جمهوری اسلامی نه تنها در پرورش نسلی از جوانان به عنوان مداح اهل بیت، بلکه تبدیل مقامات حکومتی به مداح رهبر جمهوری اسلامی و گزافه گویی در مورد وی موفق بوده است. برای خامنهای کافی نیست که دستگاه تبلیغاتی حکومت به ستایش هر روزهی وی بپردازند؛ همه نهادها باید به این کُر گوشخراش بپیوندند.
مداحی خامنهای در سه دهه گذشته نخست از نهادهای امنیتی آغاز شد، بعد به نهادهای مذهبی گسترش یافت (با واریز شدن هزاران میلیارد تومان به حساب آنها) و بعد به نهادهای اقتصادی (بازار) و سیاسی (احزاب) رسید. بعد از آنها اصلاح طلبان به این جمع پیوستند. اخیرا دستگاه به ظاهر دیپلماسی (و در واقع تدارکاتچی ماشین سرکوب و ترور و قاچاق و گسترش طلبی در خارج) نیز در عرصهی عمومی به این گروه کر پیوسته است.
با معیاری که سخنگوی وزارت خارجه عرضه می کند یعنی «وزارت خارجه در همه کشورها نیمی از دولت است و رفتار، منش و دیدگاه دولتها در سطح جهانی با وزارت خارجه آنها سنجیده میشود» با سخنان وی و رئیسش محمد جواد ظریف میتوان دید که نهادهای دولتی ایران و بالاخص وزارت خارجه تا چه حد سقوط کرده و سخنگوی وزارت خارجه در مداحی رهبر جمهوری اسلامی تا کجا میتواند پیش برود.
چهار جعل واقعیت سخنگوی وزارت خارجه درمورد خامنهای در مصاحبهای میگوید: «ایشان یکی از دیپلماتهای برجسته دنیا و یک استراتژیست فوقالعاده هستند که دنیا نیز به آن اذعان دارد. همه این موضوع را قبول دارند که رهبر انقلاب فردی است که دنیا، مناسبات، قدرتها و نقاط ضعف کشورها و افراد را میشناسد و تصمیم گیری میکنند. ... ایشان دیپلمات مبرز و فوقالعاده ای هستند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سخنگوی وزارت خارجه همانند جعل سند در مورد سنش (که خود در مصاحبه مورد اشاره بدان اعتراف میکند) در توصیف خامنهای نیز چهار جعل واقعیت دارد:
۱. ایشان دنیا را همان حلقه بسته خودیهای نظام، کادر مدیریتی وزرات خارجه و سفرا (که همه با سفارش گزینش شدهاند)، چپهای اروپایی و آمریکایی که رژیم خامنهای را دیکتاتوری نمیدانند، و لابی نظام (که هر روز دلارهای حوالهای نرسد پرچم دیگری را بلند خواهند کرد) میداند. ایشان همه مطالب رسانهها را هم که شاهد بیاورند نمیتوانند بگویند همه دنیا چنین و چنان میگوید. تنها یک بوق تبلیغاتی (و نه سخنگوی دستگاه دیپلماسی) میتواند چنین اغراق و مبالغهای را بر زبان بیاورد؛ البته سیاستمدارانی که به دنبال دوشیدن ایران بودهاند چنین سخنانی را بر زبان میآورند؛
۲. برای دنیا شناسی خامنهای (آن هم به زعم همه عالم) هیچ منبعی وجود ندارد غیر از سخنان خود وی. در سخنان وی نه تنها شاهدی برای این امر وجود ندارد بلکه همه شواهد خلاف آنها را نشان می دهد؛
۳. خامنهای استراتژی داشته است (در فوق العاده بودن آن شاهدی نداریم) اما این استراتژی به کدام سمت بوده است؟ عمدتا فراهم کردن زمینههای نابودی کشور؛ و
۴. خامنهای هیچگاه در مقام دیپلمات نبوده تا در این زمینه مبرز باشد. او یک رهبر ایدئولوژیک و تمامیتخواه و گسترشطلب و پیشگوست که هر چهار با دیپلماسی (که مبتنی بر واقعگرایی و عقلگرایی است) تضاد دارند. روابط امروز ایران با دیگر کشورها در شرایط رو به زوال قدرت دیپلماسی جمهوری اسلامی را نشان میدهد.
خامنهای غیر از اغراق در مورد قدرت جمهوری اسلامی، نظامی و امنیتی کردن مدیریت کشور، پیشگویی در مورد نابودی دیگر کشورها و سخن گفتن دائم از "دشمن" هنر دیگری ندارد. به همین دلیل او کمتر در مورد دیگر کشورها سخن می گوید. و اما در مواردی که چنین کرده سخنان بی اساس و پوچ به یاد ماندنیای عرضه کرده است. ذیلا به دو مورد از دنیا شناسی خامنهای (صدها از این موارد را در مواضع و سخنان مقامات رژیم اسلامی جمع آوری کردهام که در کتابی در چند جلد منتشر خواهد شد) و راهبردهای کلان وی اشاره می کنم:
پایان یافتن منابع نفتی در کشورهای غربی
علی خامنهای در سخنرانی خود در مشهد در اول فروردین ۱۳۹۱ در مورد منابع نفتی کشورهای غربی میگوید: «آنها میدانند که منابع نفتیشان حداکثر تا ده سال دیگر تمام میشود.» (پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری)
معلوم نیست آقای خامنهای این اطلاع از تصور دول غربی را از کجا گرفته است. بنا به این گفته تا یک سال دیگر باید منابع نفتی در آمریکای شمالی و اروپا تمام شوند. در سال ۲۰۰۸ روزنامه دیلی تلگراف اعلام کرد که نفت دریای شمال تا صد سال قابل استخراج خواهد بود. نشریه اسکاتلند فور بیزینس در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که نفت دریای شمال ۳۰ تا ۴۰ سلل دیگر قابل استخراج خواهد بود. بسیاری از ذخایر نفت و گاز ایالات متحده که در آبهای ساحلی این کشور قرار دارند دست نخورده باقی ماندهاند. بر اساس گزارشی که گاردین در ۶ ژوییه ۲۰۱۶ منتشر کرد ذخایر نفتی دنیا حداقل تا هفتاد سال دیگر با میزان فعلی قابل استخراج هستند و ذخایر نفتی ایالات متحده با ۲۶۴ میلیارد بشکه از ذخایر نفتی روسیه و عربستان سعودی با به ترتیب ۲۵۶ و ۲۱۲ میلیارد بشکه بیشتر است. بر اساس گزارش اویل پرایس، میانگین صادرات نفت آمریکا در نیمه اول سال ۲۰۱۹ به میزان ۹۶۶ هزار بشکه در روز در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته رشد کرد و در ژوئن ۲۰۲۰ به رکورد ۳.۲ میلیون بشکه در روز رسید.
کره تاریخ ندارد
علی خامنه ای در دیدار با عوامل فیلم شیار ۱۴۳ میگوید: «شما مىبینید که این حضرات کُرهایها - من از کار اینها خوشم مىآید - تاریخ ندارند؛ لذا میگویند «افسانه جومونگ»، افسانه فلان." (۱۰ اسفند ۱۳۹۳)
این سخن با واقعیات تاریخی در تعارض است. ندانستن تاریخ یک کشور به معنای فقدان آن نیست. در ضمن هیچ ملت یا قومی نیست که تاریخ نداشته باشد: برخی تاریخی طولانیتر و برخی تاریخی کوتاهتر دارند. حتی کشوری مثل سودان جنوبی که اخیرا تاسیس شده دارای تاریخ است چون تاریخ یک کشور به تاریخ شکلگیری حکومت مرکزی در آن محدود نمیشود. تاریخ یک کشور شامل است بر تاریخ سنتها، هنرها و فرهنگها، فنون، آداب و سبکهای زندگی. برخی ملتها تاریخ امپراطوری و کشورگشایی دارند و برخی ندارند و آنها که چنین تاریخی دارند نمیتوانند بقیه را بیتاریخ بشمارند.
پادشاهی کره به نام گوجوسئون در ۲۳۳۳ سال قبل از میلاد تاسیس شده است. در سال ۶۶۸ میلادی پادشاهی سیلا دو پادشاهی بائک جه و گوگوریئو را با خود ادغام کرده و تا سال ۹۳۵ حکم راند. پادشاهی متاخرتر کره میان ۱۳۷۹ تا ۱۸۹۷ میلادی طول کشیده است. جمهوری کره جنوبی بعد از دو پاره شدن این کشور در سال ۱۹۴۸ تاسیس شده است. کره در دورهای تحت اشغال ژاپن (در نیمه اول قرن بیستم) و در دورهای دیگر یعنی قرون هفده تا نوزده تحت اشغال چین بوده است.
این دو مورد نشان میدهد که خامنهای تا چه حد نسبت به دنیای پیرامون خود آگاه است. او همیشه خواستهها و نیاتاش (مثل پایان یافتن منابع نفتی در اروپا و آمریکا یا بی تاریخ نشان دادن متحدان آمریکا) را به عنوان واقعیت به مخاطبانش عرضه میکند.
کلان-استراتژی حکومت قوی، جامعهی ضعیف
راهبرد خامنهای در اداره کشور دارای سه پایه بوده است: ۱) بسط نفوذ نظامی و امنیتی در خاورمیانه، ۲) مهندسی اجتماعی و فرهنگی و سیاسی برای تبدیل جامعه به گلهایی که به چوپانانی مثل وی همیشه نیاز داشته باشد، و ۳) پیشبرد برنامههای هستهای و موشکی جمهوری اسلامی. نتیجه این سه برنامه نه افزایش امنیت کشور بلکه فقیر شدن مدام جامعه ایران با تحریمها و هزینههای نظامی، افزایش تهدیدها با مسلح شدن بیشتر همسایگان، افزایش بیکاری و تورم (شاخص فلاکت) در محدودههای ۴۰ تا ۶۰ درصدی سالانه، و انزوای ایران بوده است.
البته اگر تبدیل ایران به کره شمالی و کوبا و ونزوئلا هدف بوده باشد همه راهبردهای خامنهای فوق العاده بوده است اما اگر پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی کره جنوبی، امارات، لهستان و حتی ترکیه را مبنا قرار دهیم راهبردهای خامنهای فاجعهآمیز بودهاند.