دونالد ترامپ رییسجمهور آمریکا شامگاه دوشنبه در توییتی از قصد خود برای امضای فرمانی اجرایی، برای توقف موقتی مهاجرت قانونی به ایالات متحده خبر داد و به این ترتیب ابهام بیشتری را در اقتصاد این کشور ایجاد کرد. شرایط، دلایل و اختیار قانونی این فرمان اجرایی روشن نیست و هنوز صادر نشده و اعلام آن به نظر میرسد که موجب شگفتی وزارت امنیت کشور در ایالات متحده شده است.
آقای ترامپ روز سهشنبه در نشست خبری گفت که برنامه او بر نیروی کار موقت تاثیر ندارد، اما برای شصت روز اجرا میشود و ممکن است در پایان این دوره «بر اساس شرایط اقتصادی آن زمان»، تمدید شود. بنا به گزارش رسانهها، برخی مسئولان گفتهاند که این فرمان افراد شاغل در مشاغل ضروری و همسران و فرزندان شهروندان آمریکا را در برنمیگیرد. شرایط این فرمان اجرایی هر چه که باشد، تقریبا بدون شک در دادگاه مورد اعتراض قرار خواهد گرفت.
هر دو جناح چپ و راست، میگویند این فرمان پیشنهادی را به دلیل بیگانههراسی، غیرمنطقی بودن، و نداشتن اثر زیر سوال بردهاند. با این حال نگرانی من درباره فرمان اجرایی پیشنهادی رییسجمهور ترامپ بنیادینتر است: نداشتن مشروعیت دموکراتیک.
طبق قانون اساسی ما، این کنگره است که قانون را مینویسد و نه رییسجمهور. رییسجمهور میتواند تصمیم بگیرد که منابع محدود را بر کدام بخش از اعمال قانون متمرکز کند و در این کار، میتواند تصمیم بگیرد که اعمال قانون علیه گروههای خاصی از افراد در زمینه قانونی قابل توجیه نیست. اما برعکس این امکانپذیر نیست: او معمولا نمیتواند حقوق را محدود کند یا به تنهایی زمینههای جدیدی را برای اعمال قانون ایجاد کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
درست است که دادگاه عالی هاوایی در سال ۲۰۱۸ گفت که قوه مجریه درباره قوانین مهاجرت اختیار عمل فراوانی دارد، اما این در شرایطی است که مسئله امنیت ملی در میان باشد و محدودیت پیشنهادی گروه کوچکتری از افراد را تحت تاثیر قرار دهد، چه از نظر مقیاس ممنوعیت و چه از نظر موارد استثناء. (این به معنی پیشنهاد این نکته نیست که نسخه سوم «ممنوعیت سفر مسلمانان،» که توسط دیوان عالی حمایت شد، مخرب نیست- بلکه نکته این است که نباید به عنوان یک روال جریان یابد). اختیار تصمیمگیری رییسجمهور هنگامی که پای مناسبات خارجی و امنیت ملی در میان باشد در بالاترین جایگاه خود است، و نه بر اساس شرایط بازار کار.» در اینجا، ترامپ به نظر نمیرسد که پیشنهاد خود را بر اساس سلامت عمومی و امنیت ملی بنا کرده باشد، بلکه بحث او حفاظت از کارگران آمریکایی است. (او در سخنان خود در نشست مطبوعاتی روز سهشنبه گفت که تعلیق مهاجرت قانونی موجب حفظ منابع بهداشت و سلامت برای آمریکاییها میشود، اما این توجیه به نظر میرسد که در درجه دوم اهمیت و پس از نگرانیهای مربوط به بازار کار است.
با آن که اثرات کووید-۱۹ بر ایالات متحده از نظر ابعاد ماجرا ظرفیت لازم برای آن که امری «اضطراری» باشد را دارد، اما از نظر زمانی آن قدر ضرورت ندارد که کنگره مسئولیتهای قانونگذاری خود را برعهده نگیرد. برعکس: درست موقع مواجهه ملت با بحران است که ما باید پرشورتر تاکید داشته باشیم که تصمیمهای سخت به جای آن که توسط یک نفر اتخاذ شود، از سوی نهاد دارای نمایندگان مردم گرفته شود. کنگره یک برنامه محرک را تصویب کرده و در حال کار بر برنامه دیگری است. این احتمال وجود دارد که مبانی این مصوبه مورد سوال برود، اما دستکم این است که به شکل دستوری انجام نشده؛ مصوبه مهم بود، و کنگره زمان رسیدگی به آن را یافت.
PAUL RATJE / AFPسیاستگذاری مهاجرت دربرگیرنده مسائل تجربی پیچیدهای است و بدهوبستانهای فراوانی دارد. مناطق مختلف کشود و بخشهای اقتصادی اغلب اولویتهای متفاوتی دارند. مباحث مربوط به مهاجرت تمرکز دقیقی بر هویت و ارزشهای ملی ما را موجب میشود. این که ما چقدر به خانوادهها ارزش میدهیم؟ چقدر به آنانی که از تعقیب در کشورهایشان فرار کردهاند، پناه میدهیم؟ رشد اقتصادی؟ عدالت بنیادین؟ اگر کارگران خارجی در واقع تاثیری بر آینده حرفهای کارگران آمریکایی داشته باشند، این تاثیر در چه جهتی است، چقدر است، در کدام صنایع، کدام مناطق؟ و احتمال این که هر یک از این جوابها در گذر زمان تغییر کند، چقدر است؟ در دوران همهگیری بیماری، و با در نظر گرفتن هزینه و محاسن مهاجرت از جمله مهاجرت کارگران ماهر بخش بهداشت و سلامت، آیا ما منابع بهداشت و سلامت کافی برای گرفتن مهاجران جدید را داریم؟ اینها سوالات صرفا «فنی» یا «دولتی» که مختص کارشناسان اجرایی در وزارت امنیت کشور یا وزارت کار یا وزارت بهداشت و خدمات انسانی باشند، نیستند:اینها سوالات مهم مربوط به سیاستگذاری هستند که به کانون تصمیمگیری دموکراتیک مربوط میشوند، بویژه در دوران بحران.
این وظیفه کنگره است تا در مشورت با کارشناسان، برگزاری جلسات استماع علنی، موشکافی رسانهها بر کنگره، پیروی از قانون اساسی، و مذاکره و رسیدن به اجماع، بهترین سیاست و راهحلهای سیاسی را پیدا کند. اگر به دلیل بحران همهگیری بیماری کشور در حالت کامل بحران قرار داشته باشد، آن زمان قوه مجریه میتواند موقتا سفر به داخل کشور را به حالت تعلیق درآورد (اگر در مغایرت با قانون بینالملل نباشد): لزومی به تعلیق طولانیتر و گستردهتر حقوق افراد نیست. این وضعیتی نیست که رییسجمهور با در دست گرفتن اختیارات اضطراری، در مراحل اولیه بروز همهگیری موقتا مرزهای کشور را ببندد، قبل از آن که ایالات متحده از نظر شمار ابتلا و مرگ در صدر کشورهای جهان قرار گیرد (هرچند نه به نسبت سرانه جمعیت).
کنگره میتواند بر اساس حفاظت از کارگران آمریکایی یا حفظ منابع بهداشت و سلامت برای ساکنین کشور، محدودیتهای جدید مهاجرتی ایجاد کند به شرطی که این موانع قانون اساسی ایالات متحده را نقض نکرده و با تعهدات ما در چارچوب قوانین بینالملل برای حفاظت از پناهجویان متناقض نباشد. در هر صورت، اگر کنگره چنین کند، قانونگذاران باید در مقابل رایدهندگان آمریکایی در مناطق و ایالت خودشان، از این تصمیمها و مباحث دفاع کنند. تعجبی ندارد که این مباحث در بخشهای بزرگی از رایدهندگان آمریکایی مورد پذیرش قرار نمیگیرد، چرا که بسیاری از این افراد زمانی خودشان مهاجر بودند و حتی بسیاری دیگر هستند که همسران، والدین، همکاران، دوستان، کارمندان و دانشآموزانشان مهاجرند. دانشگاهها و کسبوکارها عموما و با تکیه بر این تئوری که در طول تاریخ کلید موفقیت آمریکا، بویژه در زمان بحران بازی نسبی کشور به روی مهاجران بوده، علیه چنین موانعی لابی میکنند.
ساختار کنگره برای ایجاد قانون، و این واقعیت که طرح باید به تصویب مجلس نمایندگان و سنا برسد، و سپس از سوی رییسجمهور تایید شود، اطمینانی است بر افراطیترین گرایشهای ما. فرایند سیاستگذاری در قوه قانونگذاری، با تمامی تلاطمات و شلختگیها، کمیتهها، جلسات استماع، پیشنویسها، مباحثهها، موشکافیهای رسانهای، جلسات، درخواستها و تلفنهای رایدهندگان، تظاهرات عمومی، همانی است که به قوانین ما مشروعیت داده و آنچیزی را میدهد که به خلق قوانینی کمک میکند که اگر الزاما خوب نباشند، معمولا فاجعهبار هم نیستند.
علاوه بر این، به علت آشفتگی و مذاکرات سیاسی که مستلزم روند دموکراتیک تصمیمگیری است، همین مشکل در مسیر تغییر قانون وجود دارد و بخشی از چیزی است که آمریکا را از رژیمهای خودکامهای چون روسیه و چین متمایز میکند. ایالات متحده ارزش زیادی برای حفاظت از منافع اطمینانبخش دارد و کماکان از نظر نوآوری پیشگام جهان است، و یکی از دلایل این امر این است که بهترین دانشجویان و پژوهشگران را به خود جذب میکند، بویژه در زمینههای علمی، پزشکی، تکنولوژی و مهندسی (به استثنای دانشجویان از کشورهای خاصی که پذیرفتن مهاجر قانونی از آنها برای ایالات متحده غیرممکن است).
اگر دولت ما این پیام را به کسبوکارها و مهاجران آینده بدهد که ما قابل پیشبینی و قابل اتکا نیستیم- و این که ارزش برنامهریزیها و سرمایهگذاری آنان میتواند با حرکت قلم تنها یک نفر، نابود شده یا برای مدت نامعلوم به تاخیر افتد- آن وقت این خطر وجود دارد که بسیاری از آنان تصمیم به مهاجرت به کانادا، اروپا یا دیگر کشورها و مناطقی بگیرند که دولتهایی قابل پیشبینیتر دارند. مهاجران ماهر و متخصص با مشکلات سیستم مهاجرت ما کنار خواهند آمد چرا که مزایای مهاجرت به آمریکا بسیار زیاد است. ولی نباید از مسئله جذابیت ایالات متحده غافل شویم. اگر ما زیادی ناپایدار باشیم، یعنی درهایمان باز نباشد، غیرقابل پیشبینی و ناکارآمد و غیرحرفهای باشیم، مردم راهی مقاصد دیگر میشوند.
این که ما قانون مهاجرت را با فرمان ریاست جمهوری تعیین نمیکنیم، دلایلی دارد. ما در یک دموکراسی قانون اساسی زندگی میکنیم، و قدرت سیستمهای قانونی ما ناشی از روند وضع این قوانین است. به علاوه، یک فرد که از بروز بحران ترسیده و به گوشه رانده شده، احتمالا اشتباه میکند.
© The Independent