علی بن جواد حسینی که حالا به کمتر از امام خامنهای ولی امر مسلمانان جهان قانع نیست در دو جمعه پیاپی بزرگترین شکست زندکی سیاسیاش را تحمل کرد.
شکست پروژه اخیر علی خامنهای در تلاش برای برگزاری رفراندوم یا همهپرسی در جهت تایید جمهوری اسلامی در پس پرده انتخابات ریاست جمهوری غیرمنتظره ۱۴۰۳، و کاهش باورنکردنی رایدهندگان و شکست نامزدهای تاییدشده قبل از انتخابات، آن هم از نظامیها و نامزدهای نهادهای امنیتی، شکستی تلخ را بر جان و جهان قائد اعظم و عتبهبوسانش نازل کرد. خامنهای بارها گفته بود: «انتخابات یک آزمون همیشگی است و مشارکت بالا مایه افتخار نظام حاکم است.» خامنهای طی روزهای گذشته با این نوع اظهارات مردم را در مقابل دو راه «رای دادن و تایید نظام» یا «تحریم و عدم تمکین» قرار داده بود.
صبح روز انتخابات ندا داد که «تداوم جمهوری اسلامی، استقرار، عزت و آبروی آن در جهان در گرو حضور مردم و اثبات صداقت جمهوری اسلامی است. در نظام جمهوری اسلامی حضور مردم هم لازم و هم واجب است».
علی خامنهای که در ۱۸ دی ۱۳۹۴ گفته بود: «حتی کسانی که نظام و رهبری را قبول ندارند باید پای صندوقها بیایند»، این بار هم اعتبار و شهرت نظام را در گرو مشارکت بالای مردم گذاشت. به باور من خامنهای دچار اشتباه در محاسبه شد. اشتباه محاسباتی او این بود که به قطعی بودن مشارکت بالا در حمایت از اصلاحطلبان ایمان داشت، غافل از اینکه اکثریت مردم و طبقه متوسط امید خود را به تغییر شرایط از دست دادهاند.
چرا انتخابات ۱۴۰۳ شکست کامل خامنهای خواهد بود؟
با تبدیل انتخابات به رفراندوم و اصرار و ترویج گسترده ایده «مشارکت = تایید نظام»، خامنهای انتخابات را به بختآزمایی تبدیل کرد. آن هم بختآزمایی که جایزه بزرگش نصیب ملت شد و او اینک با حسرت بزرگی روبهرو است، شمارههایی را مینگرد که با شمارههای بلیت برنده تفاوتهای آشکار دارد.
از مجموع ۶۱ میلیون و ۴۲۵ هزار و ۳۲۱ نفر صاحبان حق رای در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، ۲۴ میلیون و ۷۳۵ هزار و ۱۸۵ نفر (براساس گزارش رسمی دولت) در انتخابات شرکت کردهاند، که به گفته منابع رسمی رژیم کمتر از ۴۰ درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردهاند. خامنهای که حضور ۴۰ درصد از رایدهندگان آمریکایی در انتخابات ریاست جمهوری را به سخره گرفته بود و آن را نشانه قهر مردم با صندوقهای رای و عدم مشروعیت رژیم دانسته بود، حالا فقدان مشروعیت رژیمش را چگونه توجیه خواهد کرد؟
براساس منطق آماری، پیروزی در رفراندوم مستلزم ۵۰ بهعلاوه یک است و رژیم نتوانست آرای اکثریت جامعه را به دست آورد. در این دوره از انتخابات، یک میلیون و ۲۵۶ هزار و ۹۵۹ نفر، ۵ برابر آرای پورمحمدی، آرای باطل به صندوقها انداخته شد.
خامنهای در روزهای اخیر در تعریف کاندیدای ایدهآل گفته بود: «من به دنبال آن فرد ایدهآلی هستم که به بنیان این انقلاب و این نظام اعتقاد خالصانه و صادقانه دارد.»
انتخابات ۱۴۰۳ نشان داد که رهبر رژیم حتی نتوانست حلقهای از وفاداران و نیروهای نزدیک به خود را حفظ کند. فکر میکنم وقتی وزیر کشور نتایج واقعی انتخابات را به «آقا» گزارش کرد، مقام ولایت در چه حالی بود. سرنوشت مجتبی دربرابرش نقش زده بود؟ آیا پسرانش همسرنوشت با عدی و قصی پسران صدام حسین خواهند بود؟ برای خامنهای عوامالناس همیشه تودهای جذاب بودهاند. خامنهای و پیش از او خمینی، با تکیه بر باور عوام، فریبکارانه کارشان را پیش بردهاند. این بار اما نظام حاکم در حفظ رابطه ارگانیک با گروههای محروم، سنتی و مذهبی جامعه شکست خورد. اگر بدانیم سبد آرای ۱۸ میلیونی ابراهیم رییسی اکنون میان پزشکیان و جلیلی تقسیم شده است، این موضوع را میتوان بهوضوح درک کرد.
مردم به رفراندوم به شیوه خامنهای واکنش نشان دادند
برای بیشتر مردم ایران این انتخابات رفراندوم نبود، زیرا اکثریت آنان دیگر نیازی به تحریم انتخابات برای نه گفتن به نظام نداشتند و مخالفت خود را با رژیم خامنهای از راههای مختلف ابراز کرده بودند. این بار اما خیلی صریح و آشکار به ولی فقیه نه گفتند.
حتی بسیاری از کسانی که در این انتخابات رای دادند، به دنبال مشروعیتبخشی به نظام حاکم و تایید سیاستهای حاکمیت نبودند، برخی از روی اجبار و برخی هم از روی ناامیدی و امید به تغییر حداقلها در انتخابات شرکت کردند. درمورد مابقی رایدهندگان، آنها اقلیت سنتی حامی رژیم بودند و هریک از آنان به دلایل مختلف همیشه در پای صندوقهای رای حضور داشتهاند.
از این منظر باید گفت که تلاش و کوشش خامنهای برای تبدیل انتخابات به رفراندومی برای تایید نظام تلاشی بیهوده و امید او به جلب رضایت مردم سرابی بیش نبود. در مقابل از نگاه مردم، انتخابات ارزشگذاری رژیمی بود که همه اعتبار خود را از دست داده است.
در این میان خامنهای با کشاندن قالیباف به میدان او را در معرض حملاتی قرار داد که سردار را به بیآبروترین نامزد تمام دورههای انتخابات بدل کرد، و راستی چرا خامنهای قالیباف را در آخرین لحظه به درون رینگ راه داد؟
لاریجانی با تشویق ولی فقیه به میدان آمد و سرشکسته بیرون شد. رد اعتبار و صلاحیت لاریجانی چهره منافقانه خامنهای را آشکار کرد. برخورد او با شمخانی و سپس قالیباف و لاریجانی بر گروه «وفادارانش» تاثیر منفی گذاشت، به گونهای که گفته میشود انتقاداتی از رفتار او با این سه نفر پدید آمده است.
دور دوم انتخابات امروز یا میخی دیگر بر تابوت ولایت فقیه خواهد بود و یا روزنهای برای نفس کشیدن بیشتر او. من بر این باورم که ملت شگفتیآفرین امروز هم شگفتی دیگری میآفریند. بعد از نیم قرن حالا میتوانم بهراحتی بنویسم ملت سربلندمان بار دیگر افتخاری به بلندای دماوند میآفریند که همین هفته جاودانگیاش را جشن گرفتیم.
این انتخابات فقط در داخل به بیاعتباری بیشتر ولایت فقیه منجر نشد. حالا در برابر خارجیها نیز مفلس فیامانالله شده است. به همین دلیل احتمال اینکه مافیای سپاه و ذوبشدگان به دنبال یک ماجراجویی تازه باشند کم نیست و رویارویی با اسراییل و آتشافروزی در یمن میتواند پیامد شکست حاکمیت در پروژه «تعزیه انتخابات» باشد.
انتخابات رژیم بازهم از تتمه اعتبار رژیم خواهد کاست. این را مینویسم که به یادگار بماند. روز جمعه ۱۵ تیرماه ۱۴۰۳ ملت بزرگ ایران ضربه سنگین دیگری بر پیدا و پنهان جمهوری ولایت فقیه وارد ساخت. رژیم در دو جمعه آسیب بسیار دید. اینک ما و جهان در انتظار جمعه سوم هستیم.