هرات، در غرب افغانستان، درست همان جاییست که ملا مجیب الرحمن انصاری، تیم امر به معروف و نهی از منکرش را به دنبال پسر و دخترها انداخته تا آنان را به جرم با هم بودن حد شرعی بزنند. دقیقا در همان جایی که سگ صهبا بارکزی، دختر ورزشکار هراتی را میکشند، به این اتهام که دختر نباید سگ داشته باشد.
در همین شهر نخستین هستههای تجلیل از ولنتاین شکل گرفت. در اواسط دهه هشتاد شمسی تعدادی از دختر و پسرهای هراتی، که زیر پوست شهر رابطههای عاطفی پیدا کرده بودند، در خانهها یا تعدادی از کافی شاپها که دختر و پسرها به آن رفت و آمد داشتند و به نحوی پاتوق آنان بود، این روز را جشن گرفتند.
دلیل این که هرات زودتر از کابل به برگزاری ولنتاین پرداخت این بود که این رسم قبل از آن در ایران تا حدی رواج یافته بود و مردم هرات که زیاد به ایران رفت و آمد داشتند، ولنتاین را نیز به عنوان ارمغان جدید به هرات آوردند.
در آن زمان در هرات نه از خرس قرمز خبری بود، نه کسی بادکنکهای قرمز قلبشکل میشناخت و نه در میان سرمای زمستان کسی میتوانست گل میخک قرمز پیدا کند. با این حال جوانهایی که دوست داشتند برای معشوقشان سنگ تمام بگذارند، بخشی از این ابزار ولنتاین را از ایران سفارش میدادند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این روز نخست در میان تعدادی از جوانان ادیب و فرهنگی در هرات رنگ گرفت. آن زمان تازه داشتن دوست دختر و دوست پسر میرفت که به یک لازمه اجتماعی – و البته پنهانی تبدیل شود. با این حال معاشرت دختر و پسرها با هم هنوز آنقدر هم طبیعی نشده بود. به همین خاطر پسرها برای رسیدن به معشوقشان دنبال بهانه بودند و ولنتاین یکی از بهترین بهانهها برای رسیدن آنان به همدیگر بود.
در کابل نیز تقریبا همزمان با هرات این روز رنگ و رونق پیدا کرد. حضور خارجیها و شکل گیری کافههایی که خارجیها میل رفتن به آنجا را داشتند، بهترین دلیل گسترش ولنتاین در کابل بود. این روز نخست در داخل پایگاههای نظامی نیروهای ناتو، یا دفاتر بعضی از نهادهای بینالمللی که در افغانستان فعالیت داشتند، جشن گرفته میشد.
افغانهایی که با نیروهای بینالمللی، چه نظامی یا اداری کار میکردند اغلب جوان بودند. آنها این روز را از داخل پایگاهها و کافههای به شدت تامین امنیت شده، وارد کافههای عمومی کابل کردند. در غرب کابل، جایی که فرهنگ کافه نشینی رونق بسیاری یافته است، تجلیل از ولنتاین نیز به همان میزان گسترش یافت.
در این روز تقریبا مغازهای نیست که آنچه را برای برگزاری از این روز نیاز است، نداشته باشد. حتی بعضی از کافهها که صفحه اختصاصی در فیسبوک دارند، چندین روز پیش از روز ولنتاین، برنامههای ویژهای برای ولنتاین در نظر گرفته و آن را تبلیغ میکنند. با این حال برگزاری ولنتاین به همین سادگی هم برگزار نمیشود و بسیاری میکوشند که از برگزاری این روز ممانعت به عمل آورند.
افراطیها به جنگ با ولنتاین برمیخیزند
چند سال طول کشید تا ملاها و گروههای مذهبی متوجه روز ولنتاین شوند. از این که شبکههای اجتماعی به وجود آمد و کاربران بخشی از زندگی خود را در آنجا به تصویر کشیدند، چهرههای افراطی مذهبی و ملاها متوجه آن شدند و از همان زمان مخالفت در مقابل این روز شدت گرفت.
در شهری مثل هرات، که فضای مذهبی نسبتا بستهتری دارد، ملاهای افراطی به زودی توانستند جلو گسترش جشن گرفتن ولنتاین را بگیرند. در چند سال گذشته، چندین کافه که برای برگزاری روز ولنتاین برنامهریزی کرده بودند، همان روز و زیر فشار روحانیون و ملاهای افراطی، توسط پلیس بسته شد.
همچنان هدایای ولنتاین مانند خرسها و بادکنکهای قرمز قلبشکل نیز از معرض دید عموم به دور نگه داشته شد. هواداران این ملاها در شبکههای اجتماعی با تبلیغ علیه این روز، بهخصوص علم کردن این مسئله که ولنتاین به نحوی فحشا را در افغانستان گسترش میدهد، در جلوگیری از جشن این روز کوشیدند.
هرچند در شهرهایی مانند کابل و مزارشریف، این تلاش مذهبیون تاثیر چندانی نداشت. در هرات اما جوانان تا حدی مجبور شدند پس از این که توانستند این روز را از داخل خلوت خانهها به کافه انتقال بدهند، حالا با گذشت بیش از یک دهه دوباره آن را به پستوی خانههاشان برگردانند.
اما شهرهایی مانند کابل و مزار شریف در شمال کشور، هنوز در مقابل افراطیون مذهبی مقاومت میکنند. هواداران این ملاهای مذهبی بارها سعی کردند با حمله به کافههایی که ولنتاین را جشن میگیرند و مغازههای که ابزار آن را میفروشند، جلو تجلیل این روز را بگیرند. اما حداقل در این دو شهر نتوانستهاند موفق شوند.
باور آگاهان جامعه شناسی این است که در عصر ارتباطات، پدیدههای فرهنگ جهانی همهشمول میشود، ولو این که با فرهنگ یا تاریخ یک جامعه در تعارض قرار داشته باشد.