دومین ماه خیزش سراسری ایرانیان رو به پایان و سومین سالگرد آبان خونین ۹۸ در پیش بود و اعتراضهای سراسری مردم بهطور گستردهای به گوشهکنار ایران سرایت کرده بود. روزهایی که ایرانیان معترض در روشنایی روز و تاریکی شب به خیابانها میآمدند و علیه حکومت و علی خامنهای شعار سر میدانند. حاکمیت به نقطه استیصال رسیده بود و ناکام از سرکوب اعتراضهای مردمی، هر لحظه خشونتها را تشدید میکرد.
در چنین شرایطی بود که صبح پنجشنبه بیستوششم آبان، وقوع رخدادی تکاندهنده افکارعمومی ایران و جهان را بهشدت جریحهدار کرد؛ وقتی خبر رسید که شامگاه بیستوپنجم آبان در جریان تیراندازی مستقیم به مردم در بازار ایذه، یک کودک ۹ ساله به نام کیان پیرفلک و شماری دیگر از اهالی کشته شدهاند.
تراژدی وقتی عمیقتر و تکاندهندهتر شد که منابع نزدیک به خانواده پیرفلک اطلاع دادند پدر کیان هم در اثر شدت جراحت در بیمارستان بستری است و مادرش، ماهمنیر مولاییراد، برای اینکه پیکر بیجان فرزندش را از دست ماموران امنیتی نجات دهد، با قالبهای یخی که از همسایهها قرض گرفته، او را تا صبح در خانه نگه داشته است.
چند ساعت پس از اعلام خبر کشته شدن کیان پیرفلک، ویدیویی از او در شبکههای اجتماعی فراگیر شد که در آن با ذکر عبارت «به نام خدای رنگینکمان» از اختراع کودکانهاش برای شرکت در مسابقهای رونمایی میکرد. این ویدیو بازتابی جهانی داشت و بسیاری از مردم، هنرمندان و سران کشورها به آن واکنش نشان دادند و کودککشی در جمهوری اسلامی را نکوهش کردند.
فاجعه تیراندازی به مردم در بازار ایذه آنقدر بزرگ و آشکار بود که مقامهای جمهوری اسلامی امکان انکار و تکذیب آن را نداشتند؛ بنابراین به دیگر دستاویزهای مرسوم و تکراری متوسل شدند و تیراندازی به مردم را به «گروههای تروریستی» نسبت دادند؛ اما مادر کیان در مراسم خاکسپاری فرزندش نقشه آنان را نقش بر آب کرد و گفت که ماموران حکومتی ماشین آنها را به «رگبار» بستند.
علاوه بر کیان پیرفلک، دو کودک دیگر به نامهای سپهر مقصودی و آرتین رحمانی هم در جریان حمله به بازار ایذه کشته شدند. میلاد سعیدیانجو، رضا شریعتی، اشرف نیکبخت، علی مولایی و علی محمدی نیز دیگر کشتهشدگان شامگاه بیستوپنجم آبان در ایذه بودند.
حالا با گذشت یک سال از این فاجعه، خانوادههای دادخواه آنان تحت شدیدترین فشارهای امنیتی و تهدیدهای مداوم قرار دارند.
خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر، روز دوشنبه ۲۲ آبان به نقل از منابع آگاه اعلام کرد که زهرا سعیدیانجو، خواهر میلاد سعیدیانجو، در آستانه نخستین سالگرد برادرش بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است. خانواده سعیدیانجو و بهخصوص خواهر میلاد در یک سال اخیر چندین بار تهدید، احضار و بازداشت شدند.
میلاد ۲۶ ساله بود و در یک مغازه نان فانتزی کار میکرد. او در کودکی پدرش را از دست داده بود و در نوجوانی ترک تحصیل کرد تا کمکخرج خانواده باشد.
آرتین رحمانی و سپهر مقصودی، دو کودک دیگری که در فاجعه ۲۵ آبان ایذه کشته شدند، نیز در تاریخ مبارزات مردمی ایرانیان خاطراتی ماندگار از خود ثبت کردند.
آرتین رحمانی ۱۶ ساله بود، درس میخواند و همزمان در یک تعمیرگاه خودرو پارهوقت کار میکرد. او پیش از کشته شدن در اینستاگرام نوشته بود: «این سرزمین برایم هیچ سودی نداشت، ولی میذارم سر زمین براش.» از این نوجوان دستخطی هم به یادگار مانده که در آن خطاب به مادرش نوشته است: «شرمندهام مادر، میخواهم قدم در راهی بگذارم که شاید جوانیام را نبینی.»
سپهر مقصودی هم فقط ۱۴ سال داشت که در بازار ایذه هدف قرار گرفت و کشته شد. ماموران امنیتی پس از کشته شدن سپهر از تحویل پیکر او به خانوادهاش خودداری کردند و او را برای کالبدشکافی به اهواز فرستادند و سپس ظهر ۲۶ آبان بدون اینکه به خانواده اجازه مداخله در مراسم تشییع و خاکسپاری را بدهند، سپهر را به خاک سپردند.
در همان روز بیستوپنجم آبان، دانیال پابندی نوجوان ۱۷ ساله در سقز و مهدی کابلی کفشگیری، نوجوان ۱۵ ساله در گرگان نیز کشته شدند.
دانیال در محله کریمآباد در زادگاهش در جریان اعتراضهای مردمی هدف تیراندازی قرار گرفت و مجروح شد و سپس در بیمارستان تامین اجتماعی سقز جانش را از دست داد. هنگامی که ماموران قصد سرقت پیکر او از بیمارستان را داشتند، با مقاومت مردم روبرو شدند. او ساعت ۳ نیمهشب در آرامستان آیچی، محل دفن مهسا امینی، به خاک سپرده شد. ویدیوهایی که از مراسم خاکسپاری دانیال و سوگواری مردم در مسیر آرامستان آیچی در آن روز در شبکههای اجتماعی منتشر شد، بازتاب وسیعی داشت.
پس از جان باختن مهدی کابلی کفشگیری، هم رئیس دادگستری گلستان ادعا کرد که این نوجوان با موتورسیکلت به گاردریل زده و فوت کرده است؛ اما منابع حقوق بشری کشته شدن او را تایید و اعلام کردند که مراسم خاکسپاری او به دلیل فشارهای امنیتی در سکوت خبری برگزار شد.
تا سال گذشته، بیستوپنجم آبان در خاطره جمعی ایرانیان یادآور آبان خونین ۹۸ بود اما اکنون یاد کیان پیرفلک و دیگر کشتهشدگان خیزش سراسری را نیز تداعی میکند.
خانواده پیرفلک نخستین مراسم سالگرد کیان را روز پنجشنبه ۱۸ آبان، در جو شدید امنیتی بر سر مزار او در آرامستان پرچستان برگزار کردند. در این مراسم که یک هفته زودتر از موعد اصلی و بدون اعلام قبلی برگزار شد، خانواده پیرفلک و شمار محدودی از اهالی روستا حضور داشتند. ماموران سرکوبگر حکومت اجازه ندادند اقوام و آشنایان خانواده در مراسم سالگرد کیان شرکت کنند.
ماهمنیر مولاییراد تا ماهها پس از قتل فرزندش به دست حکومت، خواستار مجازات عاملان و آمران آن بود و در حساب کاربریاش مطالبی علیه حکومت منتشر میکرد. حال او تحت فشار فزاینده نیروهای امنیتی است. بسیاری از کاربران رسانههای اجتماعی ضمن بازنشر تصویر ماهمنیر مولاییراد در مراسم سالگرد کیان، به سکوت معنادار او اشاره کردند.
جمهوری اسلامی، سه سال قبل از کشتن کیان پیرفلک در یک ۲۵ آبان دیگر هم به روی مردمی که در اعتراض به گران شدن بنزین به خیابانها آمده بودند، آتش گشود و صدها نفر را کشت و زخمی کرد. بسیاری کشتار آبان ۹۸ را گستردهترین سرکوب در تاریخ مبارزات مردمی ایران طی دهههای اخیر میدانند و از آن به عنوان «آبان خونین» یاد میکنند.