حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائيل نهتنها هدفی را محقق نکرد، بلکه حماس را به سمت فروپاشی کامل سوق داد و باعث شد جمهوری اسلامی کارتی را که در فلسطین در دست داشت، از دست بدهد. این ماجراجویی پرمخاطره که به کشته شدن بیش از ۴۳ هزار فلسطینی و نابودی سراسر نوار غزه منجر شد، از ماهیت دروغین تمامی شعارهای رژیم جمهوری اسلامی از جمله «اسرائیل را به دریا میاندازیم» و «در قدس نماز میخوانیم» که از آنها برای بهرهجویی از مسئله فلسطین، استفاده میکرد، پرده برداشت. پیامدهای مرگبار جنگ غزه همه فلسطینیها را به مخالفت علیه سیاستهای جمهوری اسلامی واداشت و بعید است که دیگر کسی شعارهای دورغین آنان را باور کند.
جمهوری اسلامی که به این واقعیت پی برد که قادر به رویارویی نظامی با اسرائیل نیست و از ترس قرار گرفتن در میدان نبرد مستقیم با اسرائيل مجبور به عبور نکردن از خط قرمزها است، تصمیم گرفت جنگ فرسایشی را علیه اسرائيل آغاز کند که حزبالله آن را جنگ حمایت از غزه میخواند اما این جنگ هم برخلاف تصور تهران، به سود جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی آن در منطقه تمام نشد. تلآویو با استفاده از جنگ بازوی نظامی جمهوری اسلامی (حزبالله) را فلج کرد و با خشونت و کشتار، مردم لبنان را به مخالفت علیه سیاست جمهوری اسلامی در منطقه واداشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جمهوری اسلامی که از چند ماه پیش متوجه این شکست منطقهای شده بود و در عین حال خود را با چالشهای ناشی از فشارهای داخلی و بحران اقتصادی مواجه میدید، درصدد برونرفت از این ورطه برآمد، اما برای رفع یا کاهش تحریمها و عبور از بحران، جز سازش و امتیازدهی به غرب چاره دیگری نیافت. این در حالی است که سیاستهای توسعهطلبانه جمهوری اسلامی در طول چند دهه گذشته پیامدهای منفی بسیاری بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم ایران گذاشته که مستلزم بازنگری در سیاستهای کلی رژیم جمهوری اسلامی است.
به همین دلیل جمهوری اسلامی در سالهای اخیر تصمیم گرفت در سیاست خارجیاش تغییراتی ایجاد کند و بهتدریج از سیاست خصومت با همسایگان به سمت گشایش فصل جدیدی از روابط گام بردارد و پیش از آنکه از شکست سیاستش در منطقه پرده برداشته شود، دشمنی خود را بر غرب و اسرائیل متمرکز کند.
عمدهترین تغییرات ایجادشده در سیاست منطقهای:
- توافق پکن که به از سرگیری روابط تهران و ریاض و بهبودی روابط جمهوری اسلامی با سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس منجر شد و به دنبال آن دو طرف به سمت مبادلات دیپلماتیک، دیدارها و گفتوگو درباره تقویت روابط و رعایت حسن همجواری گام برداشتند.
- در پاسخ به درخواست عربستان سعودی، جمهوری اسلامی تصمیم گرفت از تهدید کشتیها در آبهای خلیج فارس و بستن تنگه هرمز خودداری کند و در رزمایشهای دریایی که در منطقه اجرا میشود، حضور یابد.
- تلاش برای جلب سرمایهگذاریهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ایران.
- پذیرش نتایج جنگ غزه و لبنان، حذف حکومت حماس و جهاد اسلامی، متقاعد شدن به از دست دادن حزبالله و پذیرش شروط توافق آتشبس در لبنان.
- جمهوری اسلامی سرانجام به ناکارآمدی بستن تنگه بابالمندب و تاثیر آن بر خطوط کشتیرانی و تجارت بینالمللی پی برد، بهویژه پس از حملات خشونتآمیز به حدیده، صنعا و صعده. افزون بر آن، متقاعد شد که حملات موشکی و پهپادی حوثیها به منطقه برای تهران هیچ سودی ندارد، بلکه جمهوری اسلامی را تحت فشار و تهدید بیشتری قرار میدهد.
- خودداری چین از تغییر سیاستش در منطقه و تاکید پکن بر ادامه سیاست بیطرفانه، عامل دیگری بود که جمهوری اسلامی را به تغییر راهبرد آن در منطقه واداشت.
- نیاز جمهوری اسلامی به همکاری روسیه در شورای امنیت و سازمانهای بینالمللی و نیاز به واردات تسلیحات هوایی و موشکی از روسیه، عامل دیگری است که جمهوری اسلامی را به سمت سیاست انعطافپذیری سوق میدهد؛ بهویژه اینکه تهران توان پرداخت بدهیهایش به روسیه را ندارد.
در نتیجه عوامل یادشده داخلی، منطقهای و بینالمللی، جمهوری اسلامی ناگزیر شد عقبنشینی تاکتیکی انجام دهد. همین بود که رژیم جمهوری اسلامی سیاستش را در زمینههای متعدد تغییر داد که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
جمهوری اسلامی از انتخاب ترامپ بهعنوان رئیسجمهوری آینده ایالات متحده استقبال کرد و مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری اسلامی بر لزوم گفتوگو و تعامل با آمریکا اشاره کرد.
گفتار خامنهای هم از «صبر راهبردی» به «عقبنشینی تاکتیکی» تغییر کرد و پزشکیان با دعوت از رافائل گروسی به ایران و اجازه بازدید از تاسیسات فردو و نطنز، از تمایل کشورش برای رفع ابهامها و تردیدها درباره برنامه هستهای خبر داد.
جمهوری اسلامی با حضور در نشست سران کشورهای اسلامی و عربی در عربستان سعودی که بیانیه پایانی آن به ادامه تقاضای کشورهای مزبور برای «راهحل دو کشوری» اشاره داشت، به همکاری با کشورهای عربی بازگشت. به عبارت دیگر، با حمایت از این تصمیمها، از مخالفت با «راهحل دو کشوری» فاصله گرفت.
در فرجام میتوان گفت «عقبنشینی تاکتیکی» که خامنهای از آن صحبت میکند، به جنگ غزه و شکست حزبالله در لبنان محدود نیست. بلکه نشان میدهد عوامل و تحولات متعددی باعث شدهاند جمهوری اسلامی به سمت باز کردن صفحه جدیدی در روابط با کشورهای منطقه و جهان گام بردارد. با این حال، شکی نیست که اعتماد به این رژیم بسیار دشوار است، زیرا رژيم ایران به محض فراهم شدن فرصت، به سیاست گسترش هرجومرج بازخواهد گشت.