پروانه امیرافشاری، بانوی آواز ایران؛ حمیرا ۸۰ ساله شد

حمیرا پیش‌تر در یکی از مصاحبه‌های نوروزی‌ گفته بود که جز آزادی ایران آرزویی ندارد و دلش می‌خواهد به ایران بازگردد. در همین مصاحبه، او یادآور شد که وقتی نوروز می‌شود، یاد آهنگ «می عاشقانه» می‌افتد که پرویز یاحقی ساخته بود.

حمیرا و پرویز یاحقی-بالاترین

بیست‌وششم اسفند سال ۱۳۲۳ در تهران دختری به دنیا آمد که خانواده‌ نام پروانه را برایش انتخاب کردند. اما کمتر از دو دهه پس از تولد، با نام هنری «حمیرا» به یکی از شاخص‌ترین و بی‌همتاترین پدیده‌های موسیقی ایران تبدیل شد.

این خواننده‌ای با صدای استثنایی که پس از سال‌ها درخشش در آسمان هنری ایران، بعد از وقوع انقلاب ۵۷ ناچار به جلای وطن شد، به‌رغم مسیر پرتلاطم زندگی، به فعالیت هنری‌ ادامه داد و اگرچه خود را «مسافری غریب در شهری بی‌نشانه» می‌دانست، از دوستدارانش خواست ترانه‌هایش را برای هر آن که عاشق است، بخوانند.

 ظهور یک صدا، انقلابی در موسیقی ایران

پروانه امیرافشاری مشهور به حمیرا، برخلاف آنچه برخی به‌ واسطه ترانه‌های «خاطرات شمال» و «دریاکنار» زاده شمال ایران می‌دانند، در تهران به دنیا آمد، اما خانواده‌اش اصالتا آذری بودند.

پدرش متمول و از ملاکان سرشناس بود و در خانه‌اش هنرمندان نامی آن روزگار، از بنان و ملوک‌ ضرابی گرفته تا روح‌انگیز، آمدوشد می‌کردند. حمیرا نیز به‌واسطه نفوذ و ثروت پدر از همان دوران کودکی در مراسم و رویدادهایی شرکت می‌کرد که هنرمندان برجسته آنجا حضور داشتند. هرچند صدا و استعداد حمیرا در هنر آواز ذاتی بود، همین آشنایی‌ها با هنرمندان عرصه موسیقی و آواز نیز در گرایش او به سمت هنر موسیقی تاثیر داشت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

حمیرا عاشق آواز و موسیقی بود اما پدرش، با اینکه دوستان زیادی در این عرصه داشت، به‌شدت مخالف ورود دخترش به دنیای موسیقی بود. با این حال، حمیرا که راهش را انتخاب کرده بود، دور از چشم پدر، آموختن را آغاز کرد.

نخستین استاد حمیرا علی تجویدی بود؛ یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان موسیقی ایران که حمیرا را پدیده‌ای منحصربه‌فرد می‌دانست و به او نه‌تنها آواز، بلکه ایستادگی و کوشش فراوان برای رسیدن به رویایش را نیز آموزش داد.

حمیرا و علی تجویدی قرار گذاشته بودند هر چهارشنبه تمرین آواز کنند. وقتی این راز برای پدر برملا شد، حمیرا را بازخواست کرد و از استاد تجویدی خواست که آموزش را متوقف کند. این مسئله هرچند به‌طور موقت در مسیر آموزش حمیرا اختلال ایجاد کرد، هنر دختر جوان حکم جویباری را داشت که بنای ایستادنش نبود.

در پاییز ۱۳۴۴، وقتی حمیرا تنها ۲۱ سال داشت، با انتشار آهنگ «صبرم عطا کن» با شعری از بیژن ترقی و آهنگسازی علی تجویدی، انقلابی در موسیقی ایران به پا کرد.

پروانه امیرافشاری برای خود نام هنری حمیرا را برگزید و این ترانه با همین نام پخش شد. با این حال، پدر که صدای دخترش را می‌شناخت، با شنیدن این آهنگ به‌شدت برافروخته شد و تصمیم گرفت تمامی صفحات موجود در بازار را خریداری و انبار کند تا صدای دخترش شنیده نشود. اما پدیده‌ای که در آسمان موسیقی ایران ظهور کرده بود، این بار حتی اگر خود می‌خواست، هم نمی‌توانست راه‌رفته را بازگردد یا حتی متوقف شود.  

پس از این اتفاق، حمیرا دومین اثر مشترک خود با بیژن ترقی و علی تجویدی را منتشر کرد و پس از آن هم، آثار او یکی پس از دیگری روانه بازار شدند و حمیرا به چهره‌ای برجسته در موسیقی ایران تبدیل شد.

آشنایی و ازدواج با پرویز یاحقی

او در همین دوران پس از جدایی از همسر اولش، با پرویز یاحقی آشنا شد و ازدواج کرد. یاحقی در واقع دومین استاد حمیرا بود و در درخشش این ستاره موسیقی نقش زیادی داشت. ازدواج آن‌ها شش سال به طول انجامید و در این مدت، حمیرا برخی از ماندگارترین آهنگ‌هایش را با همکاری یاحقی خلق کرد. بعدها در مصاحبه‌هایش گفت که عشق به یاحقی در تاروپود آثار هنری‌اش تنیده بود.

در همان سال‌های زندگی مشترک، حمیرا و یاحقی در مصاحبه‌ای با منوچهر نوذری از زندگی شیرین خود سخن گفتند. حمیرا به‌مزاح از سختی‌های زندگی با آهنگسازی سخن گفت که ساعت ۳ نیمه‌شب شروع به نواختن می‌کرد و یاحقی از شیرینی زندگی با خواننده‌ای روایت می‌کرد که صدای آوازش در خانه می‌پیچد. با این حال، از متن گفتگوی آن‌ها به‌خوبی نمایان بود که زندگی عاشقانه و هنری‌شان را به‌شدت دوست دارند؛ هرچند این عاشقانه چندان دوام نیاورد.

ترک وطن در شمایل یک پیرزن

پس از جدایی از پرویز یاحقی، حمیرا با مردی که تاجر کراوات بود ازدواج کرد. پس از وقوع انقلاب اسلامی، او ناچار شد فعالیت هنری را کنار بگذارد، با این حال هرگز از آزار و اذیت‌ حکومتی‌ها و بازجویی‌ها و احضار به دادگاه‌های انقلاب اسلامی در امان نماند.

این آزارها سرانجام حمیرا را به این نتیجه رساند که ترک وطن کند. اما رفتن از ایران هم با وجود جمهوری اسلامی و داشتن ختری دو ساله کار آسانی نبود. ناگزیر حمیرا خود را به شمایل یک پیرزن درآورد و به همراه دختر خردسالش، یاسمن، از مرز افغانستان خارج شد.

حمیرا در مصاحبه‌ای آخرین وداع با خانه‌ و خاکش را این‌طور توصیف کرده است: «باغ زیبایی داشتیم در نمک‌آبرود. عید بود و نم‌نم باران می‌آمد و همین‌طور که سوار ماشین شدیم، به عقب برگشتم از پشت شیشه ماشین احساسی به من دست داد با خودم گفتم بدرود ایران عزیز، من دیگر شما را نمی‌بینم. ای گنجشک‌ها، ای درختان، هیچ‌وقت آن احساس را فراموش نمی‌کنم.»

ستاره موسیقی ایران در نهایت از افغانستان به پاکستان رفت و سپس به اسپانیا و و بعد هم به کاستاریکا مهاجرت کرد. سختی‌های مهاجرت و دوری از وطن فشار روحی و روانی فزاینده‌ای به حمیرا وارد کرد تا آنجا که در کاستاریکا دچار افسردگی شدید شد و مدت یک سال تحت درمان قرار گرفت. پس از بهبودی، از کاستاریکا به ایالت کالیفرنیا در آمریکا مهاجرت کرد و به جمع هنرمندان ساکن لس‌آنجلس‌ پیوست و از همانجا دور تازه‌ای از فعالیت هنری‌اش را آغاز کرد.

زندگی و کار در غربت

«شرم و شکایت» نخستین آلبوم حمیرا در غربت بود که ترانه‌های ماندگاری از جمله «تهرون»، «آهو» و «شکایت» در آن بود. حمیرا در این آلبوم از درد غربت نالید و خواند: «من خونه‌مو می‌خوام/ کاشونه‌مو می‌خوام/ ایرونمو تهرونمو عزیزونمو می‌خوام».

سال ۱۳۶۵ که ایران درگیر جنگ با عراق بود و در نتیجه ویرانی‌ها و خسارت‌های جانی و مالی جنگ، افسردگی عمومی جامعه را فراگرفته بود، حمیرا با انتشار آلبوم «برای تو» یا «دریاکنار» به قدر بضاعت خود در تزریق نشاط نسبی به جامعه اندوهناک ایران سهم ایفا کرد. در فاصله کوتاهی پس از انتشار آلبوم «برای تو»، طنین صدای حمیرا با ترانه‌های «اگه تلفن می‌زنم، می‌خوام بگم دوستت دارم»، «مهربونی‌ات قشنگه» و «دریاکنار» در خانه‌ها و خودروهای ایرانی پیچید و حال‌وهوای خاصی به محافل و جشن‌های خانوادگی داد.

یک سال پس از آن نیز آلبوم «گلبرگ» با ترانه‌های ماندگار «وقتی که عشق می‌یاد»، «شب پرستاره»، «چهارمضراب»، «عاشقم من» و «صدامو گوش بده» بیرون آمد که از آن میان آهنگ «شب پرستاره» غوغایی به پا کرد و بسیار مورداستقبال قرار گرفت.

«بهار بهاره»، «انتظار»، «قناری»، «درویشان»، «بهار عشق»، «منتظر به راه»، «سرنوشت»، «خواب و خیال»، «هدیه» و «مهتاب عشق» نیز از دیگر آلبوم‌های حمیرا بودند که بین سال‌های ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۳ منتشر شدند.

دوستداران حمیرا که زندگی هنری و شخصی‌ او را دنبال می‌کنند، در سال ۱۳۷۸ خبری نگران‌کننده شنیدند: ستاره درخشان موسیقی ایران تومور مغزی دارد و باید تحت درمان قرار بگیرد. پس از آن، او یک جراحی قلب هم پشت سر گذاشت که نگرانی‌های مضاعفی ایجاد کرد. هرچند حمیرا از هر دو بیماری نجات یافت، پس از این دوران سخت، کمتر در محافل عمومی حاضر شد. هرچند پیش از آن نیز اهل هیاهو نبود و به‌ندرت در اجتماعات عمومی شرکت می‌کرد.

با این حال در سال ۱۳۸۳ به عرصه فعالیت‌های هنری بازگشت و آلبوم «مهتاب عشق» را منتشر کرد. این آلبوم تلفیقی از موسیقی پاپ و سنتی بود و بر اساس گام‌های ایرانی مانند نوا و شوشتری ساخته شده بود.

در سال ۱۳۸۷ مجموعه‌ای از بهترین آهنگ‌هایش را تحت عنوان «چهل ترانه طلایی» منتشر کرد. آخرین کاری که از حمیرا منتشر شد، ترانه «شادی زندگی تویی» با شعری از بابک صحرایی بود که موزیک ویدیو آن زمستان ۱۳۹۶ منتشر شد.  

حمیرا در سال‌های فعالیت هنری‌ در غربت، در سبک آوازی‌اش نیز تغییراتی ایجاد کرد؛ به این معنا که ترانه‌هایش تا قبل از انقلاب بیشتر در مایه موسیقی دستگاهی و سنتی بودند، اما پس از انقلاب، علاوه بر آوازهای اصیل ایرانی، به موسیقی تلفیقی (پاپ سنتی) هم روی آورد.

سبک زندگی و جهان هنری حمیرا

حمیرا از خوانندگان نسل خود، به صدای مرضیه علاقه خاصی داشت. این علاقه به دوران کودکی‌اش بازمی‌گردد. در مصاحبه‌ با منوچهر نوذری درباره پیامدهای این علاقه‌مندی گفت زمانی که کودک بود، با یکی از همکلاسی‌هایش سر مرضیه دعوا کرد و آن دوست با کفش پاشنه‌‌چوبی به چانه‌ او زد. جای آن ضربه همیشه بر صورت حمیرا باقی ماند، تا به گفته خود همیشه یادگاری از علاقه‌اش به مرضیه در چهره‌اش باقی بماند.

حمیرا صدای هنرمندان دیگری چون هایده، مهستی، گلپا، ایران و معین را نیز تحسین کرده است. نزدیکانش او را به حمایت از کودکان قربانی خشونت و حیوانات می‌شناسند و کمک‌هایش به سازمان‌های فعال در این حوزه‌ها را تایید کرده‌اند.

به اعتقاد استادان موسیقی، ویژگی‌های مکتب آوازی اصفهان در سبک آوازی حمیرا غلبه دارد و تحریرها، ویبراسیون و احساس بی‌نظیر در بیان واژه‌ها و ترانه‌ها از مهم‌ترین شاخصه‌های این هنرمند است. با این حال، حمیرا علاوه بر استعداد و صدای درخشان، ویژگی‌های دیگری نیز داشت و دارد که او را از بسیاری هنرمندان دیگر متمایز می‌کند. یکی از مهم‌ترین این ویژگی‌ها زیبایی کاریزماتیک است.

حمیرا در طول زندگی هنری‌اش هرگز شیفتگی‌اش را به ایران و ایرانیان پنهان نکرد. او بارها ترانه‌هایی در وصف ایران و درد دوری از وطن خواند و طی سال‌های زندگی در غربت مسیر فعالیت هنری‌اش را در اوج، اما بدون حاشیه ادامه داد.

مجموع این ویژگی‌ها باعث شد حمیرا در طول نیم قرن فعالیت هنری، در اوج بماند و محبوب سه نسل باشد. هنرمندی که همواره تاکید داشت احساس صدا مهم‌تر از قدرت صدا است، با تکیه بر همین اصل، طی سال‌های متمادی در آسمان هنر ایران درخشید.

تحسین بزرگان موسیقی ایران

حمیرا یکی از معدود هنرمندان موسیقی ایران است که استادان نامی از قدرت و احساس صدایش تمجید کرده‌اند. به گفته علی تجویدی، صدای حمیرا در گستره آلتو است و در عین حال، قابلیت سوپرانو از ابتدا تا بم را دارد. غلامحسین بنان صدای حمیرا را «ملکوتی و سحرآمیز» توصیف کرد و معتقد بود که حتی یک قرن دیگر نیز صدایی مشابه به صدای حمیرا پیدا نخواهد شد. جهانبخش پازوکی معتقد است حمیرا تک‌اختری در آسمان هنر ایران است که نورش به همه هنرمندان رسیده است.

محمد حیدری نیز بر این باور است که حمیرا به همراه گلپا انقلابی در موسیقی سنتی ایران ایجاد کرد. حسن شماعی‌زاده می‌گوید صدای حمیرا فراتر از سطح خاورمیانه است و لرزش‌ها و ویبراسیون صدایش نظیر ندارد. بابک رادمنش نیز اشاره کرده که صدای حمیرا مانند مُشک است که فضای موسیقی ایران را عطرآگین کرده و ممکن است قرن‌ها بگذرد تا نظیرش پیدا شود.

آرزوی بازگشت به ایران

حمیرا پیش‌تر در یکی از مصاحبه‌های نوروزی‌ گفته بود که جز آزادی ایران آرزویی ندارد و دلش می‌خواهد به ایران بازگردد. در همین مصاحبه، او یادآور شد که وقتی نوروز می‌شود، یاد آهنگ «می عاشقانه» می‌افتد که پرویز یاحقی ساخته بود. شعر این آهنگ از بیژن ترقی بود.

تعدادی از آهنگ‌های حمیرا داستان‌های خاص خود را دارند. از جمله آهنگ «دیدار عزیزان» که پس از رویایی شیرین خلق شد. حمیرا درباره این آهنگ گفت که شبی در خواب دید به ایران رفته و در میان دوستدارانش است. این خواب شیرین تا چند روز ستاره موسیقی ایران را منگ کرد، سرانجام نیز به بابک رادمنش زنگ زد و از او خواست برای «چشمان مهربان» هموطنانش که در خواب دیده بود، شعری بسراید. نتیجه آن آهنگ شد: «شاد و خندان آمدم، به جمع یاران آمدم، واسه دیدن شما راه فراوان آمدم»

حمیرا که انقلابی در موسیقی ایران به پا کرد، خود بر این باور است که تنها آهنگ و شعری را می‌خواند که در همان لحظه اول در وجودش انقلاب کند و شوروهیجان بیافریند. او می‌گوید حاضر نیست هر آهنگی را بخواند، زیرا برای درخشش در سپهر موسیقی ایران راه دشواری را طی کرده و در این مسیر، مانند برخی دیگر نه‌تنها عایدی نداشته، بلکه دارایی‌هایش را نیز از دست داده است.

او دو دختر به نام‌های هنگامه و یاسمن دارد که حاصل ازدواج‌های اول و سومش‌اند و نوه‌ای هم به نام آریانا دارد که این روزها دلخوشی بزرگ این ستاره درخشان موسیقی ایران است.

بیشتر از موسیقی