وضع اسف‌بار خوزستان ثروتمند؛ نمایش بی‌کفایتی و سوءمدیریت جمهوری اسلامی

مسیر توسعه در خوزستان نه‌تنها نامتوازن، که ناپایدار بوده و این استان را از دستیابی به حداقل‌های رشد اقتصادی بازداشته است

وضعیت رودخانه‌ها در خوزستان- ایلنا

استان خوزستان در جنوب ایران بخشی از جغرافیای پهناور این کشور است که در دل خود ثروت‌های طبیعی، تاریخی و فرهنگی بی‌نظیری را جای ‌داده است.

اما این استان، که روزگاری پیشانی توسعه ایران به شمار می‌رفت، اکنون درگیر فقر، عقب‌ماندگی و بی‌کفایتی مدیریتی است. طی چهار دهه اخیر، به‌ویژه در یک دهه گذشته، نشانه‌های توقف توسعه و تعمیق مشکلات ساختاری در آن به‌وضوح مشهود است.

خوزستان پیش از انقلاب اسلامی ایران، یکی از موتورهای محرکه صنعتی و اقتصادی کشور و نگینی در توسعه فرهنگی و اجتماعی منطقه بود. این استان با داشتن منابع غنی نفت و گاز، آب‌ فراوان، کشاورزی پربازده و مرزهای آبی و زمینی گسترده، موقعیتی استراتژیک در سطح منطقه و میان کشورهای همسایه ایران داشت.

اما امروز با ثبت نرخ بیکاری ۱۳.۱ درصدی در پایان نیمه نخست سال ۱۴۰۳، یکی از پنج استان کشور با بیکاری دورقمی است. درحالی‌که میانگین نرخ بیکاری در تابستان ۷.۵ درصد بود، نرخ بیکاری در خوزستان تقریبا دوبرابر میانگین کشوری است.

چنین آماری برای استانی که بیشترین منابع نفت و گاز کشور را در اختیار دارد و صنایع بزرگی چون پتروشیمی و فولاد در آن متمرکزند، نشان‌دهنده عمق مشکلات ساختاری و توسعه‌نیافتگی است.

این وضعیت نشان می‌دهد که مسیر توسعه در خوزستان نه‌تنها نامتوازن، که ناپایدار بوده و این استان را از دستیابی به حداقل‌های رشد اقتصادی بازداشته و این موضوع مستقیما شهروندان این بخش از ایران را تحت تاثیر خود قرار داده است.

ظرفیت‌های بالقوه‌ای که خاک می‌خورند

خوزستان از نظر موقعیت جغرافیایی و اقلیمی ویژگی‌های بی‌نظیری دارد. این استان با حدود ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با آب‌های آزاد بین‌المللی و یک‌هزار و ۴۵۸ کیلومتر مرز زمینی با کشور عراق پتانسیل تبدیل‌شدن به قطب تجارت منطقه‌ای را دارد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این مرزها امکان اتصال شبکه‌های حمل‌ونقل جاده‌ای، ریلی و دریایی را در یک منطقه فراهم می‌کنند که خود می‌تواند جهشی بزرگ در تجارت و اقتصاد استان ایجاد کند.

از نظر کشاورزی نیز خوزستان با پنج رودخانه بزرگ، که روزگاری ۳۳ درصد آب‌های سطحی کشور را تامین می‌کرد، ظرفیت کشت چهارفصل و اراضی زراعی گسترده داشت و می‌توانست قطب کشاورزی ایران باشد.

اما این ظرفیت‌های بی‌نظیر، به‌دلیل مدیریت ناکارآمد، سیاست‌گذاری‌های اشتباه و تخریب زیرساخت‌ها، نه‌تنها بهره‌برداری نشده، که بخش بزرگی از آن طی سال‌های گذشته به‌خصوص در مناطق جنوبی این استان از میان رفت.

ریشه‌های عقب‌ماندگی در خوزستان

عوامل مختلفی در عقب‌ماندگی خوزستان موثر است، از تخریب‌های گسترده دوران جنگ گرفته تا سیاست‌های ناکارآمد و نگاه امنیتی حاکمیتی در دوران پس از جنگ. این نگاه امنیتی خوزستان را به‌جای توسعه اقتصادی و اجتماعی، به ابزاری برای کنترل سیاسی بدل کرد و مانع توسعه و بازسازی زیرساخت‌ها و حل مشکلات اساسی استان شد.

یکی از بارزترین نمودهای این نگاه، انتصاب مدیران نامتخصص، پروازی و غیر‌بومی در راس امور استان و صنایع بزرگ آن طی سال‌های گذشته است.

این رویکرد نه‌تنها شایسته‌سالاری را به حاشیه برده، که باعث تثبیت مشکلات زیربنایی و فساد در نظام مدیریتی استان شده است.

ضمن آنکه منابع مالی خوزستان را به فرصتی برای بهره‌برداری جریان‌ها و گروه‌های مختلف سیاسی و یارکشی‌های اقتصادی و مافیایی بدل کرده است.

بحران‌های زیست‌محیطی و زیرساختی

یکی از بزرگ‌ترین معضلات خوزستان بحران آب و تخریب زیست‌محیطی است. سدسازی‌های بی‌رویه و سیاست‌های نادرست انتقال آب از سرشاخه‌ها، جریان طبیعی رودخانه‌های کارون، کرخه و اروند را مختل کرده است.

این رودخانه‌ها، که زمانی شریان‌های حیاتی استان و محل تردد کشتی‌ها بودند، امروز در بسیاری از نقاط به جوی‌های باریک آب تبدیل شده‌اند.

ضمن آنکه تعرض به حریم تالاب‌ها در بخش‌های جنوبی استان خوزستان به بهانه استخراج نفت و توسعه صنایع شیمایی و فولادی نیز ضربه‌ای جبران‌ناپذیر به محیط زیست این خطه وارد کرده است.

همچنین، نبود شبکه فاضلاب مکانیزه و بازسازی اساسی شبکه‌های موجود و ساخته نشدن تصفیه‌خانه‌های مناسب در شهرهای بزرگ استان ازجمله اهواز، آبادان و خرمشهر، باعث آلودگی گسترده منابع آب‌وخاک شده است. این وضع سلامت عمومی را تهدید کرده و باعث آلودگی محیط زیست و مشکلات عدیده برای شهروندان شده است.

مشکلات زیرساختی خوزستان به تامین آب شرب نیز سرایت کرده است. استان خوزستان که خود منشا بسیاری از منابع آبی کشور است با بحران دسترسی به آب شرب سالم دست‌به‌گریبان است.

بسیاری از مناطق به‌خصوص نواحی روستایی جنوب خوزستان براثر این موضوع بیابانی شده‌ و امکان کشاورزی در آنجا از میان رفته است و در حال حاظر خالی از سکنه است.

منطقه آزاد اروند؛ فرصت یا تهدید

در دهه ۸۰، باهدف استفاده از ظرفیت‌های اقتصادی و تجاری خوزستان، منطقه آزاد اروند در محدوده شهرهای آبادان و خرمشهر تاسیس شد. این منطقه قرار بود محرک توسعه و جبران عقب‌ماندگی‌های خوزستان باشد. اما متاسفانه نگاه امنیتی و جناحی در مدیریت این منطقه و فسادهای مالی و مدیریتی باعث شد بسیاری از اهداف پیش‌بینی‌شده محقق نشود.

تبدیل منطقه آزاد اروند به حیاط خلوتی برای مدیران وابسته به دولت‌های مختلف و رانت‌های گسترده، این ظرفیت مهم را به یک فرصت ازدست‌رفته بدل کرده است.

انتشار اخبار مختلف از بازداشت مدیران سازمان منطقه آزاد اروند طی دو دهه گذشته و انتقادهای فراوان شهروندان و مشکلات ایجادشده به‌دست این سازمان برای شهرهای آبادان و خرمشهر روشنگر شرایط آشفته و نبود کفایت اقتصادی و اجتماعی در اداره امور این استان است.

بحران توسعه در خوزستان: سایه سنگین ناکارآمدی و سیاست‌های نادرست

خوزستان، به‌رغم تمرکز بزرگ‌ترین صنایع پتروشیمی، فولاد و بندرهای کلیدی در شهرهایی مانند ماهشهر، بندر امام خمینی، اهواز، کارون، آبادان و خرمشهر از نعمت توسعه و آبادانی واقعی محروم است.

یکی از دلایل اصلی وضع نامطلوب فعلی فقدان برنامه‌ریزی راهبردی بلندمدت برای رفع مشکلات زیرساختی در بخش‌های کلیدی مانند کشاورزی، شیلات، صنایع و محیط زیست است.

از دهه‌ها پیش، کارشناسان درمورد تخریب اقلیمی و زیست‌محیطی خوزستان هشدار داده‌اند، اما سیاست‌گذاران و مدیران استانی از اصلاح ساختارهای سنتی کشاورزی و دامداری غفلت کرده‌اند. این غفلت ظرفیت‌های مهمی مانند شیلات و کشاورزی را که می‌توانست اقتصاد استان را متحول و از تخلیه جمعیتی روستاها جلوگیری کند، نابود کرده است.

خوزستان به‌رغم منابع غنی آبی به کانون گردوغبار و آلودگی بدل شده است. سیاست‌های سدسازی و انتقال آب بدون ارزیابی‌های زیست‌محیطی، نقش مهمی در خشک شدن تالاب‌ها، کاهش جریان رودخانه‌ها و افزایش بحران ریزگردها داشته است و زندگی روزمره مردم را مختل کرده است.

سیاست استفاده از نیروهای غیربومی در صنایع کلیدی استان، به‌ویژه پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها، یکی دیگر از عوامل بحران خوزستان است. این رویکرد که حاصل نگاه امنیتی به استان است، به کاهش فرصت‌های شغلی برای نیروهای بومی انجامیده و مهاجرت منطقه‌ای را تشدید کرده است.

مهاجرت نیروی متخصص بومی، همراه با افزایش نرخ بیکاری و نبود حمایت‌های کافی برای ایجاد اشتغال، استان خوزستان را به یکی از کانون‌های حاشیه‌نشینی در کشور بدل کرده است. این پدیده مشکلات اجتماعی متعددی مانند فقر، آسیب‌های اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی را در شهرهای بزرگ خوزستان به همراه داشته است.

مشکل زیرساخت‌های آموزشی، درمانی و فرهنگی

سرانه مراکز آموزشی، فرهنگی و درمانی در خوزستان از میانگین کشوری به‌مراتب کمتر است. براساس آمارها، تعداد پزشکان متخصص، عمومی و پرستاران خوزستان کمتر از استانداردهای ملی است. همچنین، فرسودگی معدود مراکز درمانی موجود دسترسی مردم به خدمات بهداشتی را دشوار کرده است.

در بخش فرهنگی و آموزشی نیز نبود مراکز تازه و فرسودگی شدید زیرساخت‌های موجود، فرصت‌های رشد و توسعه انسانی را محدود کرده است. این کمبودها، به‌ویژه برای جوانان و نوجوانان، آسیب‌های جدی در حوزه‌های تحصیلی و فرهنگی به همراه داشته است.

بیش از سه دهه از پایان جنگ ایران و عراق می‌گذرد، اما خوزستان همچنان آثار و پیامدهای آن دوران را بر تن دارد. بسیاری از مناطق شهری و روستایی به‌دلیل بی‌توجهی به بازسازی و توسعه پایدار، همچنان درگیر مشکلات ناشی از جنگ‌اند.

این وضعیت نشان‌دهنده عمق مشکلات ساختاری و ناکارآمدی سیاست‌های حاکمیتی در خوزستان است. توسعه نامتوازن و سوءمدیریت، استان ثروتمند خوزستان را به منطقه‌ای محروم با حداقل امکانات زیرساختی و رفاهی بدل کرده است.