ولنتاین یا «شادمانی بی‌سبب مردم» از نگاه نظام

«ری‌را جان، حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن!»

ولنتاین شادمانی بی‌سببی است که حکومت جمهوری اسلامی حتی آن را هم از مردم دریغ می‌کند-AFP

به گمانم از عمر رسمی برگزاری مراسم روز ولنتاین در تقویم نانوشته ایران بیش از بیست سال و اندی نگذشته باشد. همان سال‌هایی که آقای محمد خاتمی رییس جمهور شدند و روزنامه‌هایی جدید و رنگی با فضایی باز برای پرداختن به موضوعاتی جدید و مطلوب جامعه، فعالیت خود را آغاز کرد و اینترنت از راه رسید و ۱۴ فوریه از راه رسید.

تب این روز سرخ رنگِ غربی به کشورهای مسلمان منطقه هم رسید. امروز در مصر و سعودی، تا امارات متحده عربی، لبنان و الجزایر و افغانستان، روز ولنتاین برای بسیاری روزی جدی، مهم و قابل توجه انگاشته می‌شود. ممکن است تقبیح هم شود، اما در این کشورها نه کسی مردم را به جرم عاشقی و خرید بادکنک و گل و شکلات دستگیر و یا دستوری برای منع خرید و فروش خرس پارچه ای و کارت پستال صادر می‌کند.

آنقدر روزهای شاد و حجم و اندازه شادی در ایران کم است که عقل سلیم به حاکمان می‌گفت که از هر آنچه که این مردم ناامید و غمزده را ممکن است شاد سازد، بایستی استقبال کنند.

در شرایطی که کشور در چهار ماه گذشته دو حادثه تکان دهنده و هولناک را پشت سر گذاشته، و مردم آسیب روحی فراوانی دیده‌اند، شادی به هر نامی می‌تواند از این فشار بکاهد.

کشتار و سرکوب معترضان به گرانی بنزین در آبان‌ماه و به‌دنبال آن ترور فرمانده سپاه قدس، قاسم سلیمانی در عراق و وقایعی پی‌در‌پی دیگر کشور را در شرایط ویژه‌ای قرار داد. از خطر شروع جنگ با ایالات متحده آمریکا و پس از آن سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط آتش پدافند سپاه و کشته شدن ۱۷۶ نفر انسان بی‌گناه، وقایع کوچک و کم‌اثری بر زندگی ایرانیان نبوده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

برای روزها و هفته‌ها ایرانیان در داخل کشور و سراسر جهان در عزا و ماتم بزرگی فرو رفتند. اگر روز جهانی عشاق یا همان ولنتاین انگیزه‌ای به جوانان ایرانی برای شادی و عشق، حتی به اندازه یک روز می‌دهد و می‌تواند در بهبود روحیه‌شان موثر باشد، چرا باید جلوی آن را بگیرند؟

روزی که هواپیمای اوکراینی سرنگون و ده‌ها فیلم و ویدیو از خانواده جان‌باختگان و اسم و رسمشان در شبکه‌های مجازی پخش شد، یک نام در میان تمامی قربانیان برای روزها ذهن من را به خود مشغول کرده بود؛ ری‌را اسماعیلیون.

امروز که تصمیم به نوشتن یادداشتی به مناسبت روز ولنتاین گرفتم، دلیل مشغولیت ذهنم به نام «ری را»‌ی خردسال را یافتم.

صدای خسرو شکیبایی فقید و آن دکلمه بی نقص عاشقانه با متن استاد علی صالحی که از پس سال‌های بسیار دور در گوشم طنین‌انداز شد.

سلام!

حال همه‌ ما خوب است

ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور

که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند.

و ولنتاین، این شادمانیِ بی‌سببی است که حکومت‌ جمهوری اسلامی حتی آن را هم از مردم دریغ می‌کند. همه می‌دانیم که حال هیچکس خوب نیست، و همه می دانیم که با خریدن چند شاخه گل و شیرینی هم اصل ماجرا فراموش نمی‌شود، اما همین شادی‌های کوچک نیز فرصتی است تا از رنج مردم حتی برای زمان کوتاهی بکاهد.

از ری‌را می‌گفتم و کتاب شعر «نامه‌ها» از استاد صالحی که «ری‌را» به گفته استاد عشق زندگی وی و این نامه های عاشقانه خطاب به همسرش بوده است. زنی که سالیان سال است که آرام در زیر خاک خفته و شاعر این نامه‌ها را خطاب به عشق ابدی خود نوشته است.

اما نخستین «ری‌را» در ادبیات معاصر از آن نیما یوشیج است. ری‌را در شعر نیما آوای پرنده شب‌ زی است که با صدای غمناک انسان آواز می‌خواند.

هی ری‌را، دیر آمدی

دیر آمدی ری‌را

باد آمد و همه رویاها را با خود برد

«نامه‌ها»

رویای آقای اسماعیلیون، (همسر و فرزند) و عزیزان هزاران هزار ایرانی دیگر نیز از دست رفته‌اند بی‌آنکه کسی پاسخگو بوده و یا بابت کشته شدن شهروندان از خانواده آنها و مردم اندوهگین کشور عذرخواهی کرده باشد. اگر روز جمعه در ۱۴ فوریه مردم ایران شاد باشند، ولو برای ساعات و لحظاتی، این شادی از ته دل نیست. فرصتی است برای مقابله با تاریکی و طلب حق تصمیم‌گیری برای زندگی فردی‌شان است.

غرضم از این نوشته ستودن مردمان خوب سرزمینی است که عشق، شادی و شعر بخشی از فرهنگ و میراث باستانی‌شان است و انگیزه‌های ملی فراوان، باپشتوانه تاریخی  برای جشن و پاسداشت عشق و شعر و ادب دارند. 

نه ری‌را جان

نامه‌ام باید کوتاه باشد

ساده باشد

بی حرفی از ابهام و آینه

از نو برایت می‌نویسم

حال همه‌ی ما خوب است

اما تو باور نکن!

«نامه‌ها»

بیشتر از سردبیری