱۹۲۴)، انقلابی روس و بنیانگذار تئوری موسوم به دیکتاتوری پرولتاریا (لنینیسم) است. مجسمهای است به وزن هشت هزار کیلو و ارتفاع چهار متر و هشتاد سانتیمتر که ظاهرا در سال ۱۹۸۸ «امیل ونکوف» (۲۲اوت ۱۹۳۷- ۹ ژوئن ۲۰۱۷) آن را ساخته است. امیل ونکوف اهل بلغارستان بود و این مجسمه را برای بخشی از یک مسابقه هنری خلق کرد.
این مجسمه برنزی به سفارش حزب کمونیست چکسلواکی سابق ساخته شد و در شهر پوپراد (که اکنون جزو جمهوری اسلواکی است) نصب گردید. سال بعد، پس از انقلاب ۱۹۸۹، حزب کمونیست سرنگون و مجسمه پنچ متری ولادیمیر ایلیچ لنین هم بیسروصدا پایین کشیده شد.
در سال ۱۹۹۳، یک معلم آمریکایی به نام لویس کارپنتر مجسمه را در محوطه ضایعات در شهر پوپراد اسلواکی دید و چنان مجذوب این مجسمه هشت تُنی شد که تصمیم گرفت آن را بخرد و به آمریکا حمل کند. کارپنتر اهل شهر ایساکوآ، در نزدیکی سیاتل بود. او با گرو گذاشتن خانهاش موفق شد مجسمه برنزی ولادیمیر ایلیچ لنین را به قیمت ۵۳ هزار دلار بخرد و به آمریکا بیاورد.
کارپنتر امیدوار بود بتواند این مجسمه را بهدلیل شایستگی تاریخی و هنری آن و شهرت مجسمهسازی که آن را ساخته است حفظ کند. اما خود او زمان کوتاهی پس از انتقال مجسمه بهنحو غیر منتظرهای فوت کرد و برنامهاش مسکوت ماند.
اندیشه مارکسیسم-لنینیسم پس از فروپاشی امپراتوری اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به بایگانی تاریخ سپرده شد، اما در جهان سرمایهداری، شهر سیاتل شاید شهر منحصر بهفردی بود که میزبان مجسمه لنین در کنار تفنگهای دوران انقلاب شد-آن هم با ابعادی غیرطبیعی و بسیار بزرگ.
نشریه نیوزویک در مقالهای مینویسد: «مجسمه لنین برای تعطیلات تزیین میشود. در فصل کریسمس، با یک ستاره قرمز تزیین می شود و در جشن حقوق همجنسگرایان (پراید) روکشی از مواد مخدر بر آن پاشیده میشود.» (نیوزویک، ۸ ژانویه ۲۰۲۰).
برخیها فکر میکنند مجسمه لنین مانند مجسمه طرفداران بردهداری در تاریخ آمریکا باید منهدم شود. اما این اندیشه غالب در میان مردم سیاتل نیست.
ولی از نظر شهرداری موضوع فرق میکند: این مجسمه یک مالک خصوصی دارد که خانواده کارپنتر است. خانواده کارپنتر از سال ۲۰۱۵ به این طرف با تعیین قیمت ۲۵۰ هزار دلار برای مجسمه امیدوارند روزی بتوانند آن را به فروش برسانند.
اما امروز مردم سیاتل در برابر این سوال بیجواب ماندهاند که با مجسمه غولپیکر بنیانگذار شوروی و صاحب اندیشه سیاسی لنینیسم که باعث سرکوبهای بسیاری در کشورهای کمونیستی شده است چه بکنند؟
از طرفی، قرار گرفتن این مجسمه بهمثابه چیدمانی هنری در یکی از عجیبترین محلههای شهر دائم محل بحثهای موافق و مخالف است. حتی مردم دور مجسمه اجتماع میکنند و با یکدیگر بحث میکنند. توریستها به دیدن مجسمه میروند، در حالی که مردم محله خیلی عادی از کنارش میگذرند.
گاهی حتی علیه حضور این مجسمه تظاهراتی هم میشود. بعضیها اعتراض ملایمی دارند یا فقط قوطی رنگی بر پیکر مجسمه میپاشند. مثلا، چند وقت پیش، در رژه افتخار همجنسگرایان، بر تن این مجسمه لباس ورزشی پوشاندند و یک تتو روی آن ترسیم کردند.
در ۲۱ آوریل۲۰۲۲، مجسمه لنین به رنگ پرچم اوکراین درآمد تا نشانهای باشد برای همدردی با مردم اوکراین که زیر رهبری ولادیمیر پوتین مورد حمله روسیه پس از فروپاشی اندیشه لنینیسم قرار گرفتهاند. غالب رنگپاشیها قابل ترمیم است و پس از مدتی پاک میشود ولی اینجا و آنجا لکههای رنگ باقی میماند.
مدتی یک گروه فیسبوکی اصرار داشت که این مجسمه باید بهکلی برداشته شود. اما آن صفحه اکنون در فیسبوک وجود ندارد. سازمان «تغییر» (Change.org) معتقد است که مجسمه بنیانگذار اندیشه کمونیستی نباید در خاک آمریکا نصب شود. این سازمان از سال ۲۰۲۰ دادخواستی را برای پایین کشیدن مجسمه شروع کرده است، ولی نتوانسته است به اندازه کافی امضا جمع کند.
شاید پرمعناترین حرکت اعتراضی که به این مجسمه شده است پاشیدن رنگ قرمز بر دستهای مجسمه باشد تا آن را آلوده به خون نشان دهد. تا کنون نتوانستهاند این رنگ را پاک کنند و بیم آن میرود که کاربرد ماده شیمیایی قویتر بر فلز برنز به مجسمه آسیب بزند. گاهی توانستهاند آن را کمرنگتر کنند، ولی رنگآمیزی مجدد رنگ قرمز را بر دستان لنین تجدید کرده است.
شاید این اقدام اعتراضی ابدی به این برداشت باشد که اگر وجود مجسمه جنبه تجلیل دارد، رنگ خونین دستهای آلوده به خون او را در تاریخ خونریزیهای اندیشه لنینیسم نمیتوان شست. کسی چه میداند، شاید همین تعبیر و تفسیر مانع آسیبرسانی به اصل مجسمه شده باشد. توانایی اعتراض مداوم بهتر از پاک کردن صورت مسئله است.