آیا زنان ایران باستان حجاب داشتند؟ پروژه جعلی «چادر ملی» از کجا آمد؟

زنان در دوران باستان بر روی سر خود چیزی می‌گذاشتند، منتها گیسوان بلندشان از زیر این پوشش نمایان بود

تصویر ترکیبی با موضوع تحول پوشش زنان ایرانی از دوران باستان تا امروز و نمادهایی از معماری باستانی ایران در پس‌زمینه- ایندیپندنت فارسی با استفاده از هوش مصنوعی

چادر، پوششی که جمهوری اسلامی آن را نماد زنان مسلمان ایرانی می‌داند، چه پیشینه‌ای در فرهنگ ایران دارد؟ آیا طبق ادعای حامیان حجاب اجباری زنان ایران باستان از آن برای پوشاندن موی سر استفاده می‌کردند؟ چگونه چادر از یک پوشش زینتی و اجتماعی در ایران به ابزاری برای کنترل بدن زنان و کسب سودهای اقتصادی کلان تبدیل شد؟ چه عواملی باعث شد چادر ایرانی جای خود را به چادر عربی و در نهایت الگوی جعلی «چادر ملی» بدهد؟ این گزارش با اتکا به مستندات تاریخی، تفاوت‌های ظاهری و کارکردی چادر ایرانی و چادر عربی را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی چگونه با تحمیل سیاست‌هایش، چادر را به ابزاری ایدئولوژیک و تجاری تبدیل کرد.

پوشش زنان در ایران باستان

حامیان حجاب اجباری با ارائه تصاویری جعلی از زنان در ایران باستان، اصرار دارند که حجاب مختص دین اسلام نیست و زنان حتی قبل از اسلام نیز چادر بر سر می‌گذاشتند. برای اثبات ادعاهایشان نیز به تصاویر برخی نقش‌برجسته‌های به‌جامانده از دوران باستان استناد می‌کنند. حال‌ آنکه هنوز هم بین پژوهشگران درباره زن یا مرد بودن شخصیت‌های نقش‌برجسته‌های به‌جامانده از دوران هخامنشی اختلاف‌ نظر وجود دارد. مُهرهای به‌جامانده از این دوران نیز که برخی از آن‌ها در موزه‌های اروپایی نگهداری می‌شوند، زنان را با پوشش چادر به معنای رعایت حجاب موی سر نشان نمی‌دهند.

طبق روایت جلیل ضیاپور، نویسنده کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان»، زنان در دروان مادها با مردان پوشاک یکسان داشتند، با این تفاوت که آن‌ها روی سر خود نیز چیزی می‌گذاشتند، منتها گیسوان بلندشان از زیر این پوشش نمایان بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

آنچه نویسنده کتاب پوشاک باستانی ایرانیان با تکیه بر نقش‌برجسته‌های به‌جامانده از دوران مادها توصیف می‌کند، تکه‌ پارچه‌ای نیم‌دایره شبیه چادرهای ایرانی است، با این تفاوت که این پارچه‌ها فقط تا قسمتی از اندام بالاتنه زنان امتداد داشتند. ضمن اینکه به‌منظور پوشاندن موی سر استفاده نمی‌شدند و گیسوان بلند زنان کماکان از دو سوی گردن یا پشت سر نمایان بود.

پوشش زنان در دوران هخامنشیان نیز با دوران مادها تفاوت زیادی نکرد. آن‌ها هم پیراهن‌های بلند و چین‌دار و بیشتر با آستین‌های کوتاه می‌پوشیدند و برخی از آنان نیز چادری به‌شکل نیم‌دایره یا مستطیل بر سر می‌گذاشتند.  

لباس زنان در دوران اشکانیان و ساسانیان نیز اغلب به شکل پیراهن بلند، گشاد و پرچین بود که روی آن نیز پیراهن راسته دیگری می‌پوشیدند که نسبت به اولی کوتاه‌تر بود و یقه بازتری داشت. روی این دو پیراهن نیز چادری بر سر می‌گذاشتند که رنگ‌های شاد، ارغوانی و یا سفید داشت و تزئین شده بود. اما همین چادر هم به نحوی روی سر زنان می‌افتاد که تنها بخشی از پشت سر را می‌پوشاند و گیسوان و گردن زنان از جلو و دو طرف نمایان بود.

بررسی‌های پژوهشگران تاریخ از جمله احمد کسروی، نشان می‌دهد که این نوع پوشش، یعنی استفاده از چادر به‌عنوان لباس تزیینی برای زنان، خاص طبقه اشراف بود و به‌نوعی وجه تمایز آنان از زنان دیگر محسوب می‌شد. زیرا چادری که آن‌ها بر سر می‌گذاشتند، از پارچه‌های نفیس بود و رنگ‌های متنوع و شاد داشت و در واقع به‌عنوان بخشی از پوشش زنان برای زیبایی استفاده می‌شد که تاج، کلاه یا گل‌سرشان را روی آن بگذارند و موهای بافته یا پریشان را از پشت یا دو طرف آن نمایان کنند. به عبارت دیگر، استفاده از این نوع چادر خاص زنان توانگر بود و زنان عادی یا اصلا چنین پوششی نداشتند یا پارچه‌های ساده‌تر و کوچک‌تر بر سر می‌گذاشتند. اسناد به‌جامانده از دوره‌های مختلف تاریخی در دوران باستان نیز اثبات می‌کند که این نوع چادر به‌منظور رعایت حجاب و پوشاندن موی سر استفاده نمی‌شد.

همین زنان طبقه اشراف طبق روایت پلوتارک، مورخ یونانی، برای گشت‌وگذار در شهر یا سفر نیز سوار بر اتاقک‌های چادرپوش دربسته‌ای می‌شدند که روی گردونه‌ای حمل می‌شد.

پوشش زنان ایرانی بعد از اسلام

با وجود اصرار حامیان حجاب اجباری در ایران، کارکرد چادر در دوران باستان، نه‌تنها به‌منظور پوشاندن موی سر نبود که تا قرن‌ها بعد از ورود اسلام به ایران نیز چنین کارکردی نداشت. با این حال، با ورود اسلام به ایران، نوع پوشش زنان متاثر از احکام اسلامی و فرهنگ اعراب، تغییر کرد.

در این دوران، در برخی نقاط ایران به خصوص نقاطی که به کشورهای عربی نزدیکی جغرافیایی بیشتری داشتند، استفاده از پارچه‌های بلند یا خمار (پوشش بلندی که تمام بدن را می‌پوشاند) در میان برخی زنان رایج شد.

بررسی اسناد تاریخی درباره پیشینه ورود چادر به ایران به منظور رعایت حجاب و پوشاندن موی سر و بدن، ما را به دوران صفویان می‌رساند. در این دوره به دلیل رسمیت یافتن مذهب شیعه، پوشش زنان حالت محافظه‌کارانه‌تری پیدا کرد و استفاده از چادر به‌عنوان پوشش رایج در میان زنان مسلمان فراگیر شد.

این روند در دوران قاجار نیز ادامه پیدا کرد. منتها زنان روستایی همچنان با لباس‌های محلی خود تردد می‌کردند و اغلب زنان شهرنشین و طبقه‌ای خاص بودند که چادر بر سر می‌گذاشتند. همین چادر نیز با استفاده از پارچه‌هایی از جمله حریر، ترمه و تافته به شکل نیم‌دایره دوخته می‌شد. در دوران قاجار استفاده از روبند و پوشیه هم رواج بیشتری پیدا کرد.

در دوران رضاشاه پهلوی، به دنبال اجرای سیاست کشف حجاب و ممنوعیت چادر سر کردن در مکان‌های عمومی، استفاده از چادر یا دست‌کم شدت پوشیدگی آن کاهش پیدا کرد. در دوران محمدرضاشاه پهلوی نیز تعداد زیادی از زنان چادرهایی بر سر می‌گذاشتند که رنگی، حریر و توری بودند و بیشتر از آنکه پوششی برای رعایت حجاب باشند، نوعی لباس زنانه متاثر از فشار اجتماعی آن دوران بودند. در واقع چادرهای توری، رنگی و نیمه‌باز این دوران نشان می‌دهد که کارکرد چادر بیشتر زیبایی و نماد جایگاه اجتماعی بوده تا الزام دینی مطلق.

این وضعیت با وقوع انقلاب اسلامی در ایران تغییر کرد. جمهوری اسلامی چادر را به‌عنوان پوشش رسمی زنان به رسمیت شناخت و استفاده از آن را در برخی مراکز آموزشی و دولتی اجباری کرد. از همان زمان، چادرهای رنگارنگ ایرانی جایش را به چادرهای سیاه داد و استفاده از چادر مشکی رواج پیدا کرد. هرچند استفاده از چادرهای محلی، از جمله چادرهای بندری، چادرهای ترکمنی و چادرهای کردی و لری که هریک ویژگی‌های خاص خود را دارند، درمیان اقوام و نقاط مختلف ایران همچنان ادامه یافت، در دهه‌های اخیر، تحت تاثیر سیاست یکپارچه‌سازی جمهوری اسلامی، استفاده از این چادرها نیز کمتر شد و چادر سیاه عربی جای آن‌ها را گرفت.

ورود چادر عربی به ایران

درباره اینکه چادر عربی چه زمانی وارد ایران شد، در میان پژوهشگران اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند ملحفه و عبا که شمایلی شبیه چادر عربی داشتند، هم‌زمان با ورود اسلام به ایران آمدند و آمدو‌شدها بین ایرانیان و اعراب در دوران خلفای عباسی را زمینه‌ساز ورود چادر عربی به ایران می‌دانند. برخی  هم می‌گویند در دوران صفویه و در پی رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران، نوعی چادر بلند و سرتاسری در ایران رایج شد که شباهت‌ زیادی به چادر عربی داشت.

با این حال، تقریبا بین همه آن‌ها این اشتراک نظر وجود دارد که چادر عربی، برخلاف چادر ایرانی، به منظور پوشش موی سر و بدن زن استفاده می‌شد و جنبه اشرافی و زینتی نداشت. در واقع پس از اسلام بود که برخی عناصر پوشش زنان عرب مانند ملحفه، عبا، خمار و جلباب وارد فرهنگ ایران شد و تا پیش از آن، زنان ایرانی همچنان از پوشش رایج دوران ساسانی استفاده می‌کردند.

پس از اسلام پوشش زنان ایرانی در بیرون از خانه  به‌تدریج، به چادر تغییر کرد. به‌ باور مورخان، احتمالا در دوران صفویه استفاده از چادر عربی در پی روابط با مراجع مذهبی نجف و کربلا، در ایران رواج بیشتری پیدا کرد، اما انواع مختلف آن پس از انقلاب اسلامی و در پی تبلیغات گسترده جمهوری اسلامی وارد بازار شد.

تفاوت‌های چادر عربی و چادر ایرانی

همانطور که گفته شد، چادر عربی علاوه بر اینکه از نظر جنس پارچه و رنگ با چادر ایرانی تفاوت داشت، کارکرد آن نیز با چادر ایرانی فرق می‌کرد. در واقع چادر عربی برخلاف چادر ایرانی بیشتر به‌عنوان ابزاری برای رعایت حجاب کامل طراحی شده بود، در حالی‌ که چادر ایرانی در بسیاری از دوره‌های تاریخی بیشتر یک پوشش فرهنگی و اجتماعی محسوب می‌شد. به عبارت دیگر چادر ایرانی بیشتر یک لباس اجتماعی و هویتی بود تا صرفا یک پوشش مذهبی سختگیرانه. کما اینکه در بسیاری از مواقع به‌صورت نیمه‌باز استفاده می‌شد.

استفاده از چادر عربی به جای چادر ایرانی

پس از وقوع انقلاب اسلامی و معرفی چادر به‌عنوان پوشش رسمی زنان در ایران، حکومت برای ترویج چادر تلاش‌هایی گسترده و همه‌جانبه‌ را آغاز کرد. این تلاش‌ها طیف وسیعی از اقدام‌ها را شامل می‌شد، از اجبار به استفاده از چادر در مکان‌های اداری و آموزشی گرفته تا معرفی از طریق الگوهای تبلیغاتی مانند هنرپیشه‌ها و مجریان تلویزیون. با این حال، اینکه چادر عربی به‌تدریج جای چادر ایرانی را گرفت، در عوامل مختلفی ریشه داشت که تبلیغات گسترده حکومتی تنها یکی از آن‌ها بود.

افراطیون مذهبی استفاده از چادر عربی را ترویج می‌کردند، زیرا تمام بدن و سر زن را می‌پوشاند و مانند چادر ایرانی نیمه‌باز و رنگی نیست. در واقع چادر عربی با ایدئولوژی موردقبول حاکمیت در مورد «زن مسلمان انقلابی» هماهنگ‌تر است. ضمن اینکه به حاکمیت امکان می‌داد با گروه‌های افراطی مسلمان در منطقه مانند حزب‌الله و مقاومت فلسطین روابط نزدیک‌تری برقرار کند.

به این موارد باید سهولت استفاده از چادر عربی در برابر چادر ایرانی را هم افزود. زیرا استفاده چادر سنتی ایرانی به دلیل نداشتن آستین و نیاز به گرفتن با دست، در محیط‌های کاری و اداری دشوار بود، اما چادر عربی آستین یا مچ‌گیر دارد و امکان فعالیت بیشتری به زنان می‌دهد.

این ویژگی باعث شد بسیاری از زنان چادر عربی را به چادر سنتی ایرانی ترجیح دهند. اما جمهوری اسلامی به این نیز راضی نبود و در نهایت الگویی جعلی متاثر از چادر عربی را تحت عنوان «چادر ملی» به ایرانیان تحمیل کرد.

پروژه جعلی چادر ملی

طرح جعلی «چادر ملی» که از الگوی چادر عربی تقلید می‌کرد، در دهه ۱۳۸۰ در ایران مطرح شد. در آن زمان، برخی مجریان تلویزیون از جمله آزاده نامداری از چادرهایی استفاده می‌کردند که مانند چادر عربی آستین داشت و جلو آن نیز دوخته شده بود، اما نوع برش و دوخت آن شبیه چادر عربی نبود.

جمهوری اسلامی فهمیده بود که استفاده از چادر برای زنان مشتاق حضور در عرصه‌های اجتماعی دست‌وپاگیر و سخت است و زنان چادری یکی پس از دیگری چادر را کنار می‌گذارند و با مانتو در مکان‌های عمومی حاضر می‌شوند و پروژه حجاب در حال شکست است. در این شرایط، پروژه چادر ملی با شمایل جدید، رنگ‌های جدید ولی همچنان تیره مطرح شد. مثلا آزاده نامداری با چادرهای قهوه‌ای و سرمه‌ای برنامه‌ اجرا می‌کرد.

به‌زعم سیاست‌گذاران، این نوع چادر با نام جعلی «چادر ملی» ضمن اینکه همه بدن زن را می‌پوشاند، دست‌وپاگیر هم نبود و زنان می‌توانستند از آن در محیط‌های کاری و آموزشی استفاده کنند. اما این پروژه نیز اگرچه تا حدودی تازگی داشت، با شکست مواجه شد و تنها برخی حامیان حکومت و زنان و دختران مقام‌ها از آن استفاده کردند و در سوی دیگر ماجرا، زنان ایرانی به‌شکلی گسترده‌، استفاده از چادر را کنار گذاشتند.

اقتصاد میلیاردی چادر

هرچند پروژه چادر ملی ارائه‌دهندگان و تبلیغ‌کنندگان آن را به مقصود نرساند و به فراگیر شدن استفاده از آن منجر نشد، رونق تجارت چادر را در پی داشت و ذی‌نفعان آن را به سودهای چندصدمیلیون دلاری رساند.

به گواهی فعالان بازار، صنعت تولید و فروش چادر مشکی در ایران با سود چند صد میلیون دلاری به‌شدت تحت کنترل حاکمیت و نهادهای خاص مانند ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و برخی شرکت‌های وابسته به سپاه پاسداران است. در واقع جمهوری اسلامی با ایجاد تقاضای بالا از طریق سیاست‌های حجاب اجباری و تبلیغات ایدئولوژیک، از تجارت چادر سود اقتصادی و سیاسی قابل‌توجهی کسب می‌کند.

یکی از مهم‌ترین نکات درباره اقتصاد چادر در ایران این است که بخش اعظم پارچه چادر مشکی از کشورهای خارجی وارد می‌شود و داده‌های آماری نیز نشان می‌دهد که ایران بزرگ‌ترین واردکننده پارچه چادری در جهان است؛ به‌‌طوری‌ که سالانه بین ۷۰ تا ۱۰۰ میلیون متر پارچه چادری در ایران مصرف می‌شود که بیشتر آن از کشورهای کره جنوبی، ژاپن، چین و اندونزی وارد می‌شود.

خلاصه ماجرا اینکه واسطه‌ها و دلالان نزدیک به حکومت از تفاوت قیمت خرید از تولیدکنندگان خارجی و فروش در بازار ایران سودهای هنگفتی کسب می‌کنند. به این معنا که مثلا پارچه چادری که با قیمت متری حدود سه دلار وارد می‌شود، در بازار ایران تا ۱۰ دلار به فروش می‌رسد و نکته قابل توجه اینکه واردکنندگان و تولیدکنندگان چادر تحت عنوان «فعالان پوشاک اسلامی و فرهنگی» معرفی می‌شوند و از پرداخت مالیات و عوارض معاف‌اند.

بیشتر از فرهنگ و هنر