بیش از یک هفته از کشته شدن ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران، و همراهانش در سقوط هلیکوپتر میگذرد و گمانهزنیها همچنان ادامه دارد، نه فقط در مورد سانحه بلکه درباره آنچه در پیش است. نشریه تایم در مقالهای به سوالهایی میپردازد که همچنان در مورد مرگ رئیسی مطرح است.
تایم مینویسد وقتی هلیکوپتر حامل ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران، در ۳۰ اردیبهشت مفقود شد، گزارشهای اولیه حاکی از آن بود که این هلیکوپتر با احتساب دو محافظ شخصی، ۹ سرنشین داشت. اما پس از آنکه بقایای هلیکوپتر سرانجام پیدا شد، شمار اجساد هشت نفر بود. چهار روز بعد، معمای دومین محافظ شخصی در رسانههای اجتماعی حل شد: جواد محرابی در مراسم تدفین رئیسی در جمع تشییعکنندگان دیده میشد. بر اساس گزارش رسانهها، مهدی موسوی، رئیس محرابی، در دقیقه آخر او را از هلیکوپتر رئیسجمهوری به یکی از دو هلیکوپتر همراه منتقل کرده بود.
پس از مرگ موسوی در سقوط هلیکوپتر، پدر او در مصاحبهای با صداوسیما گفت میدانست پسرش از این سفر بازنخواهد گشت. پدر موسوی گفت: «شب پیش از سفر، او به دیدن ما آمد، خداحافظی کرد و سوار ماشینش شد اما برگشت و ۲۰ دقیقه دیگر ماند. بعد رفت اما پس از مدت کوتاهی برگشت و دوباره ۱۰ دقیقه دیگر پیش ما ماند. بار سوم هنگام خداحافظی مادرش را بوسید، پای مادرش را بوسید، من را بوسید، و بعد خم شد و پایم را بوسید.. آن موقع بود که فهمیدم میرود و دیگر برنمیگردد. میدانستم دیگر هرگز یکدیگر را نمیبینیم.»
محافظان شخصی مقامهای بلندپایه جمهوری اسلامی از واحد سپاه انصار المهدی انتخاب میشوند و تلفنهای مخصوصی برای ارتباط محرمانه و ردیابی همراه دارند. تلفن همراه موسوی میتوانست در یافتن محل سقوط هلیکوپتر مفید باشد، اما ۱۶ ساعت طول کشید تا تیم نجات به بقایای هلیکوپتر برسد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به نوشته تایم، به نظر نمیرسد سپاه مظنون این سانحه باشد، دستکم از نظر رهبر جمهوری اسلامی، آیتالله خامنهای، که دو سوم افراد پشت سر او در مراسم تدفین رئیسی محافظان شخصی عضو سپاه بودند.
برخی سوالها توضیح دارند: ترانسپوندر هلیکوپتر حامل مقامهای ارشد طبق روال معمول برای جلوگیری از ردیابی از جانب دولتهای متخاصم، خاموش بوده است.
با وجود این، پاسخ سایر سوالها شاید در تحقیق فنی داده شود. رئیس دفتر رئیسی که سوار هلیکوپتر دیگر بود گفت خلبان هلیکوپتر رئیسجمهوری اندکی پیش از ناپدید شدن، از دو هلیکوپتر دیگر خواست ارتفاع بگیرند تا بر فراز ابرهای اطراف کوهها بروند. دو هلیکوپتر این کار را کردند، اما از هلیکوپتر حامل رئیسجمهوری دیگر خبری نشد.
تایم مینویسد برخی اطلاعات، در حالی که جالب به نظر میرسند، میتوان از آنها برداشتهای متفاوتی داشت. بهعنوان مثال، برخی ممکن است داستان پدر موسوی را به نوعی پیشگویی ناشی از ایمان تعبیر کنند و برخی دیگر آن را به چشم شواهد توطئه میبینند، موضوعی که در جمهوری اسلامی بیسابقه نیست. مادر پیر رئیسی نیز در ویدیویی آشکارا خواستار مرگ «هرکسی جز خدا که تو را کشت» شد، که به گمانهزنیها دامن زد.
رئیسی علاوه بر اینکه عضو «کمیته مرگ» در دهه شصت بود، رئیس دولت سرکوب جنبش اعتراضی «زن، زندگی، آزادی» بود و مرگ او هنگام بازگشت از افتتاح سد «قیز قلعهسی» یا «قلعه دختران» شکلی استعاری پیدا کرد.
شایعهها در مورد برنامه رهبر جمهوری اسلامی برای جانشینی پسرش، مجتبی خامنهای، ادامه دارد؛ و آرامش رهبر جمهوری اسلامی هنگامی که عملیات جستوجو برای یافتن هلیکوپتر ادامه داشت و تاکیدش بر اینکه خللی در مدیریت کشور ایجاد نخواهد شد، از نظر پنهان نماند.
این اولین بار نیست فردی که در مورد آینده رهبری ایران دیدگاهی مشابه خامنهای ندارد با مرگی مشکوک از دنیا میرود. در سال ۲۰۱۷، اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهوری سابق، در استخر شنا جان باخت. وقتی خانواده رفسنجانی گزارش دادند که میزان رادیواکتیو بدن او چند برابر میزانی بود که بیخطر محسوب میشود و درخواست کالبدشکافی دادند، این درخواست رد و پرونده اندکی بعد بسته شد.
به گزارش شرکت امنیت سایبری سایابرا که در تلآویو مستقر است، در ساعتهای اولیه پس از سقوط هلیکوپتر رقابتی برای تفسیر آنچه رخ داده بود شکل گرفت. بررسی رسانههای اجتماعی نشان داد که ۲۲ درصد حسابهای ایکس (توییتر) که در این بحث شرکت داشتند و این خبر را جعلی میدانستند «در چارچوب یک کارزار پیچیده انتشار اطلاعات غلط فعالیت میکردند» و «پتانسیل رسیدن به ۶ میلیون بازدید» در دو روز اول را داشتند.
سایابرا میگوید یک نظریه توطئه که آنلاین میچرخد این بود که یک مامور موساد به نام الی کوپتر باعث سقوط هلیکوپتر شده بود. این نام از یک شوخی در رسانههای اجتماعی عبریزبان گرفته شده بود. اما موساد در سالهای اخیر چند دانشمند هستهای و شخصیت نظامی جمهوری اسلامی را کشته است و گرچه مقامهای اسرائیلی هرگونه نقش در مرگ رئیسی را تکذیب و تحلیلگران مسائل اسرائیل آن را رد کردند، در هر صورت این فکر به ذهن خطور میکند.
تایم در ادامه مینویسد یکی دیگر از کارزارهای حسابهای جعلی ترویج روایتی بود که رئیسی را در قامت یک قهرمان ملی ترسیم میکرد، و از همان هشتگهایی استفاده میکرد که حامیانش به کار میبردند. حسابهای جعلی همچنین در روایتهایی که او را آماج انتقاد قرار میداد دخیل بودند، گرچه نمودهای شادی عمومی از مرگ او به حد کفایت واقعی بودند، شادیهایی چنان علنی که پلیس را وارد عمل کرد تا هرکس را که در فضای مجازی به رئیسی «توهین کرده است» دستگیر کنند.
تایم در پایان میافزاید مقامهای جمهوری اسلامی شاید امیدوار بودند که مرگ رئیسجمهوری هنگام انجام وظیفه اندکی همدردی با جمهوری اسلامی برانگیزد. اما به نظر میرسد شکاف میان رژیم و جامعه عمیقتر از آن است که با مرگ رئیسی پر شود.