به گواهی کارشناسان حوزه میراثفرهنگی، محوطههای باستانی ایران در دو سال گذشته با افزایش بیمهری و کمتوجهی مسئولان مواجه شدهاند. با این حال، روشن است که بیتوجهی به میراث تاریخی ایرانیان صرفا به کاهش بودجه مرمت، کاوش و حفاظت محدود نیست.
در شرایطی که آمار تخریب بناهای تاریخی افزایش یافته و محوطههای باستانی نیازمند پیگیری مداوم رسانهها، کارشناسان و فعالان میراث فرهنگی است، بررسی تعداد گزارشهای منتشرشده در این زمینه نشان میدهد که به این مشکلات کمتر توجه میشود.
این مسئله میتواند نتیجه نزدیکی خبرگزاریهای رسمی به دولت باشد که باعث پرهیز از انتشار مطالبی در انتقاد از عملکرد دستگاههای اجرایی، بهویژه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، شده است.
ظاهرا تلاش شده است که مسائل و مشکلات محوطههای باستانی و تاریخی در این مدت کمرنگ جلوه داده شود. بستهتر شدن فضای رسانهای نیز مقدمه سختشدن دسترسی خبرنگاران تخصصی این حوزه برای تهیه گزارش از وضع موجود است.
چندی پیش یکی از خبرنگاران حوزه میراثفرهنگی در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی تاکید کرد که پس از روی کار آمدن دولت جدید، دبیران سرویس فرهنگی و گردشگری خبرگزاریها کمتر به انعکاس مشکلات امکان تاریخی تمایل دارند.
آنچه در دو سال گذشته با محوریت میراث فرهنگی در رسانههای داخل ایران منتشر شده، به دو بخش تبلیغ عملکرد دولت و انعکاس اخبار علاقهمندان حوزه میراث و خبرنگاران مستقل در خصوص بعضی رویدادها محدود است. از این گذشته، به نظر میرسد که انتشار اخبار محوطههای باستانی و تاریخی، از رسانههای رسمی به صفحات شخصی فعالان این حوزه در شبکههای مختلف اجتماعی منتقل شده است.
با مرور اخباری که به شرایط بحرانی اماکن تاریخی و باستانی اشاره دارند، متوجه میشویم که نخستین واکنشها بیرون از رسانهها بوده و کمتر نمونهای از تخریب و سهلانگاری در نگهداری اماکن تاریخی و باستانی در خبرگزاریهای رسمی منتشر شده است.
با این حال، با وجود کاستهشدن از میزان توجه رسانههای رسمی به شرایط محوطههای باستانی، معدود گزارشهای منتشرشده بهروشنی نشان میدهد که اوضاع این اماکن بهشدت نگرانکننده است.
با گذشت سه سال از انتشار نامه سرگشاده جامعه باستانشناسی ایران درباره «وضعیت اسفبار محوطههای باستانی و چگونگی نگاهبانی از میراث کهن و تاریخی کشور»، بنا به شواهد، شرایط این محوطهها بهبود نیافته است.
جامعه باستانشناسی ایران، دی ۱۳۹۹ در بیانیهای هشدار داد: «میراث فرهنگی ایران چوب بیتدبیری، ناکارآمدی و سیاستهای غلط مدیران کمدانش، ناآزموده و سیاستزده خود را میخورد و روزی نیست که در گوشهوکنار کشور شاهد مرگ و تخریب یک اثر باستانی نباشیم.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در این بیانیه محوطههای تاریخی شوش، چگاسفلی، جوبجی، ایوان کرخه، جندیشاپور و نگارکندهای ایذه در استان خوزستان، و نیز محوطه میراث جهانی فیروزآباد، برم دلک، کاروانسرای خانخوره و صدها محوطه دیگر در استان فارس و محوطهها و مکانهای باستانی در دیگر استانها، از جمله بخشهایی اعلام شدند که به توجه فوری نهادهای رسمی حکومتی و وزارت میراث فرهنگی نیاز دارند.
با گذشت سه سال از انتشار این بیانیه، ضرورت نظارت بر اقدامات انجامشده در این محوطهها بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. اما مرور رسانههای رسمی نشان میدهد که فقط چند گزارش معدود درباره شرایط این محوطهها منتشر شده و از وضعیت بسیاری از محوطههای باستانی خبری در دست نیست.
در تمام گزارشهایی که سال گذشته از شرایط محوطههایی مانند شوش، آپادانا و جیرفت منتشر شده، روشن است که در قیاس با سالهای پیش، اوضاع نگهداری و حفاظت بحرانیتر شده است.
در کنار این بیتوجهی، انتشار خبر تخریب بخشی از تپه باستانی در منطقه شوش که فعالان میراث فرهنگی احتمال وجود بناها و کاخهایی با قدمت بیش از ۱۰۰۰ سال در آن میدانند، آن هم به نام «تعریض جاده»، کارشناسان میراث فرهنگی را در بهت فرو برده است.
تهدید قلعه تاریخی شوش به دلیل هجوم موریانهها نیز از دیگر گزارشهایی است که نشان میدهد شرایط حفاظت و نگهداری این محوطههای باستانی مساعد نیست.
تخریب محوطه تاریخی کاله حسینآباد در پی احداث پتروشیمی میانکاله، تخریب تپه تاریخی قمیآباد در نزدیکی تهران، تخریب محوطه مشهور به دیوار هخامنشی در گلپایگان، تخریب محوطه تاریخی جوبچی رامهرمز، تخریب گورستان تاریخی معبد بردنشانده مسجدسلیمان، تخریب بخشهایی از مناطق تاریخی شهر دهدشت، وضعیت وخیم منطقه کنار صندل جیرفت، نابودی تدریجی مناطق باستانی شهر ایذه، تعرض به محوطههایی مانند چغازنبیل، شوش، دحیمی، بیستون، پاسارگاد و بسیاری از دیگر محوطههای باستانی ایران، صرفا گوشهای از خبرهایی است که فعالان این حوزه و شهروندان در یک سال گذشته در شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند. این در حالی است که عملا گزارش تحقیقی و مفصلی دراینباره در خبرگزاریهای رسمی منتشر نمیشود.
شرایط مجموعههای تاریخی هم که برجستهترین میراث ملی ایران شناخته میشوند، بهتر نیست. نگرانی از تبعات بودجه اندک حفاظت محوطه چغازنبیل، رهاسازی بخشهایی از محوطه معبد آناهیتا و سخنان نگرانکننده عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، در قبال محوطه پاسارگاد، نشان میدهد که در غیاب نظارت رسانهها و خبرنگاران مستقل، مهمترین میراث بهجامانده از پیشینیان ایرانیان، بیش از هر زمانی در خطر نابودی قرار گرفته است.
فرهاد نظری، کارشناس مرمت آثار تاریخی و از مدیران پیشین پایگاه معبد آناهیتا، آذر سال جاری با شرح شرایط ناگوار این محوطه تاکید کرد: «محوطه طرح جامع حفاظت و مدیریت ندارد که اهداف، سیاستها و روشهای حفاظت، پژوهشهای باستانشناسی، معرفی و گردشگری این محوطه را ترسیم کند. گاهی به نظر میرسد که این محوطه مثل بچهای اضافه بود که چندان میل و رغبتی برای بهعهدهگرفتن مسئولیتش دیده نمیشود.»
ناامیدی از توجه اصولی و کافی به محوطههای باستانی مناطق مختلف ایران، زمانی بیشتر میشود که بدانیم وزیر میراث فرهنگی که متولی اصلی نظارت و حفاظت از بناهای تاریخی است، خود درک کاملی از ارزش محوطههای باستانی ندارد و در خصوص محوطه پاسارگاد، از مهمترین بناهای تاریخی ایران، گفته است: «امروز مردم پاسارگاد به دلیل مقبره کوروش نمیتوانند کشاورزی کنند، چاه بزنند، باید این مشکلات برطرف شود و قوانین حریمها مقداری انقباض پیدا کند.»
زمانی که چنین سخنانی کنار کاهش آگاهانه توجه به شرایط محوطههای باستانی در رسانههای رسمی و اصلی کشور قرار میگیرد، این نگرانی افزایش مییابد که آیا سیاستی برنامهریزیشده برای تخریب میراث ملی ایرانیان وجود دارد؟
هرچند بهویژه در سالهای اخیر، فشارهای امنیتی به رسانهها متوجه مسائل میراثفرهنگی نیز شده و راه را برای تهیه گزارشهای مستقل در این حوزه دشوار کرده است، نگرانیهای شدید در این عرصه، ضرورت توجه فعالان میراث فرهنگی و رسانهای را به تهیه گزارش از شرایط نگهداری محوطههای تاریخی تشدید میکند.