در سالهای آخر هزاره دوم میلادی، قطببندی جنگ افغانستان کاملا روشن شده بود. گروه تهاجمی طالبان که قندهار و هرات و کابل را تصرف کرده بودند، تحت حمایت تدارکاتی، نظامی و تبلیغاتی پاکستان، عربستان سعودی و برخی کشورهای دیگر بودند. در طرف دیگر، احمدشاه مسعود، فرمانده برجسته جهادی، محور مقاومتی تشکیل داده بود که از حمایت کشورهای رقیب، مانند روسیه و ایران برخوردار بود. هرچند، مسعود میکوشید به اتحادیه اروپا و آمریکا هم نسبت به خطر تروریسم که زیر بال طالبان پرورش مییافت، هشدار بدهد. جمهوری اسلامی ایران هم نقش مهمی در کمک به محور مقاومت داشت. ضرار احمد مقبل، بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲ دبیر اول سفارت افغانستان در تهران بود.
ضرار احمد مقبل عثمانی، ۵۷ سال پیش در خانوادهای با نفوذ سیاسی در استان شمالی پروان به دنیا آمد. پدرش میر محمد عثمان، از سیاستمداران سرشناس محل بود.
آقای مقبل دوره ابتدایی را در مدرسه سید جمالالدین افغان به پایان رساند، متوسطه را در مدرسه تجربی محمدعثمان خان فراگرفت، وارد آموزشگاه عالی حبیبیه شد و با موفقیت در آزمون کنکور، به دانشکده مهندسی کابل راه یافت. اما سیر تحولات سیاسی در کشورش در آن دوران، پرتلاطم بود. کودتا شده بود و حکومت مورد حمایت شوروی سابق روی کار آمده بود. آقای مقبل در سال ۱۳۶۶ دانشجوی سال سوم بود که با میرعلی احمد، یکی از برادرانش که از فرماندهان جهادی سرشناس ولایت پروان بود، با کمین نیروهای دولتی مواجه شدند. نیروهای دولتی میرعلی احمد را با دو نفر ازهمراهانش کشتند، و مقبل را بازداشت کردند. او ۲۰ سال زندان گرفت و به پلٰچرخی منتقل شد. اما به زودی با یکی از زندانیان دولت که در اسارت مجاهدین بود، مبادله شد. از آن پس، ضرار احمد مقبل به جای نقشه و مداد، سلاح به دست گرفت.
او در دوران جهاد هم در زمینههای فرهنگی، سیاسی و تدارکاتی فعالیت کرد و تا معاونت دفتر احمدشاه مسعود رسید. با پیروزی مجاهدین، آقای مسعود در سال ۱۹۹۴ مقبل را فرمانده پلیس پروان برگزید. اما جنبش طالبان ظهور کرد و با تصرف کابل، بر پروان هم چیره شد. احمدشاه مسعود به منطقه استراتژیک پنجشیر عقبنشینی کرد و برای گسترش روابط و جلب کمک جمهوری اسلامی ایران، مقبل را به عنوان دبیر اول به سفارت تهران فرستاد.
این سالها برای ایستادگی افغانستان در مقابل طالبان که مورد حمایت گسترده گروههای جهادی خارجی، از جمله القاعده، سازمان اطلاعات ارتش پاکستان آی.اس.آی و کشورهای عربی قرار داشت، دوران سرنوشتسازی بود. طالبان بخش عمده خاک افغانستان را تصرف کرده بودند، غیرنظامیان را به قتل رسانده و سیاست زمین سوخته را در نواحی شمالی زادگاه آقای مقبل پیاده کرده بودند.
جمهوری اسلامی ایران هم به خاطر حمایت از مجاهدین، از گزند طالبان در امان نماده بود. طالبان با تصرف مزارشریف ۱۰ دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی را در کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف تیرباران کرده بودند. آقای مقبل فرد مورد اعتماد مسعود در تهران بود، و تهران هم قاسم سلیمانی را مسئول پروژه افغانستان تعیین کرده بود. دریافت پول، سلاح و حمایت سیاسی، برای بقای گروه مقاومت به رهبری احمدشاه مسعود کاریزماتیک مهم بود.
خبرگزاری ایرنا درباره نقش سلیمانی در مقاومت افغانستان، از قول عیسی حسینی مزاری، فعال فرهنگی نزدیک به ایران، مینویسد:«این شهید در افغانستان وجب به وجب در کنار مقاومت کنندگان حضوری جدی داشت و زمانی که ما قصد خروج از کابل را داشتیم، برادر شهید سلیمانی در کنار استاد ربانی و دولت وی در کابل در همان زمان یعنی سال ۱۳۷۵ که دولت سقوط کرد، حضور داشت. بعید نیست در آن زمان، خارج شدن احمد شاه مسعود از حوزه کابل با نظر مساعد و مثبت ایشان اتفاق افتاده باشد، چون اگر احمدشاه مسعود و دولت استاد ربانی در ماه میزان سال ۱۳۷۵ در کابل میماندند، با توجه به فضای ایجاد شده پس از سقوط دولت، همه دستگیر شده و توسط طالبان تیرباران میشدند.»
ایرنا مینویسد: «شک نکنید شهید سلیمانی و یارانشان در این زمان در پایگاههای مقاومت نظیر پنجشیر و سایر پایگاههای مقاومت حضور داشتهاند و اگر اینها نمیبودند، اصلا مقاومتی شکل نمی گرفت. اگر هدایت و سازماندهی سردار سلیمانی در آن سالها نبود، اصولا سقوط دولت طالبان حتی با حضو آمریکاییها شکل نمیگرفت و آمریکاییها باید شکرگزار حمایت شهید سردار سلیمانی از جبهه مقاومت افغانستان و جبهه شمال در تقابل با طالبان باشند که در نتیجه، موجب سقوط طالبان به دست ائتلاف شمال در افغانستان شد.»
اما برای یاران مسعود مانند مقبل، نیروی قدس و قاسم سلیمانی یک منبع مهم پول و سلاح بود. آقای سلیمانی در واقع شیر نفت جمهوری اسلامی ایران را در دست داشت و برای جلب وفاداری نیروهای «مقاومت»، میتوانست آن را باز کند. ضدیت با طالبان، دو طرف را به هم نزدیک کرده بود. آقای مقبل نقش مهمی در تامین این رابطه و تامین نیازهای نظامی و مالی نیروهای مقاومت ایفا کرد.
با سقوط «امارت اسلامی» طالبان به دست آمریکا و در نبود احمدشاه مسعود که در بمبگذاری انتحاری ۲۰۰۱ کشته شد، یاران مسعود وارد کابل شدند و به مقامهای بالا رسیدند. آنها ضمن حفظ رابطه با جمهوری اسلامی ایران، روسیه و دیگر متحدان خود، با آمریکا نیز شانه به شانه کار کردند.
ضرار احمد مقبل هم در دولت انتقالی افغانستان استاندار پروان شد. رابطه او با حامد کرزی که میخواست رهبری درجه اول مقاومت را دور بزند، گسترش یافت. آقای کرزی، ضرار احمد مقبل را به عنوان معاون امنیتی وزارت کشور منصوب کرد و سپس او را به عنوان وزیر کشور به مجلس پیشنهاد داد. آقای مقبل تایید مجلس را گرفت، و بیش از دو سال وزیر کشور بود.
او سپس برای چند سال وزیر مبارزه با مواد مخدر شد و در سال آخر حکومت حامد کرزی، به عنوان وزیر خارجه برگزیده شد.
چهرهها و احزاب سیاسی، اعضای هیات مذاکره کننده صلح را معرفی کردهاند و آقای مقبل نماینده حامد کرزی در این نشست بینافغانی خواهد بود.
آقای مقبل در این سالها که فرد مهمی در سیاست افغانستان بوده است، تسلطی بر ابعاد خارجی گفتوگو و مذاکره با طالبان یافته است. او میداند که برای رسیدن به توافق پایدار با طالبان، حفظ تعادل در رابطه بین همسایگان قدرتمند افغانستان از اهمیت زیادی برخوردار است. تمام طرفهای ذینفع در مساله افغانستان باید مطمئن شوند که در تحولات سیاسی آینده در این کشور، تهدیدی متوجه آنها نخواهد بود.