شهردار سابق تهران، آقای محمد علی نجفی با خونسردی تمام در مقابل دوربین تلویزیون سراسری از قتل همسرش چنان می گوید که انگاری کشتن وی عملی اجتناب ناپذیر و متاسفانه طبیعی بوده است.
ما بینندگان و شنوندگانی هستیم که از این پرونده و جزئیات آن چیز زیادی نمی دانیم، اما آنچه که می بینیم و تایید شده است، قتل زن جوانی است که به شهادت تصاویر بر جای مانده، بسیار جوانتر از همسر و شکل و شمایلی نه چندان حکومتی، برخلاف شوهر داشته است.
مردی به ظاهر انقلابی، با ریشی که نه آنقدر بلند است که به راست زند و نه تراشیده کامل که به ضد انقلاب نسب رسد، همان میانه را گرفته و اصلاحی را کرده که امروز در جامعه طلب زیادی ندارد.
این مرد، همسر جوان و زیبایی داشته که در یک دقیقه با آرامشی وصف ناشدنی می خواهد به مردم و هیات حاکمه بفهماند که از این وصلت پشیمان بوده، اما زن راضی به طلاق نمی شده و چاره اش تنها با دو گلوله در سینه و دست میسر شده است.
”روحیه خاصی داشتند که متاسفانه باعث شدند من دچار چنین اشتباهی بشوم، ايشون هم جانشان را از دست بدهند.“ محمد علي نجفي از قتل زني جوان در حمام با عبارت: ” جانش را از دست بدهد“ و یا ” من يك مقدار عصباني شدم“ یاد می کند.
چندین بار خیره به این گفتگوی یک دقیقه و سه ثانیه ای نگاه کردم. مردی که چند ساعت پیشتر از آن همسرش را کشته، چنان خون سرد است ( مخصوصا جدا نوشته ام) که به راحتی صحنه قتل را اینگونه توصیف می کند: ”من يك مقداري عصباني شدم، اسلحه را آوردم، ایشان رفتند حمام، من هم پشت سرشون، بیشتر براي ترسوندن و اینها باشه. اسلحه را نشونشون دادم و ایشون هول شدن خودشون را انداختند روی من.“
نمي دانم واكنش انسانهاي ديگری که در حمام هستند و به ناگاه می بینند که فردی با اسلحه مقابلشان ایستاده چه خواهد بود که آقای نجفی می گویند همسرشان هول شدند.
توصیف آقای نجفی من را بیشتر به یاد صحنه قتل در زیر دوش در فیلم ”روانی“ آلفرد هیچکاک انداخت.
سکانس «قتل زیر دوش حمام» دارای چنان اهمیتی درتاریخ سینما است که نه تنها یکی از مهمترین ژانرهای سینمای وحشت شمرده می شود، بلکه بصورت نمادین توانسته وحشت و شوک ناشی از یک رویارویی مرگبار غیر مترقبه را مقابل چشم بیننده قرار دهد.
آقای نجفی امروز این صحنه دوش روانی را نه در سینما بلکه در عالم واقع مقابل چشمانمان گذاشت و به آن عینیت داد. ارتباط دیگری که بین ”رواني" و جنایت سعادت آباد می توان یافت، گناهی است که شخصیت زن "روانی" مرتکب شده بود که از نگاه افراطیون مذهبی نمی بایست بی مکافات می ماند. گناه وی دزدی بود که تقاص آن را با مرگ دهشتناک در حمام پس داد، و حتی حمام ( کنایه از غسل جهت طهارت روح و جسم ) نمی توانست این گناه زن را بشوید.
با این فلسفه و لحن مدافعانه جویانه نجفی، باید منتظر بود و شنید که میترا استاد، از نگاه شوهر و هم کیشانش، تقاص کدام گناه را بایستی چنین در حمام پس می داده.