دختر احمدرضا احمدی بدون حجاب اجباری در مراسم تشییع پدرش سخنرانی کرد

ماهور احمدی گفت پدرش سیاسی نبود، اما سیاسی‌ترین شعرها را سرود

دوستان و دوستداران احمدرضا احمدی، شاعر، نویسنده و هنرمند ایرانی، روز پنجشنبه ۲۲ تیرماه، پیکر او را از مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تا آرامگاه ابدی بدرقه کردند. در این مراسم که با حضور جمع زیادی از چهره‌های برجسته ادبی و هنری برگزار شد، ماهور احمدی، دختر احمدرضا احمدی، بدون حجاب اجباری حضور یافت و سخنرانی کرد. 

برمبنای گزارش برخی خبرنگاران حاضر در این مراسم، مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قصد داشتند مانع سخنرانی ماهور احمدی شوند، اما دختر احمدرضا احمدی به‌رغم این ممانعت‌ها، با پافشاری در برابر حاضران ایستاد و گفت: «پدرش هیچ‌گاه نان سیاست را نخورد، اما سیاسی‌ترین شعرها را سرود.»

ماهور احمدی همچنین افشا کرد که پدرش را به اجبار از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بازنشسته کردند. او سپس اشعاری از پدرش را برای حاضران خواند و در اقدامی خلاف رویه مرسوم در جمهوری اسلامی ایران که زنان نمی‌توانند تابوت بستگان خود را حمل کنند، زیر تابوت احمدرضا احمدی را گرفت و در تشییع او مشارکت کرد.

حضور بدون حجاب اجباری ماهور احمدی در مراسم تشییع پدرش، موجی از واکنش‌ها را در میان کاربران رسانه‌های اجتماعی ایجاد کرد و بسیاری این اقدام دختر احمدرضا احمدی را که در تداوم جنبش زن، زندگی، آزادی بود ستودند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

آیدین آغداشلو، در این مراسم درباره شعر، نقاشی و ویژگی‌های احمدرضا احمدی سخن گفت. مسعود کیمیایی، هرمز علی‌پور و احمد پوری نیز از دیگر سخنرانان این مراسم بودند. پیکر این هنرمند و نویسنده مشهور بنا به خواست او، از مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تشییع شد.

احمدرضا احمدی، شاعر سرشناس ایرانی، سال ۱۳۱۹ در کرمان متولد شد و پس از سال‌ها فعالیت در حوزه‌های مختلف ادبی و هنری، روز سه‌شنبه ۲۰ تیرماه، در ۸۳ سالگی چشم از جهان فروبست.

درگذشت احمدرضا احمدی که بسیاری او را پایه‌گذار سبک موج نو در شعر معاصر ایران و پیشگام سورئالیسم در ادبیات کودکان و نوجوانان می‌دانند، بازتاب وسیعی در میان علاقه‌مندان هنر و ادبیات داشت.

سید علی صالحی، شاعر شناخته‌شده شعر گفتار، نیز در یادداشتی با عنوان «در ستایش احمدرضا احمدی»، خطاب به او نوشت: «خبر بی‌رحمانه رفتن تو به ‌تنهایی من دامن می‌زند. همین سه‌ شب پیش در کمای خواب به خودم گفتم اگر برادر کلمات من برود، من باید چطور خودم را به یاد بیاورم؟! دیوار همه بیدادها بر سرم فرو ریخت. گریستن یا مرور یادها؟ هر دو مکمل یکدیگرند.»