مراسم فارغالتحصیلی بیش از ۱۰۰ تن از طلبههای یکی از مدارس جهادی طالبان در خوست در استادیوم ورزشی این شهر برگزار شد. این فارغالتحصیلها در حالی که لباس سفید به تن داشتند که در افغانستان نمادی از «روحانیت» است، روی زمین استادیوم نشستند و نزدیکان و بستگانشان هم از روی سکوها آنها را تشویق کردند. این مراسم یک جشن فارغالتحصیلی عادی نبود و مهمانانی خاص از جمله مولوی عبدالکبیر، معاون سیاسی نخستوزیر طالبان، خالد حنفی، وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان، انس حقانی، عضو کمیسیون سیاسی طالبان و برادر سراجالدین حقانی، وزیر داخله (کشور) و شماری دیگر از مقامهای طالبان تحت تدابیر شدید امنیتی در آن شرکت کردند.
مولوی عبدالکبیر، معاون سیاسی نخستوزیر طالبان، در این مراسم مدعی شد که همکاری مردم با «امارت اسلامی» در مبارزات «جهادی»، باعث شکست غرب در افغانستان شد. او گفت: «حمایت از نظام اسلامی وظیفه تمام افراد و علما است و دشمنان نظام اسلامی در کشور ما جایی ندارند. اینک زمان ساختن کشور است، نه زمان جنگطلبی و ناامنی. هرکس که شعار جنگ میدهد یا در تلاش برای ایجاد اختلال در امنیت افغانستان است، با مخالفت و برخورد شدید ملت مواجه خواهد شد.»
د ریاست الوزراء سیاسي مرستیال محترم مولوي عبدالکبیر نن خوست ته د خپل سفر په لړ کې، د خوست جهادي مدرسې د دستار بندۍ او فراغت په مراسمو کې ګډون او وینا وکړه.
— ارگ - ARG (@ARG_1880) January 28, 2024
په دې مناسبت د خوست ولایت په لوبغالي کې جوړې شوې غونډه کې د ریاست الوزراء په سیاسي مرستیال سربېره، ... pic.twitter.com/sJ3NfMpxws
طالبان از سرنگونی رژیمشان در افغانستان نگراناند و به همین دلیل مقامهای ارشد این رژیم در سخنرانیهایشان بر حمایت مردم از «امارت اسلامی طالبان» تاکید میکنند و از علمای دینی هم میخواهند مردم را زیر پرچم آنها بسیج کنند. این گروه فتواهای متعددی مبنی بر «نامشروع» بودن هر نوع مقاومت مسلحانه علیه خود صادر کردهاند و مخالفانشان را هم «باغی» [بغیکننده/ کسی که علیه امام مشروع یا حاکم اسلامی شورش کند] خطاب میکنند تا تحت پوشش مفهوم این واژه، به کشتار مخالفان مسلحشان «مشروعیت دینی» دهند.
طالبان جنگ ۲۰ ساله با حکومت افغانستان و متحدان غربی آن را که به کشته شدن هزاران نفر انجامید، تحت عنوان «جهاد» تطهیر و سفیدنمایی میکنند و نامیدن این مدارس با صفت جهادی هم برای یادآوری کارنامه جنگی آنها انجام میشود و هدف از تاسیس آنها افزایش تعداد علمای دینی همسو با این رژیم است.
عبدالواحد طارق، مدیرکل مدارس جهادی طالبان، میگوید در ۳۳ استان افغانستان مدارس جهادی ایجاد شده و تاکنون سه هزار تن از این مدارس فارغالتحصیل شدهاند. او در مراسم فارغالتحصیلی در خوست گفت: «امارت اسلامی به منظور تقویت مدارس و تدریس بهتر، کارهای زیادی سودمند انجام داده است و هماکنون هم ادامه دارد.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
۱۰ روز قبل از این هم مولوی عبدالکبیر و مولوی عبدالسلام حنفی، معاونان نخستوزیر طالبان، در جشن فارغالتحصیلی ۳۱ تن از اعضای این گروه از یک دوره آموزشی «علم حدیث» که در ارگ شاهی افغانستان برگزار شد، شرکت کرده بودند. کنار هم قرار دادن این موارد نشان میدهد که در تفکر و سیاست طالبان، آموزشهای دینی بر اساس برداشت افراطی از اسلام تا چه اندازه حائز اهمیت است که مقامهای طالبان حاضرند برای برگزاری یا شرکت در جشن فارغالتحصیلی طلبههای علوم دینی، برنامهها و امور حکومتی را تعطیل کنند و برای شرکت در چنین مراسمی به کیلومترها دورتر از کابل هم بروند.
در دوران جنگ طالبان با حکومت پیشین افغانستان و نیروهای ناتو، این گروه بخش زیادی از جنگجویانش را از طریق شستوشویی مغزی طلبههای دینی اهل افغانستان در مدارس پاکستان و نیز تبلیغ «جهاد با کفار» و پایان دادن به «اشغال افغانستان» و تحکیم نظام اسلامی جذب و مسلح میکرد.
در آن دوران، بیشتر علمای دینی در افغانستان در سخنرانیها از مردم میخواستند بیشتر وقتشان را به عبادت و همچنین فراگیری و مرور مسائل دینی سپری کنند و کودکان، نوجوانان و جوانان را به مدارس دینی بفرستند؛ زیرا فراگیری آموزههای دینی ثواب دارد و بهتر از آموزش سکولار است.
دامنه این تبلیغات در مناطق روستایی افغانستان گستردهتر از شهرها بود و ساکنان روستاها به دلیل سطح سواد و آگاهی پایینتر، آسانتر با سخنرانیهای این علمای دینی تطمیع میشدند. این خانوادهها که عموما سطح درآمد پایینی داشتند، تحت تاثیر تبلیغات علمای دینی جوانان و نانآوران خانه را به مدارس دینی در پاکستان فرستادند، بیخبر از اینکه برخی از آنها جذب طالبان خواهند شد و بعدا در جنگ طالبان با حکومت پیشین افغانستان و متحدان غربی آن کشته میشوند.
رژیم طالبان در این حدود دو دهه به بیشتر نیروهایش که با حکومت پیشین افغانستان و متحدان غربی آن میجنگیدند، حقوق ماهانه پرداخت نمیکرد و این نیروها اغلب با اخاذی از مردم تحت عنوان «عشر و زکات» هزینههایشان را تامین میکردند. اینک نیز به نظر میرسد که طالبان با تاسیس مدارس جهادی و گسترش آنها میخواهند نیروی جنگی مجانی و ارزان و تبلیغاتی بیشتری جذب کنند تا آنان را بهعنوان نیروی ذخیره داشته باشند و در صورت گسترش مقاومت مسلحانه، به کار گیرند.
رژیم طالبان در حالی به افزایش شمار علمای دینی در جامعه و ساخت مدارس دینی و مساجد روی آورده است که بخش زیادی از متخصصان افغان از ترس این گروه افغانستان را ترک کردهاند و بخشی دیگر هم در انتظار دریافت پناهندگی از کشورهای اروپایی و آمریکاییاند. جامعه افغانستان بیشتر از هر چیز به نیروی متخصص و خلاق نیاز دارد، اما حدود نیم قرن است که غرق در افراطگرایی دینی شده و بخش زیادی از انرژی مردم آن صرف فراگیری آموزههای دینی و جهاد شده است.
از دیگر اهداف افزایش ظرفیت و تعداد مدارس جهادی طالبان در افغانستان کاهش میزان وابستگی طلبههای دینی افغانستان به مدارس دینی پاکستان است. پاکستان همواره حامی مخالفان رژیمها و نظامهای افغانستان بوده است و طالبان بیم دارند که این سناریو دوباره تکرار شود و این بار در مدارس دینی پاکستان علیه آنها سربازگیری شود. تحصیل در مدارس دینی پاکستان هنوز هم برای شهروندان افغانستان با سواد پایین جذاب است و آنها تصور میکنند که سطح این مدارس بالاتر است و با سپری کردن دورههای آموزشی در آنجا بر امور دینی مسلطتر و عالمتر میشوند.
اکنون که تنش میان رژیم طالبان و حکومت پاکستان بر سر چگونگی مبارزه با تحریک طالبان پاکستانی (تیتیپی) شکل گرفته و اسلامآباد با وجود تکذیبهای طالبان افغانستان، مدعی است که تیتیپی از قلمرو افغانستان برای حمله به پاکستان استفاده میکند، افزایش روزافزون این تنشها برای هر دو طرف تبعاتی خواهد داشت.
مناطق قبایلی پاکستان به دلیل تمرکز افراطگرایان، مدارس دینی و پایگاههای آموزش نظامی میتواند به کانون سربازگیری شاخه خراسان دولت اسلامی (داعش) از طلبههای مدارس دینی تبدیل شود و داعش که جدیترین تهدید علیه طالبان است، میتواند با این ادعا که رژیم طالبان از اصول شریعت اسلامی منحرف شده و با آمریکا رابطه برقرار کرده است، از میان فرماندهان و جنگجویان طالبان هم سربازگیری کند.
از طرفی، برخی فرماندهان ارشد طالبان در زندگی تجملاتی شبیه برخی مقامهای حکومت پیشین افغانستان غرق شدهاند و در حالی که آنها با کاروان خودروهای ضدگلوله و محافظان زیاد در شهرها گشتزنی میکنند و در حال گسترش تجارت و کسبوکارهای شخصیشاناند، جنگجویان ردهپایین طالبان که سالها در بیابانها و روستاها جنگیدند، امروز از نظر اقتصادی در وضعیت بدی قرار دارند و حتی برخی از آنها صفوف طالبان را ترک کرده و گوشهنشین شدهاند. این نیروهای منزوی طالبان پتانسیل به چالش کشیدن رژیم طالبان را دارند و بیم آن میرود که به گروههای تروریستی دیگر از جمله داعش جذب شوند.
طالبان با بررسی همه این موارد به این نتیجه رسیدهاند که یکی از گزینههای مهم برای خریدن وقت به منظور تداوم حکومتشان سرمایهگذاری روی مدارس دینی است تا فارغالتحصیلان آنها بتوانند تبلیغات علیه طالبان و سربازگیری گروههای تروریستی از میان مخالف طالبان را کاهش دهند. با این حال تنها گذشت زمان به این پرسش پاسخ میدهد که رژیم طالبان تا چه زمان ادامه خواهد یافت؛ آن هم در حالی است که حکومتها و نظامها در افغانستان هیچگاه عمری طولانی نداشته و همواره در خطر فروپاشی بودهاند.