نمایشگاه گروهی «کنارم بنشین» در نیویورک مجموعهای از آثار رئالیستی تا نقاشیهای سورئالیستی و آبستره، از طراحی و رنگ و روغن تا چاپ بر روی فلز و آلومینیوم را گردهم آورده است. نمایشگاه سیری است از درماندگی، ویرانی، تزلزل، و ناامیدی به شور، شعف، رنگ و پایداری. ناهید حقیقت، نقاشی که خود طراح شماری نمایشگاه است، نگارخانه «فضای دیوار سفید» را بنیان گذاشت و حلقه گمشده نمایشگاه «کنارم بنشین» در این گالری را تعامل و گفتوگو مینامد.
هنرمندان شرکت کننده
نگارخانه « فضای دیوار سفید» آِثار سودی شرفشاهی، بهار سبزواری، آویشه محسنیان، یاری استواری و حمید رحمانیان را در دوران کرونا به نمایش گذاشته است. نمایشگاهی که قرار بود در روز ۱۴ مارس در نیویورک افتتاح شود، عملا بدون شب گشایش افتتاح شد و تا پایان دوران قرنطینه نیویورک برای علاقهمندان به صورت آنلاین در دسترس است.
نگارخانه «فضای دیوار سفید» تا به حال ۷ نمایشگاه به خود دیده است. ناهید حقیقت معتقد است که این نگارخانه هدف مالی ندارد محتوا و کیفیت کار برایش مهم است. آثار این نمایشگاه در یک موضوع مشترک با هم شریک نیستند، بلکه با هم در تعامل و مکالمه قرار میگیرند. او اضافه میکند: «تنها معیار من انتخاب آثاری است که با هم در گفتوگوهستند ونه الزاما رنگ و فرم کار.»
در کنارم بنشین
نام نمایشگاه، «درکنارم بنشین»، از مجموعه آثار سودی شرفشاهی در متروهای نیویورک الهام گرفته شده است. فیگورهایی که او ارائه داده است، آدمهایی هستند که یا باهم صحبت میکنند و یا اصلا همدیگررا نمیشناسند، ولی عمدی یا غیرعمدی کنارهم نشستهاند. آن تعاملی که طراح نمایشگاه از آن سخن میگوید، در آثار آویشن، سودی و یاری که در یک دیوار در کنارهم دیده میشود، رخ میدهد. ناهید حقیقت بر این باور است که فیگورهای سودی در صندلیهای مترو دو نفری یا تنها نشستهاند، این قطار درنمایشگاه از زیر ساختمانهای بلند و فروریخته آویشن حرکت میکند. انسانهایی که در مترو در تفکر یا در حالت خواب و بیداری هستند، درمکالمه با آثار پرتحرک، آبستره و رنگهای یاری استواری قراردارند. این مکالمه با دیوار روبهرو یعنی با آثار حمید رحمانیان در حال انجام است: زنهای تنها که هر یک در دنیای درونی و بیرونی خود و در ذهن خودآگاه و ناخودآگاه خود با فیگورهای سودی به گفتوگو نشستهاند. در دیواری تنها، آثار بهار سبزهواری به صورت فرشتهانسانی یا یک انسان باردار که درحال تماشای همه چیزاست، دیده میشود که میگوید: «عشق برهمه چیز پیروز است.»
انسانهای مترونشین شرفشاهی
در بنمایه آثار سودی شرفشاهی، نگاهی انتقادی به انسان دوران ماست؛ انسانی که با تسلط تکنولوژی، خود را فراموش کرده است. سودی بر این باور است که این سری، هشداری تکاندهنده به نادیده گرفتن ارزشهای ارتباطی و روحی انسانها و از دست رفتن آنهاست. غرق شدن در دنیای مجازی مثل تلفن دستی و اینترنت، به صورت معتادگونهای انسانها را نسبت به آنچه زنده و زندگی نامیده میشود، بیتفاوت کرده است. او معتقد است که بزرگترین خطر و صدمه این پدیده، به کمبودهای بشر بر میگردد و به ارزشهایی لطمه میزند که انسان را از حیوان متمایز میکند. او میافزاید: «در این مجموعه در حالی که شاهد زندگی کوتاهمدت روزانه مسافران در کنار هم هستیم، با دنیایی از عشق، محبت، عاطفه غم و شادی انسان روبهرو میشویم که شامل گرمی و محبت مادران و پدران، زیبایی روابط عشاق، عشق بدون توقع کودکان است، و همزمان، ناامیدی و استیصالی که در زیر سکوتی پنهان است.»
یکی دیگر از اهدافِ شاید ناخوداگاه این مجموعه، نشان دادن ارزشهای انسانی، بدون درنظر گرفتن قالبهای تبعیضی از جمله نژادی، مذهبی، فرهنگی، و فقر و ثروت است. این آثار مخاطب را به تماشای دنیای اطرافش دعوت میکند. بدون شک این نوع نگاه میتواند جایگزین آن دید ماشینی و خستهکننده از مترو شود.
شکل منحصر به فرد
فرمی که سودی شرفشاهی برای عرصه این آثار استفاده کرده است، منحصر به فرد است. او ابتدا از سوژههای خود عکس میگیرد. بعد از چاپ عکسها، از تکنیکی جدیدی استفاده میکند، به این صورت که پیشزمینه را دست نمیزند ولی روی فیگورهای انسانی کاغذ سفید میگذارد و کل کاراکتر را روی کاغذ سفید طراحی میکند. در واقع، یک بخش طراحی و بخش دیگر عکس است. آنچه آثار او را متمایز میکند، برجسته کردن یک رنگ درمیان طراحیهاست. مثلا کل کار طراحی سیاه و سفید است، اما رنگ قرمز برای لباس یکی از فیگورها انتخاب میکند، که برای مخاطب ویژگی برجستهای از زاویه بصری مییابد.
نقدی بر گذشته
آثار بهار سبزواری نقدی بر گذشته است. به سخره گرفتن آنچه والا و پربها مینماید. آثار او کلنجاری است بین گذشته و حال. این کلنجار، در مجموعه پارچهنوشتههای عاشورا متبلور است. از مشخصههای دیگر آثار او، پرترههایی از خودش است که به مخاطب زل میزند. نوعی قدرت و سماجت در این نگاهها وجود دارد. او در مجموعهای دیگر، حسرت برای جلال و شکوه تاریخ ازدست رفته ۲۵۰۰ ساله را به چالش میکشد. مجموعه آثار جدید او پرسشی است از بهای زیادی ما برای مینیاتور قرن شانزدهم قایلیم. او تلاش دارد با ترکیب پرتره و چهره خود با فرمهای انسانی و حیواناتی که در مینیاتور میبینیم، به راهحلی برسد. ناهید حقیقت میگوید: «به نظر من او توانسته به دنیای زیبایی دست یابد، آشتی قدیم و حال را جشن بگیرد، نتیجه آن ترکیبی از انسان و فرشته است که به عشق میانجامد.»
آثارهنرمندان دیگر
یاری استواری ۶ اثر در این نمایشگاه دارد که همه آنها آبستره است. او اساسا نقاش هنر انتزاعی است؛ هنری که مخاطب را به رویا وآرامش دعوت میکند، حرکتی آنی و اتفاقی که از درون میتراود.
آثار آویشه محسنیان، عکاسی و کولاژی است از بچگی وعکسهای خانوادگی در جریان وقایعی که در گذشته رخ داده است. در سال ۲۰۱۷ در شهر هوستن استان تکزاس در آمریکا، طوفان هاروی صدمات زیادی به این شهر وارد کرد. تقریبا همه عکسهای زیرزمین خانه آویشه بر اثر رطوبت از بین رفت. او از همه آثاری که بر اثر آب، طوفان و رطوبت خراب شده بود، عکس میگیرد و آنها را به نمایش میگذارد. عکسهای او روی فلز چاپ شده است.
حمید رحمانیان به خاطر مجموعه کتابهای شاهنامه و هنرهای نمایشی با سایه، از جمله نمایش «پرهای آتش» در سال ۲۰۱۶شهرت یافت. چهار اثر از او با چاپ روی آلومینیوم در این نمایشگاه موجود است. این سری، پرترههای زنان است که به شکل مرموزی در تنهایی خود نشستهاند و بیننده را به یک ذهن ناخودآگاه میبرد که خاطرهای از گذشته خود را به یاد میآورد. طراح نمایشگاه میگوید: «این مجموعه ترکیبی است از عکاسیهای قدیمی با نقاشیهای قهوه خانهای. نتیجه، کشاکشی بین واقعیت و خواب است که زمانی گم شده و حالا پیدا شده است.»
ناهید حقیقت امیدوار است که دوران کرونا ترمزی بر حرکت نگارخانهها که بسیار تجاری شده بودند، بگذارد. گالریدارها هماکنون از اینستاگرم برای معرفی هنرمندان استفاده میکنند که نتیجه ضربه کروناست و احتمال دارد تا مدتها شکل معرفی آثار هنری را دگرگون کند.