انور سادات، رئیسجمهوری فقید مصر، در مذاکرت کمپ دیوید مفهوم برخورد با درگیری با اسرائیل را تغییر داد. البته صلح سادات بر محور منافع مصر میچرخید. در آن زمان، سادات بدون اینکه این موضوع را انکار کند، گفت که مصر بیش از این نمیتواند راهحلی را به نمایندگی از مردم فلسطین تحمیل کند؛ بهویژه اینکه هزینه تاسیس سازمان آزادیبخش فلسطین را مصر و اردن که وضعیت حاکم را از بریتانیا به ارث برده بودند، متحمل شدند. از لحاظ تاریخی، نوار غزه تحت مدیریت مصر بود و امور کرانه باختری را اردن اداره میکرد، اما پس از آنکه سازمان آزادیبخش فلسطین بهعنوان تنها نماینده قانونی فلسطینیها شناخته شد، مصر و اردن از پیگیری امور فلسطین دست کشیدند و همه اختیارات به فلسطینیها واگذار شد.
از سوی دیگر، شکست جبهه موسوم به «مقاومت» که در گذشته خود را جبهه «ایستادگی و تقابل» مینامید، باعث شد مصر و سپس شمار دیگری از کشورهای منطقه تصمیمهایی یکجانبه اتخاذ کنند. شعار مخالفت با اسرائیل که در طول چهار دهه گذشته سرداده شد، هیچ دردی را دوا نکرد و حتی نتوانست به یکی از وعدههای بیشماری که به مردم فلسطین داده بود، عمل کند؛ نه یک وجب از سرزمینهای اشغالی را پس گرفت و نه توانست زمینه بازگشت یک تن از میلیونها آواره داخلی و خارجی فلسطینی را فراهم کند. تنها دستاورد این هیاهو این بود که مسئله فلسطین را در خدمت منافع صدام در عراق و ولیفقیه در ایران قرار داد تا از آن برای دستیابی به اهدافشان بهرهبرداری کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ابونضال از طریق جنبش فتح (شورای انقلاب) که خود آن را تاسیس کرده بود، در خدمت سیاستهای اسد و صدام قرار داشت، سپس جنبشهای حماس، حزبالله و جهاد اسلامی به میدان آمدند و در خدمت سیاستهای رژیم ایران قرار گرفتند. ناتوانی کشورهای عربی در چارچوب اتحادیه عرب باعث شد سیاست جهان عرب ناخواسته در خدمت اهداف اسرائیل قرار گیرد، در حالی که اسرائیل به صلحی که به تاسیس کشور فلسطین منجر شود، هیچ علاقهای نداشت.
برخلاف طرحهای مذاکره عمومی اعراب با اسرائیل که به شکست انجامید، اغلب پروژههای صلح دوجانبه در عمل کاراییشان را ثابت کردند و نشان دادند که میتوانند مسیری را که آغاز کردهاند، ادامه دهند. مصر در دوره کوتاه ناآرامی و زمانی که اخوانالمسلمین به رهبری محمد مرسی قدرت را در دست داشت، اعلام کرد به توافقی که با اسرائیل منعقد شده است، احترام میگذارد. افزون بر آن، زمانی که میان حماس و اسرائیل درگیری رخ داد، مرسی تصمیم گرفت برای پایان به تنش بین آنها میانجیگری کند.
تا چند ماه دیگر، در سایه تلاشهای آرام عربستان سعودی که آزمایش محدودیتهای مذاکره را شروع کرده است، امکان ارائه راهحلهایی برای مسئله فلسطین آشکار خواهد شد.
گزینههای احتمالی متعددی وجود دارد؛ بهعنوان مثال، ممکن است راهحلهای قبلی که به دنبال پیمان اسلو متوقف شده بودند، احیا شوند یا کار روی پروژه جدیدی آغاز شود که حاکمیت فلسطین را از نو تعریف کند. مسائل مهم و چالشبرانگیز دیگری نیز وجود دارند که باعث رنج و زحمت مردم میشوند. برای رفع این چالشها ایجاب میکند که سفرهای هوایی تسهیل و به بحران تحقیرآمیز و طاقتفرسای حملونقل زمینی پایان داده شود.
عربستان سعودی میتواند در فراهم کردن زمینه مبادلات تجاری ترکیه با راهاندازی پروازهای شرکت هواپیمایی آن کشور، جلب همکاریهای فنی امارات متحده عربی و باز کردن بازارها به روی فلسطین، در تقویت بخش تجاری خصوصی فلسطین نقش موثری ایفا کند.
رکود سیاسی طولانیمدت و چالشهای اقتصادی که ساکنان کرانه باختری را پیوسته تحت فشار قرار میدهد، به محبوبیت جنبش حماس، کاهش قدرت تشکیلات خودگردان فلسطین و افزایش افراطگرایی منجر شد. حداقل کاری که در حال حاضر میتوان انجام داد، تلاش برای بیرون کشیدن فلسطینیها از وضعیت دشوار انسانی در کرانه باختری و نوار غزه است. انتظار میرود دولت نتانیاهو که همواره به ایده رابطه با عربستان سعودی اشتیاق نشان میدهد، با توقف شهرکسازیها و جلوگیری از یورش تندروهای اسرائیلی به اماکن مقدس مسلمانان، گامهایی برای اعتمادسازی بردارد.
بهصراحت میتوان گفت با توجه به شرایط کنونی منطقه، جستوجوی یک راهحل فراگیر برای منازعه فلسطین از طریق یک طرح واحد اگر غیرممکن نباشد، بینهایت دشوار است. عربستان سعودی که برای آینده منطقه اهمیت بسیاری قائل است، میخواهد گفتوگوهایش با طرف آمریکایی درباره مسائل منطقه را بر حمایت از راهحل منازعه فلسطین متمرکز کند.
عربستان سعودی فارغ از اینکه با اسرائیل و مذاکرات فلسطین رابطهای وجود دارد یا خیر، به دنبال دستیابی به منافعش با ایالات متحده است و قصد دارد برای تضمین امنیت کشورش و فراهم شدن زمینه مشارکت آن در پروژههای بزرگ و بینقارهای هند و چین، با آمریکا توافقهای نظامی و راهبردی امضا کند. افزون بر آن، ریاض سعی دارد از طریق تفاهم با کشورهایی مانند ایران وضعیتی در منطقه ایجاد کند که به کاهش تنشها منجر شود. تردیدی نیست که رسیدن به تفاهم با طرفهای مخالف مانند چین، ایالات متحده، هند، ایران و اسرائیل کار آسانی نیست.
به هر حال نباید سطح توقعاتمان درباره دو موضوع یادشده را بیش از حد بالا ببریم، زیرا توافقهایی که عربستان سعودی قصد دارد با آمریکا امضا کند، چندجانبهتر و جاهطلبانهتر از همیشه است؛ افزون بر اینکه برقراری رابطه با اسرائيل نیز دشواری و پیچیدگیهای خود را دارد.
جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، تنها یک سال فرصت دارد تا به وعدههایش عمل کند. بنابراین بعید نیست که در صورت شکست تلاشهای آمریکا، تلاشهای عادیسازی روابط با اسرائیل نیز به شکست بینجامد؛ بهویژه اینکه ممکن است بایدن وعدههای آمریکا به عربستان سعودی را با وعدههایی که به اسرائیل داده است، مرتبط کند تا از تصویب آنچه به کنگره ارائه میدهد، اطمینان حاصل کند.
اکنون این پرسش مطرح میشود که در بحبوحه تغییرات احتمالی، ایران چه اقدامهایی خواهد کرد؟ آیا منطقه دستخوش تنش بیشتر میشود یا توازن بیشتری را شاهد خواهد بود؟
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط